اکثر کارشناسان معتقدند که دو مساله سیاسی و پیامدهای احتمالی و اقتصادی آن، بازار را دچار تلاطم کرد.
امروز بر کدام پله قرار دارید؟ایمیلی که دیروز به دستم رسید.
بسیاری از کسب و کارها بدلیل عدم برآورد صحیح میزان سرمایه مورد نیاز برای کسب و کار شکست می خورند و صاحبان آنها متحمل زیان می شوند.
در تدوین یک طرح کسب و کار ، دوره بازگشت سرمایه ونرخ سود مورد انتظار شما هم پارامترهای بسیار مهمی است که باید مد نظر داشته باشید که البته برای کسب و کارهای مختلف متفاوت است.در قسمت مالی تدوین طرح کسب و کارشما می توانید با کارشناسان مالی و حسابداران مشورت کنید و بصورت واقع بینانه آن را تدوین کنید.
تعیین نوع کسب و کار که تولیدی،خدماتی،تجاری و..، چارت سازمانی جهت تعیین منابع انسانی و تخصص و مهارت مورد نیاز، تعیین نوع شرکت یا فعالیت از لحاظ حقوقی (تعاونی،سهامی با مسئولیت محدود،سهامی خاص و..) با توجه به ویژگیهای هر کدام از آنها و نحوه سهامداری،مدیریت و... مواردی است که در فاز صفر یک کسب و کار باید مشخص شود.
برنامه بازار یابی و فروش محصول یا خدمات نیزیکی از مهمترین قسمتهای یک طرح کسب و کار خوب است.اگر شما بهترین محصول یا خدمات را داشته باشید ولی برنامه ای برای فروش آن نداشته باشید حتما شکست خواهید خورد.پس قبل از شروع به هرکاری برنامه بازار یابی (PLAN MARKETING) را برای محصول خود تعیین کنید.اینکه بازار هدف شما چه قشری از جامعه است و قیمت گذاری محصول باید چگونه باشد ،محصولات مشابه محصول شما چه درصدی از بازار را دراختیار دارند(تحقیقات بازار) و شما چه هدفی برای در دست گرفتن بخشی از بازار در نظر دارید و... نقشی حیاتی در موفقیت کسب و کار شما دارند.
البته یک طرح کسب و کار قسمتهای مختلفی دارد که هر کدام مستلزم یک بحث کارشناسی خواهد بود که بتدریج در سایت میلیاردر جوان مطرح خواهد شد و چنانچه شرایط لازم ایجاد شود دوره ای نیز جهت آموزش نوشتن یک طرح کسب و کار موفق برگزار خواهد گردید.
نوشتن طرح کسب وکار خوب کار ساده ای نیست ولی قبل از شروع یک کسب و کار،شما می توانید با کمترین هزینه و بدون هیچ زیانی خود را بهتر بشناسید، امکانات و شرایط خود را در مقابل آنچه که در ذهن خود دارید محک بزنید و بعد تصمیم بگیرید که شرایط شما برای ایجاد کسب و کار مساعد است یا نه و اگر نیست در جهت ایجاد امکانات مورد نیاز حرکت کنید و با چشم اندازی روشن یک کسب و کار را آغاز کنید.
البته راه دیگری هم وجود دارد که با هدر دادن انرژی و سرمایه خود وارد یک کسب و کاری شوید که برایتان مشخص نیست که برنده خواهید بود یا بازنده .انتخاب با شماست.
نویسنده: مهندس رامبد محمدی یار
بسیاری از کارآفرینان و کسانی که علاقمند به ایجاد یک کسب و کار مستقل هستند وقتی ایده ای به ذهنشان می رسد بدون در نظر گرفتن همه جوانب آن وارد کار می شوند و شکست می خورند. دلیل این مسئله یک نکته به ظاهر ساده است و آن این است که وقتی ایده ای را می یابند آنقدر مسحور ایده خود می شوند که جوانب کار و امکانات اجرائی آن را در نظر نمی گیرند و وارد کسب و کار می شوند ولی نمی توانند دوام بیاورند. لذا این نکته طلائی را باید در نظر داشت که:
به جای اینکه کاملا در ایده ا ی که یافته اید محو شوید ،کمی هم به جوانب کار،امکانات خود و امکان پذیری ایده، بازار خدمات یا محصولی که مد نظر دارید و ... نیز بپردازید.
این نکته را هم مد نظر داشته باشید که اگر شروع موفقی در کار داشته باشید امکان برنده شدن شما در کار بالاتر خواهد بود.پس حساب شده و با در نظر گرفتن جوانب کار شروع کنید.
بهترین شروع برای ایجاد یک کسب و کار ، نوشتن طرح کسب و کار(BUSSINESS PLAN) قبل از شروع می باشد.یک طرح کسب و کار خوب قسمتها و مراحل مختلفی دارد. شرکتهای موفق برای طرحهای جدید یا توسعه خود، طرح کسب و کار با افق سه تا پنج ساله تهیه می کنندو مرتبا فعالیتهای خود را در بازه های زمانی مشخص با طرح کسب و کار خود تطبیق می دهند. یک طرح کسب و کار خوب شامل ماموریت،چشم انداز،هدفگذاری های کوتاه مدت،میان مدت و بلند مدت می باشد و استراتژیهای(راهبرد) دستیابی به اهداف نیز در آن مشخص شده است.ضمن اینکه با توجه به مشکلات اجرائی و موانع ایجاد شده درحین انجام،ممکن است اصلاحاتی نیز در طرح کسب و کار(BP) ایجاد شود.
مراحل تدوین طرح کسب و کار برای یک کسب و کار کوچک و یک کسب و کار بزرگ یکسان است ولی تفاوت آنها در حجم طرح کسب و کار بدلیل تفاوت اندازه کسب و کارهاست.
در طرح کسب و کاری که شما برای شروع یک کسب و کار باید تدوین کنید ابتدا باید تعریف دقیق وشفافی در مورد ایده تان و کاری که قرار است انجام شود تا به تولید محصول و خدمات منجر شود را برای خودتان داشته باشید و آن رااز ذهنتان خارج کرده و ثبت کنید.
در مراحل بعدی شما باید ارزیابی دقیقی در مورد هزینه های کاری که مد نظر شما است داشته باشید.ضمن این که به این نکته توجه کنید که میزان سرمایه ای که شما برای شروع کار برآورد می کنید ممکن است در عمل بیشتر شود.دلیل ان مشکلات و هزینه هائی است که در حین انجام کار به شما تحمیل می شود.پس برای اینکه دچار وقفه در کار نشوید حتی تا دو برابرو بلکه بیشتراز دو برابر مبلغی که برآورد کرده اید برای هزینه های شروع کار در نظر بگیرید.
با سلام.جهت اطلاع آن دسته از دوستانی که درخواست کتاب الکترونیکی در مورد موضوعات مود بحث داشتند می رساند تعداد ۱۶ عنوان کتاب در قسمت دانلود کتاب سایت به آدر س http://miliyarder.com قرار داده شده است که کاربردی بوده و می تواند موثر واقع شود.در دوره های بعدی نیز کتابهائی به این قسمت اضافه خواهد شد.از دوستان تقاضا داریم چنانچه کتاب یا مقاله ای در خصوص موضوعات مطرح شده در سایت دارند جهت استفاده دیگر دوستان در اختیار سایت قرار دهند.
هوشمندی را در تمام حرکات و افکار استادعنبران می توان مشاهده کرد. چیزی که باعث شد برنامه ای برای مصاحبه با ایشان در نظر بگیریم تلاش بسیار ایشان برای آموزش و انتقال دانسته های خویش به افراد در قالب کلاسهای تقریبا رایگان بود. در تاریخ7/2/91نیز همایشی با حضور ایشان در خصوص موفقیت مالی در سالن همایش همراه اول در خیابان ولی عصر برگزار گردید که مورد استقبال بسیاری نیز قرار گرفت به نحوی که پس از همایش عملا دسترسی به ایشان مقدور نبود.ضمن اینکه برنامه های رادیوئی و تلویزیونی ایشان در خصوص مباحث روز کشور از جمله کارآفرینی،تجارت الکترونیک،موفقیت مالی و...نیز از برنامه های پرمخاطب می باشد.
بالاخره پس از مدتها پیگیری کردن توانستیم استاد فرامرز عنبران بنیانگذار موفقیت مالی در ایران را راضی به مصاحبه با وبلاگ خود کنیم.بنابراین قراری در محل تدریس ایشان گذاشته شد.مصاحبه زیر حاصل گفتگوی ما با استاد عنبران است.
1.باعرض سلام وعرض ادب خدمت شما استادگرامی و تشکر از شما از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید، ،لطفا خودتان را با زبان خودتان معرفی فرمایید.
جواب:من هم عرض سلام وعرض ادب دارم خدمت شما ومخاطبان گرامی تان.اگر بخواهم خودم را بصورت خلاصه،مختصرومفید معرفی کنم،باید بگویم که فرامرزعنبران هستم.مربی،مدرس وبنیانگذار موفقیت مالی در ایران.
2.لطفا در مورد رشته تخصصی تان،تحت عنوان موفقیت مالی،توضیح بیشتری بفرمایید.
جواب:موفقیت مالی یعنی حرکت به سوی ثروتمند شدن،وثروتمندشدن یعنی توانایی کسب پول ازراههای مشروع،معقول وقانونی.
3.هدف از موفقیت مالی چیست؟وچه لزومی دارد که ما این دانش را فرا بگیریم؟
هدف از موفقیت مالی،یعنی رسیدن به استقلال مالی،واستقلال مالی یعنی اینکه،مادغدغه پرداخت هزینه های روزانه خودرانداشته باشیم.اگر به رستورانی می رویم بلافاصله به فکر قیمتها نباشیم واز هزینه های آن،نگرانی نداشته باشیم.
استقلال مالی،یعنی اینکه درآمدهای غیرفعال ما،کل هزینه های ماراجبران نماید ونیازنداشته باشیم که برای خرج ومخارج روزانه،زمان خودرابفروشیم.
لازم وضروری است که همه مردم دنیا،این دانش را فرا بگیرند چراکه جوابگویی به این نیاز،ازنان شب نیز واجبتر است ودلیل آن،رسیدن به آزادی زمانی می باشد.
4.موفقیت مالی ونهایتا رسیدن به استقلال مالی چه مزایایی دارد؟
جواب:مزایای خیلی زیادی دارد که از آن جمله می توان به استقلال فکری،استقلال زمانی و... اشاره کرد.
.
لطفا درمورد تاریخچه موفقیت مالی توضیحات بیشتری بفرمایید؟
جواب:حدود 4500سال پیش،موفقیت مالی وراز واقعی ثروتمند شدن،توسط آقای آرکاد دربابل قدیم،کشف شد،که آثار آن درکتیبه های باستانی وجود دارد.این دانش توسط اندیشمندان بزرگی چون رابرت کیوساکی،بودوشفر،جورج کلارسون و... تکمیل شد.ومادرتلاش هستیم که بتوانیم دراین خصوص کارهای بیشتری انجام داده وآنرا تکمیل تر وایرانیزه تر نماییم که با فرهنگ وسنت ما هماهنگی داشته باشد.
6.آیا شما آثاروتالیفاتی هم دارید؟
جواب:بله،من چندکتاب غیرآکادمیک درخصوص ثروتمند شدن به نامهای کارگاه پولسازی،راز واقعی میلیونرها،جملات میلیون دلاری،سوالات میلیون دلاری،مجموعه مقالات میلیون دلاری را نوشته ام که اولی چاپ شده وبقیه زیر چاپ هستند.همچنین مجموعه مقالات بنده درمجله پنجره خلاقیت به چاپ می رسد.ضمنا،پک کامل موفقیت مالی،شامل دانش مالی،کارآفرینی،مدیریت،بورس اوراق بهادار،املاک ومستغلات،بیمه،طلا وسکه،تامین منابع مالی وبازاریابی وفروش درشانزده دی وی دی با بهترین کیفیت وضبط دراستودیو آماده شده است.پک کامل فعالیت دربازار فیوچر(معاملات آتی)ضبط شده وآماده است.
7.شما آثار وتالیفات خودراکجا می فروشید؟
جواب:فروش آنها توسط نمایندگی های مادرسراسر کشور ونقاط برگزیده دنیا وهمچنین توسط تیم تخصصی ما انجام می شود که تمام اطلاعات لازم در سایت ما به نشانی www.faramarzanbaran.com موجود می باشد.
8.معمولا،مربیان موفقیت،رویا پرداز،مثبت اندیش وپرانرژی هستند،از شما می خواهیم یکی از رویاها وآرزوهای خودرابیان کنید.
جواب:بزرگترین آرزوی من،این است که همه مردم دنیا،شاد،ثروتمند وپولدار باشند.آرزو دارم که همه تنی سالم،جیبی پرپول وتفریحاتی سالم داشته باشند.
9.درآخراگر صحبت خاصی برای مخاطبان ما،دارید بفرمایید.
جواب:عرض خاصی نیست برای همه آنها،آرزوی موفقیت وطول عمرباعزت ازدرگاه خداوند متعال دارم.
از اینکه وقت خود را در اختیار ما گذاشتید سپاسگزاریم.
۸) نقاط قوت شما چیست؟
شرکت گوگل الگوریتم های جست وجوی اینترنتی می نویسد، شرکت سیسکو همواره تکنولوژی های جدید به بازار عرضه می کند. شرکت شما در چه زمینه ای تخصص دارد؟ پاسخ ندادن به این پرسش شرکت را دچار سردرگمی و ضرردهی خواهد کرد.
مسلما شما در تمام زمینه ها تخصص ندارید. برای مثال شرکت اپل محصولاتی نظیر ipod و iphone طراحی و تولید می کند اما بازاریابی یا تولید قطعات جانبی آن را به شرکتی دیگر می سپارد. سرمایه گذاری برای تخصص پیدا کردن در تمام زمینه ها بسیار خطرناک است زیرا در نهایت توان شما را از میان خواهد برد. بیاموزید که کارهای خارج از تخصص خود را به دیگران واگذار کنید.
صاحبان کسب و کارها نباید برای تهیه مواد اولیه به یک یا تعداد محدودی عرضه کننده اکتفا کنند. تشویق مشتری به خرید کالا به اندازه کافی وقت و انرژی از کارآفرین ها می گیرد اگر عرضه کنندگان نیز بخواهند بر کارآفرین ها فشار وارد کنند، کار بسیار دشوار خواهد بود. قاعده اصلی در این زمینه متعدد کردن منابع تامین مواد اولیه است.
درست شبیه عرضه کنندگان، اگر خریداران محدود باشند می توانند از یک وضعیت جهت فشار وارد کردن بر فروشنده استفاده کنند و متقاضی کاهش قیمت شوند. صاحبان کسب و کارها همواره باید به دنبال مشتری های جدید باشند تا هم سود بیش تری کسب کنند و هم تحت فشار مشتری های محدود قرار نگیرند.
در این زمینه هیچ راه حل منحصر به فردی که برای تمام شرکت ها مناسب باشد وجود ندارد. برخی شرکت ها بخش فروش را به پیمانکارها سپرده اند و برخی دیگر تمام مراحل فروش را خود انجام می دهند. تدوین برنامه فروش باید بر مبنای استراتژی کلی شرکت و نیز در نظر گرفتن فواید و هزینه های هر روش تدوین شود.
دقت در روندهای آینده بازار به تمام کارآفرین ها کمک می کند جریان پرداخت و دریافت خود را به شیوه ای موثر تنظیم کنند. در این زمینه دانستن زمان تقریبی ورود سرمایه و زمان پرداخت ها از اهمیت خاصی برخوردار است. بی دقتی در تنظیم این زمان ها ساختار مالی شرکت را تضعیف خواهد کرد.
اگر به این سوال پاسخ غلط بدهید، نباید روی موفقیت بلندمدت کسب و کار خود حساب کنید. حتی اگر کالایی بسیار با کیفیت تولید کنید، در صورتی که جمعی به اندازه کافی بزرگ از مشتری ها نتوانند آن را بخرند کالا روی دست شما خواهد ماند. تعیین قیمت ضمن حفظ کیفیت از مهم ترین اصول جهت جذب مشتری است. اگر ندانید چه قیمتی برای محصول مشتری ها را جذب خواهد کرد، تلاش هایی که برای بازاریابی انجام می دهید بی نتیجه خواهد ماند.منبع : سایت ویستا
تقریبا تمام شرکت هایی که به تولید کالا و خدمات می پردازند از بسیاری جهات ساختاری مشابه دارند. اما گاه مدیران و کارآفرین ها در شناخت این ساختارهای مشترک دچار اشتباه می شوند و گاه برخی از آن ها را فراموش می کنند.
تقریبا تمام شرکت هایی که به تولید کالا و خدمات می پردازند از بسیاری جهات ساختاری مشابه دارند. به این معنا که برای مثال همگی آن ها باید از مزیت نسبت به رقبا برخوردار باشند، کالایی تولیدکنند که نیازی مهم از مصرف کننده را رفع می کند، با تهدیدها مبارزه و نقاط قوت خود را تقویت کنند و... اما گاه مدیران و کارآفرین ها در شناخت این ساختارهای مشترک دچار اشتباه می شوند و گاه برخی از آن ها را فراموش می کنند. در این حالت نقایصی پیش می آید که اگر به آن توجه نشود در نهایت به افول کسب و کار منجر خواهد شد. در مقاله حاضر ۱۴ پرسشی که هر کارآفرین باید دایما از خود بپرسد تا نگاهی دقیق و دور از ابهام به کسب و کار خود داشته باشد مطرح می شود:
این مهم ترین پرسشی است که هر کارآفرین باید از خود بپرسد. اگر او نتواند در حداکثر سه جمله بیان کند که چرا مشتری به کالا یا خدمت تولید شده توسط شرکت نیاز دارد و باید آن را بخرد. در واقع باید برنامه تجاری خود را از نو مورد بررسی قرار دهد زیرا به احتمال زیاد شرکت در زمینه علت وجود خود با مشکل روبه روست. اگر نیازی وجود نداشته باشد مشتری انگیزه ای برای خرید ندارد و بدون فروش، شرکت از میان خواهد رفت.
اغلب کارآفرین ها دچار اشتباهی خطرناک می شوند به این معنا که درباره بازار فروش کالا یا خدمتی که تولید می کنند دیدگاه روشنی ندارند. در حقیقت قبل از آن که بدانند آیا برای ایده تجاری شان بازاری مناسب وجود دارد یا نه شیفته این ایده می شوند. اگر بازار برای کالا یا خدمت تولید شده توسط شرکت به اندازه کافی بزرگ نباشد، رشد فعالیت ها کند خواهد بود و سرمایه گذاران به شرکت جذب نمی شوند.
مشتری ها به دلایل کاملا روشن به خرید کالا اقدام می کنند بنابراین اگر کالا یا خدمت شرکت شما مزیتی آشکار نسبت به کالا و خدمات شرکت های رقیب نداشته باشد در ادامه فعالیت خود با مشکل روبه رو خواهید شد. ارایه کالایی ارزشمند که رقبا توان ارایه آن را ندارند از شروط اصلی موفقیت است.
اگر در حوزه ای پرسود وارد کسب و کار شده اید مطمئن باشید رقبای زیادی به زودی وارد این حوزه خواهند شد. آن ها با استفاده از روش های مختلف در نهایت راهی پیدا خواهند کرد تا کالاها و خدمات شما را با سرعت بالاتر، هزینه پایین تر و احتمالا کیفیت بهتر تولید کنند. به این ترتیب شما برای موفقیت بلندمدت در کسب و کار خود باید به حفظ مزیت رقابتی بیندیشید و همزمان جمعی بزرگ از مشتری های وفادار را تشکیل دهید تا از تهدید تازه وارد ها بکاهید.
آمارها نشان می دهد در ۷۰ درصد موارد، علت شکست کسب و کارهای جدید کم بودن سرمایه اولیه برای تاسیس شرکت است. راه حل این مشکل پیش بینی میزان مناسب سرمایه اولیه و افزودن مقداری قابل توجه به آن است.
اگر به پرسش شماره پنج توجه نکرده اید به این سوال دقت کنید. این یک واقعیت است که جا افتادن کسب و کارها در بازار و جذب مشتری ها به مدتی زمان نیاز دارد. تا آن زمان هزینه ها باید پرداخت شوند. ضروری است با در نظر گرفتن تمام هزینه ها حداقل برای سه سال نخست فعالیت، ترتیبی دهید که پول کافی داشته باشید. در غیر این صورت تمام تلاش هایتان در میانه راه هدر خواهد شد.
در این زمینه گزینه های زیادی وجود دارد: وام گرفتن از بانک، کمک مالی اعضای خانواده، کارت اعتباری، فروش سهام شرکت یا پیدا کردن سرمایه گذار. هر یک از این روش ها مزیت و نقطه ضعف خاص خود را دارد. بنابراین قبل از دست به کار شدن باید بدانید هر روش در بلندمدت چه هزینه ها و تاثیراتی بر کسب و کار شما خواهد داشت. نکته دیگر این که همواره زمانبندی جریان نقدینگی را مدنظر قرار دهید تا در پرداخت بدهی ها دچار مشکل نشوید.
ادامه
چگونه با استفاده از اصل 80/20 موفقتر(ثروتمند) شویم؟
این سئوال تقریبا سئوال همه ما است. چگونه باید آن 20 درصد از کارهای ما که منشا اثر 80 درصدی در زندگی ما دارد را تشخیص دهیم. سئوال خوبی است که می تواند جزء سئوالهای کوانتومی باشد.
برای رسیدن به جواب این سئوال ابتدا چند سئوال از شما می پرسم.
آیا تاکنون برای زندگی خود اعم از زندگی خانوادگی، وضعیت مالی و رسیدن به آنچه که دوست دارید هدف تعیین کرده اید؟آیا آنها را نوشته اید؟
اگر اهداف خود در زندگیتان را تعیین کرده اید چه زمانی را برای دستیابی به آن اهداف تعیین کرده اید؟ یک هفته،دوهفته،یک ماه،شش ماه،یکسال،دو سال،5 سال،10 سال؟
ایا هدفهای یک هفته ای شما در راستای اهداف یک ماهه شما هست یا نه؟آیا این اهداف در راستای اهداف شش ماهه،یک ساله،دو ساله،پنج ساله و حتی 10 ساله شما قرار دارد یا نه؟
آیا کارهائی که منجر به رسیدن شما به اهدافتان می شود را لیست کرده اید؟
آیا برنامه زمان بندی برای انجام آن در نظر گرفته اید؟آیا آن را مکتوب کرده اید؟
آیا خود را نسبت به انجام کارهائی که برای رسیدن به اهداف خود در نظر گرفته اید در چارچوب برنامه زمان بندی خود متعهد می دانید یا دانسته اید؟
جواب به هریک از این سئوالات که به توالی نوشته شده پاسخ شما است. اینکه چگونه تشخیص دهیم آن 20 درصد از کارهای ما که منجر به 80درصد نتایج در زندگی ما می شود کدام کارها هستند در پاسخ به سئوالات بالا برای شما مشخص می شود.
ممکن است بگوئید ما برای خود هدفگذاری کرده ایم ولی نمی دانیم کارهائی که برای رسیدن به هدف باید انجام دهیم کدام کارها است.
این مسئله با پشتکار،یادگیری،صبر و استفاده از تجربیات کسانی که این راه هارا رفته اند حل می شود.یکی از بزرگترین موانعی که اکثر افراد در جهت رسیدن به هدفشان دارند نداشتن صبر و دلسردی از انجام و پیگیری کارها است.همه می خواهند با کمترین هزینه و به سرعت پولدار و موفق شوند ولی این باور را در خود ایجاد کنید که ((مسیر موفقیت میانبر ندارد)). آنگاه بدون توجه به نتیجه و یا تحت تاثیر قرار گرفتن ازانرژی منفی اطرافیانمان که یا از سر دلسوزی و یا ناآگاهی ،موجبات دلسردی از انجام کارها را فراهم می آورند بر روی کارهای خود تمرکز کنید وبه سرعت حرکت کنید.پس از مدتی خواهید دریافت که 20درصد از کارهای تاثیر گذارخود را پیدا کرده اید.
چندی پیش ایمیلی برایم آمده بود و داستانی آموزنده در آن مطرح شده بود که بدلیل ارتباط آن با موضوعی که در بالا مطرح کردم آن را در اینجا برایتان می نویسم.
روزی برای قورباغه ها مسابقه ای برای رسیدن به یک قله گذاشته بودند.از خط شروع قورباغه های زیادی مسابقه را شروع کردند.تعدادی از آنها در ابتدای مسیر بدلیل خستگی و یا تشویق نشدن از مسیر مسابقه کنار رفتند. عده ای دیگر تا دامنه کوه رفتند و بعد کنار کشیدند.تعداد کمی ماندند که همه آنها به غیر از یک قورباغه ،نرسیده به قله از مسابقه کنار کشیدند و تنها یک قورباغه به قله رسید و برنده شد.وقتی از آن قورباغه دلیل پیروز شدنش را پرسیدند فهمیدند که آن قورباغه کر و لال است.
نتیجه این داستان چیست؟
اصل پاراتو یا قانون20/80 به ما می گوید 80 درصد وقت و انرژی خود را بر روی 20درصد کارهای مهم بگذاریم.به عبارت دیگر((هوشمندانه کار کردن کافی نیست .هوشمندانه کار کردن بر روی کارهای مهم است که ما را به هدفمان می رساند)).
پنج
تاکنون چهار قسمت در مورد مراحل ثروتمند شدن را جهت استفاده دوستان در وبلاگ قرار داده ام.درقسمت اول از اهمیت خودشناسی و خودسازی گفته شد.قسمت دوم در رابطه با توسعه فردی و اهمیت آن توضیح داده شد . در قسمت سوم برنامه ریزی برای توسعه فردی به اجمال بیان شد و درقسمت چهارم خواندن کتاب ((ثروت سریع )) از تی هارو اکر به علاقمندان توصیه شد.
در این قسمت در مورد قانون 20/80 وچگونگی استفاده از آن در راه رسیدن به موفقیت توضیح می دهم.امیدوارم مورد توجه دوستان قرار گیرد و دوستان نظرات و تجربیات خود را در این رابطه در وبلاگ مطرح کنند.
چطور روي 20 درصد امور حياتي خود تمركز كنيد
همه ما اين امکان را داریم تابا تمرکز وقت و انرژی خود بر روی کارهائی که ممکن است اکنون نیز آنها را انجام می دهیم زندگی خود را متحول کنیم،پول بیشتری بدست بیاوریم و در زندگی موفق تر از همیشه باشیم.
شاید از خود بپرسید چگونه می توانیم به این نتیجه دست پیدا کنیم؟چگونه با انجام تعدادی از همان کارهائی که تاکنون انجام می داده ایم می توانیم پولدار تر و موفقتر شویم؟
شاید نام پاراتو،اقتصاد دان ایتالیائی را شنیده باشید.پاراتو کشف کرد که در ایتالیا 80درصد درآمدها به جیب 20درصد افراد می رود و در نتیجه 80درصد افراد تنها 20درصد درآمد ایتالیا را بدست می آورند. پاراتو وضعیت توزیع نابرابر ثروت در ایتالیا را دریافت.
بعدها دکتر جوزف یوران مطالعات بیشتری بر روی این کشف انجام داد و به این نتیجه رسید که
((20درصد از هرچیزی باعث بدست آمدن 80درصد نتایج می شود)).
این اصل در کلیه اتفاقات جهان صادق است.مثلا 80درصد نتایجی که شما در زندگی می گیرید در نتیجه 20درصد از کارهای شما است یا اینکه 80درصد عدم توفیق شما نتیجه 20درصد از کارهای شماست.
ایجاد زمینه و انگیزه برای مشتریان براي تشریک مساعی در تقویت و توسعه یک برند، شیوهای است که به کارآیی و مفید بودن هر چه بیشتر منجر میشود. فلسفه بازاریابی اجتماعی در عمق دیدگاه خود بر این اصل، یعنی مفید بودن تکیه میورزد و این به آن مفهوم است که دیگر فروش محصولات و خدمات بر دو عامل خریدار و فروشنده محدود نمیماند و عامل سومیبا شاخص مفید بودن این تعامل بر آن نظارت مینماید.
درگیر کردن و دخالت دادن مشتری در کارها، تمایز محصول یا خدمات و تحسین کردن مردم به جای تحریک آنها به خرید، دادن پاداش به خاطر خرید محصول یا ارائه فرصتهایی برای دریافت احساس شهرت، روشی است که به شراکت با مشتریان در ساخت و تقویت برند منجر میگردد. اینکه انگیزه مردم در حمایت از برخی برندها چیست و اینکه برخی برندها ذاتا دارای طراحی مشارکتآمیز هستند، از جمله موضوعاتی هستند که به نظر میرسد در هفت اصل مورد شناسایی قرارگرفته در زیر مستتر باشد. اصولی که حاصل تحقیق از مشتریان و کارشناسان صنفی است.
1) برای مشتریان نقشی فراتر از خرید محصول یا خدمتتان قائل باشید. به طور مثال، آیا نمیتوان مشتری را در قلب روندهای نوآوری و ارتباطات سازمان قرار داد. این استراتژی برای برندهایی که دائما به دنبال نوآوری و تغییر هستند؛ نظیر مدلباس و فناوری میتواند بسیار مفید واقع گردد. برندهایی که در راستای خواست مشتریان به فعالیت و تولید میپردازند، غالبا از درجه ماندگاری و محبوبیت فوقالعادهای برخوردارند؛ زیرا این محبوبیت را از تامین نیازهای واقعی مخاطبین خود حاصل مینمایند. اینکه بدانیم کجا بایستی به دیگران نیز فضا بدهیم، منوط به داشتن قدرت شنوایی بالا و یکپارچگی و پیوستگی در شنیدن صدای مشتریان است. اگر هدفمان جایگزینی برای برندهای سنتی رانشی و یکسویه به برندهای کششی و دوسویه با مشتریان باشد، آنگاه گام اول در سنخیت برندها با آنچه را كه مردم فکر میکنند، میگویند و میخواهند را برداشته ایم.
2) داشتن بیانیه ماموریت به نوعی دارایی در بانکها مبدل گردیده است که گاهی مایه مباهات نیز هست و اما ماموریتهایی که فراتر از نتیجهگیریهای صورتجلسات به عمل درآیند، عموما پویایی خود را حفظ مینمایند. برندها باید وجوه تمایز را مثبت تلقی کنند زیرا مصرفکنندگان اینگونه عمل میکنند. به یاد داشته باشید حتی صحیحترین و پرطرفدارترین ماموریتها صرفا زمانی کارآیی خواهند داشت که حمایت تمامیستون سازمانی را در پی داشته باشد. لذا نباید از تفهیم ماموریت برای کارکنان و همچنین همراه ساختن آنان با ماموریت سازمان غفلت ورزید.
3) شفافیت یا وضوح و برندسازی به کمک مشتریان دو جزء غیرقابل تفکیک هستند.
رسانههای دیجیتالی کار بازبینی مشتریان و نظارت یا اندازهگیری صحت و سقم عملکرد و ادعاهای برندها را آسانتر ساختهاند. برندها باید در عملکرد داخلی و ادعاهای خارجی یکسان و پیوسته عمل نمایند، زیرا غالبا از نظر عموم «مشک آن است که خود ببوید نه آنکه عطار بگوید» آنیسازی در کلیه امور و وجوه میتواند زمینهساز اعتماد مشتری باشد که گامیفراتر از رضایت مشتری
محسوب میشود.
4) هر محصول یا خدمت باید به ایجاد مزیت در زندگی افراد جامعه منجر گردد و مثلا در حوزههای مالی، اجتماعی، یا محیطی برایشان نیازی را مرتفع یا ارزشی را فراهم میکند. برندها نه تنها باید به لحاظ وقت و انرژی برای مردم ارزشمند باشند، بلکه با داشتن عملکرد و رفتاری مسوولانه میتوانند رغبت، دلسوزی و حمایت مشتریان را جلب نمایند. این رفتار مسوولانه را میتوان در حوزههای اجتماعی و نیز محیطی فراتر از حوزههای مستقیم مالی مربوط به مشتری جستوجو كرد.
5) طبعا محصول یا خدمت، بهترین و عمدهترین راه برندها برای بیان تعهداتشان و نیز بهبود و ارائه ارزش افزوده به مشتری است. برند «متد» در ایالات متحده نمونهای از یک برندسازی به کمک مشتریان به حساب میآید که دارای ماموریتی روشن است.
«همه برای پاکیزگی» و ارائه محصولی منحصر به فرد و عالی؛ یعنی صابون بهداشتی با بستهبندی بدیع و قابل بازیافت نشانگر تعهد و پایداری این برند به قولی است که به مردم وعده داده شده است. ترکیبی از کارآیی، دوستی با محیطزیست و زیبایی موجب گردیده است تا این برند طرفداران زیادی پیدا کند، آنچنان که در ماه مارس سال 2007 این برند به عنوان هفدهمین شرکت آمریکایی با بالاترین نرخ رشد شناخته شده است.
6) برندسازی به کمک مشتریان، از طریق فرهنگ داخلی شفاف و علنی بودن در کلیه زمینهها و اعتقاد به اینکه ایدههای خوب همه جا وجود دارد، رشد و تکامل پیدا میکند. این برندها به جای سرمایهگذاری روی تبلیغات و در بوق و کرنا کردن نام خود، صرفا از طریق فعالیت معنیداری که در هر اقدامشان نمایان است، جذاب و پرطرفدار باقی میمانند.
7) محصول، توزیع، قیمت و ترویج یا اطلاعرسانی، باید با ماموریت یک برند تلفیق گردد و مبتنی بر آن سیاستگذاری شود. این موضوع اگر چه بسیار واضح و پیشپا افتاده است؛ اما غالبا در مراحل عملی به فراموشی سپرده میشود. دنیای اقتصاد
دنیای اقتصاد-در این مقاله بررسی خواهیم کرد که چگونه میتوان نوعی تاثیرگذاری پایدار ایجاد کرد.
مدیران بیشتر وقت خود را صرف کمک به دیگران برای موفق شدن میکنند. کارمندان، مشتریان، سرمایهگذاران، تامینکنندگان مواد اولیه و... از جمله این افراد هستند.
کمک به دیگران برای موفق شدن کار شما است، اما تمرکز روی خودتان نیز بخشی از وظیفه شما است و حداقل باید بخشی از وقت خود را صرف آن کنید.
چرا؟ موفقیت شما سبب موفقیت دیگران میشود و موفقیت نیازمند دور بودن از ازدحام و مشهور بودن به انجام کاری خاص است.
البته روشهای زیادی برای برجسته بودن وجود دارد.
نفر اول باشید که به محیط کار وارد میشوید
و برای این کار هدف داشته باشید
بسیاری از کسانی که تجارت میکنند هر روز اولین کسی هستند که به محیط کار وارد میشوند. این بسیار خوب است، اما شما در این زمان چه میکنید؟ تصمیمات خود را سازماندهی میکنید؟ یا ایمیل خود را چک میکنید؟
به جای رسیدگی به امور شخصی به انجام کارهایی بپردازید که به نفع شرکت است و همه شاهد آن هستند. به حل مشکلات حل نشده روز گذشته بپردازید. اقداماتی انجام دهید که باعث شود وقتی کارمندان به شرکت رسیدند با سرعت بیشتری بتوانند کارشان را آغاز کنند. مسائلی که دیگران آن را نادیده گرفتهاند، حل کنید. هر کاری که انتخاب میکنید، بدون تناقض انجام دهید.
فردی نباشید که تنها چراغها را روشن میکند. فردی باشید که زود سر کار میآید و همه کارها را انجام میدهد. طولی نمیکشد که اقداماتی که انجام میدهید در بین همه شناخته میشود.
به انجام کار خاصی مشهور شوید.
انجام کارهای استاندارد و معمولی شما را به عنوان فردی برجسته مشهور نخواهد کرد و مهم نیست که این کارها چقدر دشوار هستند.
فراتر از استانداردها بروید. در حل کشمکشهای بین کارکنان پیشقدم باشید. مدیری باشید که از درون پیشرفت میکند. به عنوان فردی شناخته شوید که سریعتر واکنش نشان میدهد و عمل میکند یا پیش از همه آماده میشود.
ماموریت باارزش بخصوصی انتخاب کنید و در آن از همه پیشی بگیرید.
پروژه جانبی مخصوص به خود را ایجاد کنید.
برتری یافتن در یک پروژه مشخص قابل پیشبینی است. اما برتری یافتن در یک پروژه جانبی به شما کمک میکند که به عنوان فردی برجسته شناخته شوید. نکته کلیدی این است که ریسک کنید و اطمینان حاصل کنید که شرکت و مشتریان شما متحمل این ریسک نشوند.
به عنوان مثال سالها پیش تصمیم گرفتم یک دایرهالمعارف اینترنتی برای کارمندانم ایجاد کنم که کارمندان میتوانستند از طریق شبکه شرکت از آن استفاده کنند. من در خانه روی این پروژه کار میکردم و برخی مدیران نسبت به پیشنهادم علاقه نشان داده بودند، اما مدیر منابع انسانی از آن متنفر بود... به این ترتیب این پروژه در نطفه خفه شد. من ناامید شده بودم، اما شرکت طرح پیشنهادیام را نادیده نگرفت و مدتی بعد به عنوان یکی از اعضای تیم بهبود فرآیندهای شرکت انتخاب شدم، چرا که حالا من همان فرد برجستهای بودم که پروژههای جانبی خوبی مطرح میکند.
انرژی خود را در همان جایی صرف کنید که درباره آن صحبت میکنید
اغلب افراد صحبت میکنند، اما تنها عده قلیلی در راستای تحقق آنچه درباره آن صحبت کردهاند، تلاش میکنند. بگویید فکر میکنید که یک پروژه خوب پیش نمیرود. به جای آنکه با اشاره کردن به جهت درست و زمانبندیهای اصلاح شده، نشان دهید که چقدر باهوش هستید، به سراغ مشکل بروید و با تمام قوا آن را برطرف کنید.
انتقاد درباره آنچه اشتباه است یا صحبت درباره چیزهایی که باید تغییر کنند یا بهبود یابند، کاری آسان است. افراد برجسته و تاثیرگذار افرادی هستند که برای یافتن راهحل مشکلات تلاش میکنند.
اندکی از بعد شخصی خود را به دیگران نشان دهید
علاقهها و خواستههای شخصی به دیگران کمک میکند شما را بشناسند و به یاد بیاورند. این یک مزیت بزرگ برای یک شرکت جدید است که در بازار شلوغ به رقابت میپردازد.
مطمئن شوید که علائق شخصی شما موفقیتهای حرفهایتان را تحتالشعاع قرار نمیدهد. مشهور بودن به عنوان فردی که یکبار در مسابقه ماراتن شرکت کرده است، خوب است. اما مشهور شدن به عنوان فردی که همواره در حال سفر و شرکت در مسابقات ماراتن است و هیچگاه در مواقع نیاز در دسترس نیست، مناسب نیست.
اجازه دهید افراد تا اندازهای درباره شما بدانند. مقدار کمی جزئیات شخصی به زندگي حرفهای شما رنگ و عمق میافزاید.
از همه سختتر کار کنید
هیچ چیزی نمیتواند جایگزین کار و تلاش شدید شود. به اطراف خود نگاه کنید: چند نفر از رقبای شما به اندازه شما زیاد کار میکنند؟
عده کمی.
بهترین راه برای مبدل شدن به فردی برجسته و اثرگذار، تلاش برای کار کردن بیش از دیگر افراد است. همچنین سادهترین راه است؛ چراکه شما تنها فردی هستید که تلاش میکند.