به وبلاگ خودتان خوش آمدید.هدف از ایجاد این وبلاگ آموزش هموطنان عزیز در زمینه مفاهیم برندینگ، بازارهای مالی و سرمایه و چگونگی سرمایه گذاری در بازارهای مختلف می باشد. از نظرات شما و مطالب ارسالی شما به ایمیل مدیر وبلاگ استفاده خواهد شد و با اسم خودتان در وبلاگ درج می گردد.
از حضور کارشناسان و صاحب نظران در این وبلاگ استقبال می گردد.
جهت دریافت گاهنامه الکترونیکی در قسمت خبرنامه وبلاگ ثبت نام فرمائید تا پس از آماده شدن برایتان ارسال گردد.
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
آموزش دربازار
سرمایه
و آدرس
miliyarder.LXB.ir لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
اکثر کارشناسان معتقدند که دو مساله سیاسی و پیامدهای احتمالی و اقتصادی آن، بازار را دچار تلاطم کرد.
اول: جنگ لفظی بر سر حمله به ایران بود که موجب شد انتظاراتی در بازار شکل بگیرد که بر اثر جنگ، میزان ارز تزریقی به اقتصاد ایران ناشی از صادرات نفتی و غیرنفتی کاهش یابد و بازار ارز که نیازهای مختلفی از جمله واردات را تامین میکند دچار کمبود عرضه و افزایش تقاضا شود. یک علت حاشیهای نیز در اینگونه موارد وجود دارد که احتمال بحران، مردم را به سوی «ذخیره کردن مطمئن ارزش» سوق میدهد که مهمترین آنها ارز، طلا و ملک است.
دوم: تحریم بانک مرکزی ایران باعث ایجاد دو نوع انتظار در آینده شد: اولا انتظار کاهش منابع ارزی دولت که با توجه به سهم دولت از کل بازار ارز ایران که 80درصد است، قابلملاحظه است؛ ثانیا تحریم بانک مرکزی و قطع همکاری با آن در زمینه نقل و انتقال ارز موجب شد تا تصور شود که سیالیت ارز دچار خلل میگردد و مستلزم آن خواهد بود که عوامل اقتصادی به دنبال راههای دیگری چه رسمی یا غیررسمی باشند تا سیالیت لازم را در امور ارزی به دست آورند که یک راه آن تهیه ارز کاغذی است که از بازار آزاد تامين میشود.
البته روشن است که هر چند واقعی بودن بسیاری از انتظارات در اقتصاد از نظر تجربی ثابت شده است (مثلا انتظارات تورمی، عامل مهمی در پیشبینی سطح قیمتها در آینده است) ولی مسلم است به دلايلی مانند سطح پایین شفافیت در برخی راهبردها و تاکتیکهای اقتصادی و سیاسی و همچنین القاي توهم توسط بعضی مراجع نظری به مردم که بسیاری از آنها فاقد اعتبار یا مغرضانه است باعث میشود که بهخصوص در زمینه مورد بحث، قسمتی از انتظارات شکل یافته فوق موهومی باشد؛ ولی نمیتوان همه آن را موهومی دانست. معمولا به مرور زمان انتظارات خود را تصحیح میکند و عوامل موهومی بیشتری را حذف و عوامل واقعیتری را جایگزین مینماید تا قیمتها به ثبات برسد.
چه عواملی تورم افسار گسیخته در بازار ارز را تقریبا متوقف کرد؟
عوامل عمده عبارتند از:
1- شفاف شدن تاکتیکهای دفاعی ایران که از طریق بعضی مانورهای منطقهای و نمایش توانمندیهای نظامی و موضعگیریهای صریح و قاطع مقامات ارشد نظامی کشور به نحوی که منجر به حذف گزینه نظامی از صدر گزینههای غرب شد.
2- توافق اصولی ایران و غرب و اثبات اراده طرفین جهت به نتیجه رسیدن مذاکرات دیپلماتیک.
3- خود تصحیحی انتظارات قبلی
4- مدیریت شایسته بانک مرکزی (البته با تاخیر) و اختصاص ارز مرجع برای واردات 2700 ردیف تعرفه کالايي از بین 6800 ردیف موجود و اجرای سیاستهای حاشیهای دیگر که جزو وظایف بانکهای مرکزی به شمار میرود از جمله عملیات آزاد در بازار ارز و غیره.
5- سقوط قیمت جهانی طلا و پايین آمدن نرخ ارز برحسب یک تجربه شناخته شده در ایران.
6- بالابردن نرخ سود بانکی و جذب نقدینگی از بازار ارز توسط بانکها که تاثیر عمده آن در بلندمدت خواهد بود و به این ترتیب قسمتی از رانت موجود در اعتبارات بانکی حذف خواهد شد.
این عوامل باعث شد تا انتظار نرخ 3000 تومانی برای دلار فعلا عقیم شود. البته براساس تئوری و تجربه، تعادل پایدار در هر بازار آزادی هیچ وقت در آخرین نرخها صورت نمیگیرد؛ بلکه نوسانات تقریبا همچون عقربه یک قطب نما عمل میکند با این تفاوت که نوسانات نرخها در بازار لزوما قرینه نیست مثلا ممکن است در یک مقطع 1000 ریال به نرخ بازار افزوده و بهدنبال آن فقط 100 ریال از نرخ آن کاسته شود، به هر حال آخرین قیمت دلار که بالاتر از 2000 تومان بود، دلیلی برای تعادل پایدار بازار در آن قیمت محسوب نمیشود. دخالت انتظامی در بازار ارز فقط توانست روی دامنه نوسانات تاثیر گذارد و بعضی معاملات جزئی را به تاخیر اندازد در حالی که معاملات کلان در بازار سیاه انجام میشد. تجربه نشان داده بود که بازار ارز، فرمانپذیر نبوده است و عوامل آن هم نصیحت پذیر نیستند!
نویسنده: دکتر سید احمد علی عاملی
عضو هیئت مدیره صنعت برق ایران
میلیاردر جوان: پارامترهای مطرح شده در مقاله بالا پارامترهای تعیین کننده ای در هر کدام از بازارهائی است که مردم برای سرمایه گذاری به سمت آن می روند. آنچه که نکته کیدی در ارزیابی بازار هاست و دربحث آموزشی می تواند کمک خوبی برای نوع سرمایه گذاری به مردم بدهد این است که همانطور که گفته شد پارامتر درجه امنیت در کشور و دنیا بسیار بر روی بازارهای مختلف تاثیر می گذارد.به این صورت که در جائی که امنیت بالاتر را در ذهن مردم بصورت روانی تامین کند بازارهای ذخیره کننده ارزش مانند طلا و ارز دچار رکود می شود و دارائی های زمین محور دچار ارزش می شوند و بر عکس آن نیز صادق است که می تواند مبنای تحلیل خوبی برای چگونگی سرمایه گذاری باشد.
رئیس کل بانک مرکزی با اعلام دلایل تاثیرگذار بر نرخ دلار گفت: نباید دلار را کالای پست فرض کنیم و انتظار داشته باشیم که قیمت آن بین 1000 تا 1050 تومان ثابت بماند.
محمود بهمنی در گفتگو با مهر با بیان اینکه همواره قیمت کالاها افزایش می یابد، در مورد نوسانات قیمت دلار گفت: نباید دلار را کالای پست فرض کنیم و انتظار داشته باشیم که قیمت آن بین 1000 تا 1050 تومان ثابت بماند.
رئیس کل بانک مرکزی در مورد اینکه اصرار برخی ها برای پائین نگه داشتن نرخ دلار منطقی نیست، گفت: در تعیین نرخ دلار باید عوامل تاثیرگذار بر آن را مدنظر قرار دارد و بدون در نظرگرفتن عوامل متعددی از جمله قیمت نفت نباید در مورد نرخ دلار اظهارنظر کرد.
رئیس کل بانک مرکزی با بیان اینکه طی چند سال اخیر اکثر قیمتها افزایش یافته و یا ثابت بوده است، افزود: نرخ تورم، قیمت نفت جهانی، قیمت کالاهای صنعتی و غیره افزایش یافته است، پس چگونه می توان انتظار داشت که نرخ دلار افزایش نیابد.
وی با تاکید بر اینکه در تعیین نرخ دلار باید تورم خارجی و تورم حاصل از هدفمندی یارانه ها را در نظر گرفت، اظهارداشت: اینکه هدفمندی یارانه ها در چند مرحله اجرا می شود و یا اینکه نرخ تورم عادی با توجه به عوامل مختلف همچون افزایش حقوق و غیره افزایش می یابد را باید لحاظ کرد.
بهمنی با تاکید بر اینکه تمام موارد مذکور بر روی برنامه ریزی ها و تخمینهای بانک مرکزی تاثیرگذار است، بیان کرد: سایر عوامل همچون تحولات بین المللی، نحوه نقل و انتقالات پول، درآمدهای نفتی، افزایش قیمت کالاهای وارداتی و تاثیر آن بر تورم همگی تاثیرگذار است.
به گزارش مهر، در ادبیات اقتصادی کالای پست، کالایی است که شیب منحنی تقاضا برایش صعودی است، یعنی با کاهش قیمت، مقدار تقاضا برای آن کالا کاهش مییابد، همچنین کالای پست کالایی است که در مورد آن اثر درآمدی بر اثر جانشینی غلبه کند.
میلیاردر جوان: بنظر می رسد نباید به دنبال کاهش قیمت دلار در کشور بود.اثرات عدم کاهش قیمت ارز در کشور تاثیر مستقیم بر روی قیمت کالاهای مورد نیاز مردم دارد و موجب افزایش تورم خواهد گردید. در حالیکه افزایش درآمد قشرهای حقوق بگیر نسبت قابل قبولی با تورم ندارد. تاثیر قیمت کنونی ارز نیز همانگونه که قبلا گفته شد چنانچه نرخ طلای جهانی را ثابت در نظر بگیریم موجب افزایش قیمت طلا در کشور خواهد گردید.
راههاي زيادي براي رسيدن به اين هدف وجود دارد كه تا حدودي به نوع سرمايهگذاريهاي شما و يا به مدت زماني كه ميخواهيد آن سرمايهگذاري را حفظ كنيد بستگي دارد.
برونسپاري كنيد...
در هر شرايطي كه باشيد، بايد از تمام امكانات موجود استفاده كنيد، تا مالياتها و كارمزدهاي كارگزاري را به تاخير بيندازيد و يا كاهش دهيد. با اين كار قدرت بهره مركب را تحت كنترل خود درميآوريد تا چندين درصد به نرخ بهره ساليانه خود اضافه كنيد ـ بدون آنكه مجبور باشيد يك تصميم سرمايهگذاري موفق اتخاذ كنيد.
چه چيزي را بايد به ديگران واگذار كنيد؟ حتي اگر داراي گواهينامه بانكداري هستيد و جايگاهي در بورس سهام (يا كالا) داريد، باز هم لازم است تا برخي از امور سرمايهگذاري خود را به ديگران بسپاريد.
برخي افراد تصور ميكنند كه بازكردن حساب نزد شركتهاي كارگزاري يا حساب بانكي به عنوان واگذاري امور محسوب ميشود. اما در اصل اين گونه است كه: شما كسي را استخدام ميكنيد (آيا ميدانيد چه كساني هستند؟) تا از سرمايه شما مراقبت كنند. آيا هنگامي كه پول خود را ميخواهيد آماده خواهد بود؟ بانك و شركتهاي كارگزاري ورشكست ميشوند. بله، شما بيمه هستيد... اما چه مدتي به طول ميانجامد تا سرمايه خود را پس بگيريد؟
به هر اندازه كه از ثروت بيشتري برخوردار باشيد و كارهاي شما پيچيدهتر باشد، بايد حجم بيشتري از كارهاي خود را به ديگران واگذار كنيد. ممكن است لازم باشد تا چند وكيل، حسابدار، مشاور مالياتي، شركت اماني و مشاوران ديگري را انتخاب كنيد.
هنگامي كه اقدام به خريد ميكنيد، تا چه ميزاني خريد ميكنيد؟ هنگاميكه سرمايهگذار خبره، سرمايهگذاري مناسب و منطبق با معيارهايش را مييابد، تا آنجا كه توانايي دارد ميخرد. تنها محدوديت او، مقدار پولي است كه در دسترس دارد. در نتيجه موجودي سهام او متمركز است و متنوع نميباشد.
با تخصص پيدا كردن در حوزه مناسب سرمايهگذاري خود، تمام سرمايهگذاريهاي شما در زمينهاي مشابه خواهد بود. به اينترتيب شما نمونه رايج تنوع بخشي را به طور كلي از سيستم سرمايهگذاري خود حذف كردهايد. با اين حال، بدون توجه به رويكردي كه براي سرمايهگذاري خود اتخاذ كردهايد، شما بايد قوانيني را براي آنچه كه «حجم سرمايهگذاري» خوانده ميشود، ايجاد كنيد. به عبارت ديگر، چه ميزان از پورتفوليوي سهام خود را به هر يك از سرمايهگذاريها اختصاص ميدهيد؟ در صورتي كه اين ميزان براي سرمايهگذاريهاي مختلف متفاوت است، علت آن چيست؟
«حجم سرمايهگذاري» به نوعي، علت اصلي ايجاد اعتماد به نفس در مورد كاري است كه انجام ميدهيد. هنگامي كه به سطحي ميرسيد كه با ديدن قيمتي مناسب، آن را تشخيص ميدهيد، در اين شرايط كاملا خوشحال و آسوده هستيد تا بهترين عملكرد را داشته باشيد.
راههايي براي حفاظت از سبد سهام
چگونه از پرتفوليوي سهام خود در برابر بحرانهاي معمول همچون بحرانهاي بازار، محافظت ميكنيد؟ هنگاميكه بنيانگذاران شركت مديريت سرمايهگذاري بلندمدت سيستم خود را ايجاد كردند، عاملي كه آن را رويدادهاي «ده سيگما» ناميدند، را مورد توجه قرار ندادند، از آنجا كه از لحاظ آماري به حدي غير محتمل بود كه آنها نگراني چنداني در مورد آن نداشتند.
هنگامي كه بحران مالي آسيا در سال 1997 به سرعت با قصور در پرداخت بدهي توسط روسها در سال 1998 ادامه پيدا كرد، اين شركت با دو رويداد ده سيگماي پي در پي مواجه شد و ورشكست شد.
رويدادهاي ده سيگما ممكن است غير محتمل باشند، اما به اين معنا نيست كه آنها غير ممكن هستند. سرمايهگذار خبره سبد سهام و روش سرمايهگذاري خود را به گونهاي طراحي كرده است كه حتي در بدترين شرايط بازار ميتواند به حيات خود ادامه دهد.
اگر بازار در طول شب سقوط كند آيا فرداي آن روز شما حاضر به سرمايهگذاري هستيد؟ شما بايد سيستم خود را به گونهاي طراحي كنيد كه پاسخ شما به اين پرسش مثبت باشد!
اولين كاري كه بايد انجام دهيد، تصديق اين موضوع است كه هر چيزي ممكن است در بازارها رخ دهد. چند نمونه از بدترين موارد را در ذهن داشته باشيد. سپس از خود بپرسيد: در صورتي كه هر كدام از اين موارد رخ دهد، تا چه حد تحت تاثير قرار ميگيريد و چه كاري انجام خواهيد داد؟
همانطور كه ديديم يكي از تدابير حفاظتي شوارتز در برابر چنين ريسكهاي تاثيرگذار، توانايي او در اقدام فوري است؛ همانطور كه در بحران مالي سال 1987 عمل كرد، زماني كه حتي اغلب سرمايهگذاران متخصص نتوانستند هيچگونه عكس العملي نشان دهند.
محافظ اصلي سرمايهگذار خبره و اين مورد درباره بافت و شوارتز نيز صادق است ـ استفاده با درايت آنها از ابزار اهرم ميباشد. هر بار كه بازار سقوط ميكند، داستانهايي در مورد افرادي ميشنويم كه حتي زندگي خود را از دست ميدهند، زيرا بيش از حد به ابزار اهرم متكي بودهاند. سرمايهگذار خبره به هيچ وجه خود را در چنين شرايطي قرار نميدهد. شما بايد از الگوي او پيروي كنيد حتي اگر اين كار به معناي زير پا گذاردن يكي ديگر از پندهاي مشهور در والاستريت باشد: هميشه با حداكثر توان سرمايهگذاري كنيد.
رابطه ميان فلسفه سرمايهگذاري، روش سرمايهگذاري و سيستم سرمايهگذاري شما، معيارهاي سرمايهگذاري شما خواهد بود.
از ميان تمام سرمايهگذاريهاي خوب احتمالي در حوزه سرمايهگذاري شما، چگونه متوجه ميشويد كه يكي از آنها را براي خريد يافتهايد؟ چه عاملي باعث ميشود كه يكي از آنها بر ديگر موارد ارجحيت داشته باشد؟ اين مورد، همان سرمايهگذاري خواهد بود كه با تمام معيارهاي سرمايهگذاري شما مطابقت داشته باشد، به اضافه فهرست دقيقي از ويژگيهايي كه شما در مورد يك سرمايهگذاري خوب مشخص كردهايد و با استفاده از آن ميتوانيد كيفيت هر يك از سرمايهگذاريها را اندازهگيري كنيد.
در كتاب 23 اصل موفقيت وارنبافت آمده است: بافت خصوصيات يك شركت خوب را اندازهگيري ميكند، خصوصياتي از قبيل: كيفيت مديريت، ماهيت برتري آن شركت، قدرت جايگاه رقابتي آن شركت، قدرت قيمتگذاري، بازده حقوق صاحبان سهام و البته قيمت سهام آن شركت. در حالي كه شوارتز كيفيت فرضيه سرمايهگذاري خود را در قبال رويدادهاي به وقوع پيوسته ميسنجد.
معيارهاي سرمايهگذاري شما، مشخصههاي يك سرمايهگذاري در حوزه انتخابي شما هستند كه ميتوانيد اكنون آنها را اندازهگيري كنيد و ميدانيد كه در طول زمان دائما براي شما سودآور خواهند بود.
معيارهاي سرمايهگذاري شما، شش عامل حياتي از سيستم سرمايهگذاري شما را برايتان مشخص ميكند: چه چيزي بخريد، چه زماني بخريد، چه زماني بفروشيد، چه مبلغي براي آن بپردازيد، پس از سرمايهگذاري چگونه تشخيص دهيد كه همه چيز مرتب است و در هنگام جستوجو براي سرمايهگذاريها بر روي چه چيزي متمركز شويد. بنابراين لازم است كه اين معيارها را با دقت هر چه بيشتر مشخص كنيد.
حاشيه امنيت شما چيست؟
يك سيستم سرمايهگذاري جامع، از دوازده عامل تشكيل شده است. تمام اين عوامل با توجه به بالاترين اولويت سرمايهگذار خبره يعني حفظ سرمايه، به يكديگر وابستهاند. روش او براي حفظ سرمايه، اجتناب از ريسك است. او با قرار دادن روش مطلوب كنترل ريسك خود در تمام بخشهاي سيستم خود، اين هدف را تحقق ميبخشد.
روش اصلي كنترل ريسك بافت، اين است كه او هميشه چيزي به عنوان «حاشيه امنيت» دارد. اگر چه اين اصطلاح به بنجامين گراهام و وارن بافت مربوط ميشود، اما در واقع هر سرمايهگذار موفق نمونهاي مخصوص به خود از حاشيه امنيت دارد: او به اين طريق ميزان ريسك را به حداقل ميرساند.
ممكن است تصميم بگيريد كه شبيه شوارتز عمل كنيد و خود را به نوعي منضبط كنيد تا به محض قرار گرفتن در حوزهاي كه برايتان ناشناخته است، فورا از آن خارج شويد ـ ابتدا سرمايهگذاريهاي خود را بفروشيد و سپس پرسشهاي خود را مطرح كنيد. يا ممكن است از رويكرد آماري براي كنترل ريسك استفاده كنيد.
هر حاشيه امنيتي را كه انتخاب كنيد، براي آنكه موثر واقع شود بايد به عنوان يكي از اصولي كه سيستم سرمايهگذاري شما بر پايه آن بنا ميشود، قرار گيرد و با قوانين سيستم شما درآميخته شود.
بهكارگيري معيارهايتان
سرمايهگذار خبره با سرمايهگذاري همچون يك شركت برخورد ميكند. او بر روي يك سرمايهگذاري تمركز نميكند، بلكه بر روي نتيجه كلي حاصل از بكارگيري مداوم سيستم سرمايهگذاري خود در موارد مختلف، متمركز ميشود. او روشها و سيستمهايي را به كار ميگيرد و به اينترتيب ميتواند در بلندمدت بازدههاي خود را با يكديگرتركيب كند. علاوه بر اين، تمركز ذهني او بر روي همين موضوع قرار دارد: فرآيند سرمايهگذاري به عنوان يكي از روشهاي موفقيت در بازار سهام.
هنگامي كه مشخص ميشود چه نوع سرمايهگذاريهايي را انجام خواهيد داد و معيارهاي ويژه خود را معين ميكنيد و همچنين چگونگي به حداقل رساندن ميزان ريسك را مشخص مينماييد، آنگاه لازم است كه قوانين و روشهايي را ايجاد كنيد كه با پيروي از آنها به تمركز بلندمدت سرمايهگذار خبره دست يابيد.
اولين گام، طراحي ساختار موجودي سهام يا پرتفوليوي شما است. آيا اقدام به خريد سهام خواهيد كرد؟
سهام و قراردادهاي آپشن؟ معاملات آتي؟ به صورت مكتوب يا تلفني؟ سرمايهگذاري در املاك و مسكن؟ آيا بر روي كالا متمركز ميشويد و يا بر روي ارز و يا اوراق بهادار؟ ياترجيح ميدهيد تا تصميمگيريها در رابطه با سرمايهگذاري را به مديران سرمايه كه با دقت انتخاب شدهاند، واگذار كنيد؟ اين موارد تعداد كمي از موارد ممكني هستند كه ميتوانيد از ميان آنها انتخاب كنيد.
با اتخاذ اين تصميمات (كه البته ممكن است با مشخص شدن حوزه سرمايهگذاري شما، كاملا واضح باشند) لازم است كه اجزاي ديگري از سيستم خود را پيش از ورود به بازار مشخص كنيد.
آيا از ابزار اهرم استفاده خواهيد كرد؟ اگر قصد سرمايهگذاري در معاملات آتي را داشته باشيد، ممكن است تصور كنيد كه به طور خودكار از ابزار اهرم استفاده خواهيد كرد. اما اينگونه نيست. استفاده از ابزار اهرم بايد هميشه تصميمي هوشيارانه و از پيش طراحي شده باشد. اگر مبلغ كامل براي يك قرارداد آتي را در حساب خود داشته باشيد، حاشيه سود شما صد درصد است و در مورد عدم استفاده از اهرم در زمان خريد نيز به همينترتيب خواهد بود.
گرچه شوارتز و بافت از ابزار اهرم استفاده ميكنند، اما آنها هر دو از لحاظ نقدينگي ثروتمند هستند. به شما توصيه ميكنيم از الگوي آنها پيروي كنيد كه تمركز بر بخش «نقدينگي بالا» است، حداقل تا زماني كه مانند آنها به سطح مهارت ناخودآگاه در سرمايهگذاري خود دست يابيد.
حتي در آن هنگام نيز اگر از ابزار اهرم استفاده كرديد، از الگوي سرمايهگذار خبره پيروي كنيد و به صورت مختصر از آن استفاده كنيد و هرگز درخواست افزايش سرمايه از سوي كارگزار را به آساني نپذيريد.
چگونه تاثير مالياتها و هزينههاي معاملات را به پايينترين حد ميرسانيد؟ سرمايهگذار خبره بر روي نرخ سود مركب در بلندمدت، متمركز ميشود. يكي از روشهايي كه آنها از طريق آن به بهبود اين نرخ ميپردازند، اين است كه سيستم خود را به گونهاي طراحي ميكنند كه مالياتها را به پايينترين حد ميرساند. اين كار مستلزم آن است كه هزينههاي معاملات تا آنجا كه ممكن است پايين نگه داشته شود.منبع: www.bourse24.ir
تنها عامل مهم و محدود کننده در زمینه قبول فرصتهای جدید، عدم انعطاف و سختگیری فرد متعصب است. مدیران، درست زمانی که به دنبال افرادی با نظرات و مواضع مخالف هستند روش کاری خود را تغییر میدهند، نه با این هدف که دیگران را متقاعد کنند، بلکه برای درک آنچه در ذهن آنان میگذرد. جای تعجب است که بسیاری از افراد واقعا از نظرات متضاد دیگران واهمه دارند. با افرادی که شما را به چالش میکشند، مقابله و برخورد میکنند و در عین حال موجب پیشرفت شما میشوند، گفتوگو کنید. به یاد داشته باشید یک بحث بدون تعصب و همراه با یادگیری حائز اهمیت بیشتری است.
6. سکوت کنید و گوش دهید:
رهبران مقتدر میدانند چه زمانی باید صحبت و سکوت کنند. تنها رساندن منظور، نتیجهای همچون یک مکالمه معنادار نخواهد داشت. البته میدانید، بهترین حالت تعامل از طریق گفتوگو صورت میگیرد و نه سخنرانی یا خودبیانگری. وقتی در زندگی به این درک و باور برسید که تنها راه کسبعلم و دانش از طریق گوش دادن و نه سخنوری است، آنگاه اولین گام را در جهت برقراری ارتباط ماهرانه برداشته اید.
7. یکدلی را جایگزین غرور کنید:
هرگز حرفی نزنید که نتوانید به آن عمل کنید. زمانی که ارتباط همراه با خلوص، همدلی، دلسوزی و نه تکبر و غرور برقرار شود اتفاقهای خوبی پیش میآید. کسانی که با همدلی ارتباط برقرار میکنند دارای درستی و خلوصی هستند که در افراد دیگر چنین خصایلی وجود ندارد. درک اصل ارتباطات به نوبه خود خشم را به احترام و شک را به اعتماد تبدیل میکند.
8. به معنای پنهان در سخنان دیگران دقت کنید:
لحظهای درنگ کنید و با یادآوری مدیران بزرگ، متوجه خواهید شد که مهارت خاصی در دریافت معنی سخنان پوشیده، همچنین توانایی خارقالعادهای در درک مطالبی که هنوز گفته، مشاهده یا شنیده نشده، دارند. رهبران دانا میدانند که هنوز باید مطالب بیشتری یاد بگیرند. در چنین عصر ارتباطاتی، همه در برقراری ارتباط و نظرات خود عجله دارند اما متوجه نیستند که ارتباط باید با دیگران برقرار شود. با چشم و گوشی باز و سکوت، متعجب خواهید شد که چگونه سطح یا آگاهی سازمانی شما بالا رفته است.
9. هنگام صحبت بدانید درباره چه مطلبی حرف میزنید:
اگر در مطرح کردن موضوعات مهم تخصصی ندارید آنگاه تعداد کمی به شما توجه خواهند کرد. اکثر افراد موفق، علاقه چندانی به صحبتهای بیارزش عدهای که فقط به دلیل خودنمایی، وارد هر گفتوگویی میشوند، نشان نمیدهند. نحوه بیان منظور بیش از گفتهها دارای اهمیت است. ارتباط برقرارکنندههای موفق به محتوا و همچنین نحوه بیان گفتهها توجه داشته بنابراین، موقعیت خود را به خطر نمیاندازند و مردم را تحت تاثیر مفاهیم قرار میدهند.
10. با گروه طوری صحبت کنید که انگار با تک تک افراد صحبت میکنید:
مدیران همیشه فرصت صحبت کردن با تک تک افراد را به طور خصوصی ندارند. ارتباط برقرارکنندگان موفق، به نحوی با ده نفر در اتاق کنفرانس یا ده هزار نفر در تالار کنفرانس صحبت میکنند که انگار با تک تک آنها به طور مستقیم در حال گفتوگو هستند. برای داشتن روابطی موفق ایجاد اعتبار، اعتماد و تفاهم الزامیاست.
11. در صورت نیاز، گفتههایتان را تغییردهید:
یکی دیگر از استراتژیهای ارتباطات که به ندرت مورد بحث قرار گرفته چگونگی جلوگیری از «به بیراهه رفتن یک گفتگو» است و در صورت اتفاق چه کار باید انجام داد که به آن «برنامه آمادگی و توسعه طرح احتمالی» میگویند. بار دیگر، باید به یاد داشته باشید که به منظور ایجاد تعاملات موفق، اهداف شما باید با افرادی که با آنها ارتباط برقرار میکنید
هم جهت باشد. اگر مهارت، همدلی، نظم و ترتیب تاثیر بسزایی نداشته باشد که در هر حال احتمال آن بسیارضعیف است، باید توانایی تاثیرگذاری را از طریق تغییرات ایجاد کنید. به منظور کمک به برقراری ارتباط و ایجاد اعتماد به نفس، از سوالات عالی، طنز، داستان، تمثیل و در صورت لزوم اظهارات جسورانه استفاده کنید. در حالی که گاهی اوقات استفاده از تاکتیک «شوکو ترس» به عنوان آخرین راهحل، ضروری به نظر میرسد.
تصور نکنید فقط به این دلیل که آمادگی گفتوگو دارید، دیگران حاضرند با شما صحبت کنند. باید خود را برای هر گفتوگوي سازنده آماده کنید. اگر در توجیه گفته خود با دانش، منطق کسبوکار، دلیل و همدلی موفق نشدید و متوجه بیاعتنایی دیگران به خود شدید، به تقویت یا وضوح گفتهها بیشتر احتیاج دارید.
و اما به هنگام برقراری ارتباط، مطمئن شوید که مطلب گفته شده، درست، صحیح، منطقی است و با دلیل و مدرک توسط منطق کسبوکار اثبات میشود. مهمتر از همه، ارتباط تنها درباره نظرات، مواضع یا شرایط شما نیست بلکه درباره کمک از طریق بر آورده کردن نیازها، درک نگرانیها و افزودن ارزش به زندگی دیگران است. مسلما رعایت این موارد از تعداد مشکلات ارتباطی میکاهد.
منبع: روزنامه دنیای اقتصاد
میلیاردر جوان: این نکته را در نظر داشته باشید که جایگاه اولویت دارائی ها در جهان امروز نسبت به گذشته تغییر کرده است.در گذشته اولویت دارائی ها داشتن مسکن و مستغلات،طلا،ارز و... بود در حالیکه در دنیای کنونی شاید بهترین دارائی ،داشتن مهارت ارتباط موثر با دیگران است که خود می تواند باعث تولید دارائی های سنتی گردد. داشتن مهارتهای ارتباطی قوی میتواند موجبات جهش اقتصادی را فراهم آورد و نکته خوب این است که مهارتهای ارتباطی موثر را می توان فرا گرفت و در خود تقویت کرد.این نکته را در نظر داشته باشید که در گذشته IQ یا هوش ذهنی دلیل موفقیت تلقی می شد در حالیکه در دنیای کنونی EQ یا هوش هیجانی و SQ یا هوش اجتماعی دلیل موفقیت فرد می باشد. هوش هیجانی در اصل هوشی است که باعث می شود انسانها درموقعیتهای مختلف روحی بتوانند واکنشی متناسب با شرایط از خود نشان دهند و هوش اجتماعی هوش برقراری ارتباط موثر در اجتماع می باشد.البته علم نوین روانشناسی طبقه بندیهای دیگری نیز برای هوش دارد که از حوصله بحثهای این سایت خارج است.در صورت علاقمندی،در آینده در مورد این دو نوع هوش مطالب بیشتری در سایت عنوان خواهد شد.
مدیران موفق مهارت خاصی در برقراری ارتباط دارند. مهارت تمرکز بر دیگران به غیر از تمرکز بر خود، لغات، نطق، ارائه، دستور زبان و... که در دوره های آموزشی مدیران تدریس می شود نیز حائز اهمیت خاصی است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
توانائی تمرکز بر دیگران تاثیر مستقیم بر برنامهریزیها دارد؛ به طوری که افراد با توانایی ارتباط قوی از دیگر اشخاص تفکیک میشوند.
تعداد زیادی از مشکلات سازمانها در نتیجه ارتباطات ضعیف به وجود میآید که همین تضاد، نشان دهنده نیاز به داشتن رهبرانی با قابلیتهای برقراری ارتباط موثر میباشد. عوامل مهم و اساسی در موفقیتهای حرفهای عبارت است از ایجاد روابط موثر بین افراد در درون یا خارج گروه درکل سازمان و کلیه سطوح. برقراری و توسعه ارتباط مناسب به خصوص در شرایط سخت همیشه به آن آسانی که تصور میشود، نیست.
مهارتها یا دانشهای اکتسابی تنها زمانی ارزشمند هستند که در صورت نیاز بتوان از آنها عملا استفاده کرد. در واقع، اولین وجه اشتراک میان ارتباط برقرار کنندگان بزرگ، درک و حس بالایی است که نسبت به محیط و شرایط دارند؛ در ضمن آنها شنوندگان دانا و دقیقی هستند و به خوبی متوجه حالات، پویایی، نگرشها، ارزشها و نگرانیهای دیگران میشوند. آنها نه تنها درک خوبی از محیط پیرامون دارند، بلکه شیوه بیان خود را بدون کمترین اشتباهی با محیط مذکور تطبیق میدهند. گفتههای این افراد هیچ ارتباطی با راوی ندارد، بلکه صد درصد درباره برآورده کردن نیازها و انتظارات افرادی است که با آنها در ارتباط هستند.
چگونه مهارتهای خود را به عنوان یک ارتباطگر عالی تکامل دهید؟ در صورت رعایت موارد زیر به چنین مرحلهای خواهید رسید:
1. از دروغ و فریب دوری کنید:
در اکثر موارد، مردم برای افرادی که به آنها اعتماد ندارند به راحتی درد و دل نمیکنند؛ اما در صورت قابل اعتماد بودن رهبر، وقت گذاشته و حاضر به انجام خطر هستند. البته اگر مدیر شخصیت ضعیف و نادرستی داشته باشد هرگز چنین ارتباطی برقرار نمیشود. مردم به ندرت به کسی که صرفا به دنبال اعتماد آنان باشد، اطمینان میکنند. بهترین راه ایجاد اعتماد از طریق عملکرد صحیح، تفکر و تصمیم گیری ممکن میشود. به خاطر داشته باشید مردم در صورت وجود اعتماد، بسیاری از مشکلات را میبخشند؛ اما در غیر این صورت حاضر به بخشش نیستند.
2. خودمانی باشید:
میزان اطلاعات شما برای مردم اهمیت ندارد؛ مگر اینکه متوجه شوند شخصا به موضوع اهمیت میدهید. بر اساس تئوری کسب و کار قدیمی، مدیران باید فاصله را با دیگران حفظ کرده و ارتباط نزدیک برقرار نکنند که در این صورت در تاریکی و جهالت خواهند ماند و تنها بخش خاصی از حقایق نصیبشان میشود. اگر روابط عمیق و معناداری را با افراد برقرار نکنید هرگز متوجه تفکرات و نظراتشان نخواهید شد و احتمالا زمانی متوجه میشوید که دیگر خیلی دیر شده است.
3. صریح باشید:
صراحت به مراتب بهتر از ابهام است سعی کنید بر روی ارتباط صریح با دیگران تمرکز کنید. گفتار ساده و مختصر همیشه بهتر از پیچیدگی و اغتشاش است. اینکه میدانید چگونه سر اصل مطلب بروید و روی مسائل اصلی و با ارزش تمرکز کنید خیلی مهم است این دقیقا همان کاری است که از دیگران انتظار دارید نسبت به شما انجام دهند. بدون درک اهمیت گفتههای مختصر و صریح، بعید به نظر میرسد از عهده ارتباط با اشخاص مختلف برآیید. هدف، رهایی از دست انجام کارهای غیرضروری و رسیدن به یک ارتباط بهینه است.
4. تمرکز بر داشتهها و نه بر نداشتهها:
بهترین ارتباط برقرار کنندگان نه تنها در یادگیری و جمعآوری اطلاعات به هنگام ارتباط، مهارت دارند بلکه در ارائه نظرات، هماهنگی انتظارات، اقدام الهام بخش و وسعت دید نیز تبحر دارند. یکی از راهحلهای مناسب جهت رسیدن به اهداف، برقراری تعاملات از طریق اولویتدهی به ترجیحات طرف مقابل وکمک صادقانه به افراد بدون هیچ چشمداشت و توقعی است. احتمالا چنین حقیقتی منطقی به نظر نمیرسد اما با تمرکز شدید بر خواستهها، اميال، احتیاجات و آرزوهای دیگران به جای تمرکز بر برنامههای خود، مطالب زیادتری یاد خواهید گرفت. منبع:روزنامه دنیای اقتصاد
بسیاری از کسب و کارها بدلیل عدم برآورد صحیح میزان سرمایه مورد نیاز برای کسب و کار شکست می خورند و صاحبان آنها متحمل زیان می شوند.
در تدوین یک طرح کسب و کار ، دوره بازگشت سرمایه ونرخ سود مورد انتظار شما هم پارامترهای بسیار مهمی است که باید مد نظر داشته باشید که البته برای کسب و کارهای مختلف متفاوت است.در قسمت مالی تدوین طرح کسب و کارشما می توانید با کارشناسان مالی و حسابداران مشورت کنید و بصورت واقع بینانه آن را تدوین کنید.
تعیین نوع کسب و کار که تولیدی،خدماتی،تجاری و..، چارت سازمانی جهت تعیین منابع انسانی و تخصص و مهارت مورد نیاز، تعیین نوع شرکت یا فعالیت از لحاظ حقوقی (تعاونی،سهامی با مسئولیت محدود،سهامی خاص و..) با توجه به ویژگیهای هر کدام از آنها و نحوه سهامداری،مدیریت و... مواردی است که در فاز صفر یک کسب و کار باید مشخص شود.
برنامه بازار یابی و فروش محصول یا خدمات نیزیکی از مهمترین قسمتهای یک طرح کسب و کار خوب است.اگر شما بهترین محصول یا خدمات را داشته باشید ولی برنامه ای برای فروش آن نداشته باشید حتما شکست خواهید خورد.پس قبل از شروع به هرکاری برنامه بازار یابی (PLAN MARKETING) را برای محصول خود تعیین کنید.اینکه بازار هدف شما چه قشری از جامعه است و قیمت گذاری محصول باید چگونه باشد ،محصولات مشابه محصول شما چه درصدی از بازار را دراختیار دارند(تحقیقات بازار) و شما چه هدفی برای در دست گرفتن بخشی از بازار در نظر دارید و... نقشی حیاتی در موفقیت کسب و کار شما دارند.
البته یک طرح کسب و کار قسمتهای مختلفی دارد که هر کدام مستلزم یک بحث کارشناسی خواهد بود که بتدریج در سایت میلیاردر جوان مطرح خواهد شد و چنانچه شرایط لازم ایجاد شود دوره ای نیز جهت آموزش نوشتن یک طرح کسب و کار موفق برگزار خواهد گردید.
نوشتن طرح کسب وکار خوب کار ساده ای نیست ولی قبل از شروع یک کسب و کار،شما می توانید با کمترین هزینه و بدون هیچ زیانی خود را بهتر بشناسید، امکانات و شرایط خود را در مقابل آنچه که در ذهن خود دارید محک بزنید و بعد تصمیم بگیرید که شرایط شما برای ایجاد کسب و کار مساعد است یا نه و اگر نیست در جهت ایجاد امکانات مورد نیاز حرکت کنید و با چشم اندازی روشن یک کسب و کار را آغاز کنید.
البته راه دیگری هم وجود دارد که با هدر دادن انرژی و سرمایه خود وارد یک کسب و کاری شوید که برایتان مشخص نیست که برنده خواهید بود یا بازنده .انتخاب با شماست.
بسیاری از کارآفرینان و کسانی که علاقمند به ایجاد یک کسب و کار مستقل هستند وقتی ایده ای به ذهنشان می رسد بدون در نظر گرفتن همه جوانب آن وارد کار می شوند و شکست می خورند. دلیل این مسئله یک نکته به ظاهر ساده است و آن این است که وقتی ایده ای را می یابند آنقدر مسحور ایده خود می شوند که جوانب کار و امکانات اجرائی آن را در نظر نمی گیرند و وارد کسب و کار می شوند ولی نمی توانند دوام بیاورند. لذا این نکته طلائی را باید در نظر داشت که:
به جای اینکه کاملا در ایده ا ی که یافته اید محو شوید ،کمی هم به جوانب کار،امکانات خود و امکان پذیری ایده، بازار خدمات یا محصولی که مد نظر دارید و ... نیز بپردازید.
این نکته را هم مد نظر داشته باشید که اگر شروع موفقی در کار داشته باشید امکان برنده شدن شما در کار بالاتر خواهد بود.پس حساب شده و با در نظر گرفتن جوانب کار شروع کنید.
بهترین شروع برای ایجاد یک کسب و کار ، نوشتن طرح کسب و کار(BUSSINESS PLAN) قبل از شروع می باشد.یک طرح کسب و کار خوب قسمتها و مراحل مختلفی دارد. شرکتهای موفق برای طرحهای جدید یا توسعه خود، طرح کسب و کار با افق سه تا پنج ساله تهیه می کنندو مرتبا فعالیتهای خود را در بازه های زمانی مشخص با طرح کسب و کار خود تطبیق می دهند. یک طرح کسب و کار خوب شامل ماموریت،چشم انداز،هدفگذاری های کوتاه مدت،میان مدت و بلند مدت می باشد و استراتژیهای(راهبرد) دستیابی به اهداف نیز در آن مشخص شده است.ضمن اینکه با توجه به مشکلات اجرائی و موانع ایجاد شده درحین انجام،ممکن است اصلاحاتی نیز در طرح کسب و کار(BP) ایجاد شود.
مراحل تدوین طرح کسب و کار برای یک کسب و کار کوچک و یک کسب و کار بزرگ یکسان است ولی تفاوت آنها در حجم طرح کسب و کار بدلیل تفاوت اندازه کسب و کارهاست.
در طرح کسب و کاری که شما برای شروع یک کسب و کار باید تدوین کنید ابتدا باید تعریف دقیق وشفافی در مورد ایده تان و کاری که قرار است انجام شود تا به تولید محصول و خدمات منجر شود را برای خودتان داشته باشید و آن رااز ذهنتان خارج کرده و ثبت کنید.
در مراحل بعدی شما باید ارزیابی دقیقی در مورد هزینه های کاری که مد نظر شما است داشته باشید.ضمن این که به این نکته توجه کنید که میزان سرمایه ای که شما برای شروع کار برآورد می کنید ممکن است در عمل بیشتر شود.دلیل ان مشکلات و هزینه هائی است که در حین انجام کار به شما تحمیل می شود.پس برای اینکه دچار وقفه در کار نشوید حتی تا دو برابرو بلکه بیشتراز دو برابر مبلغی که برآورد کرده اید برای هزینه های شروع کار در نظر بگیرید.
گفت و گو با مهدی تقوی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی در رابطه با نوسان نرخ ارز
طی ماه های گذشته برخی نوسان های بازار داخل رانتیجه رفتار هایی می دانند که در زمین سیاست اتفاق می افتد. به نظر شما این موضوع چه قدر بر عرصه اقتصاد کشور اثر گذار بوده است؟
مسائل سیاسی همواره بر اقتصاد کشورها تاثیرات غیرقابل انکاری دارد. تنها در ایران اینگونه نیست که موضوعات و اتفاقات عرصه سیاست بر بخش اقتصاد اثر می گذارد. اما چون در ایران عرصه اقتصاد بیشتر با عرصه سیاست گره خورده است اتفاقات و تغییر وتحولات سیاسی داخلی و بین المللی اثر مستقیمی بر بخش اقتصاد کشور دارد. اقتصاد سیاسی در ایران باعث شد تا امیدواری ها از به سرانجام رسیدن نشست بغداد باعث شود پیش از برگزاری نشست گروه ۵+۱ در بغداد قیمت دلار روند کاهشی در پیش گیرد. پس شما هم اعتقاد دارید که نشست ایران با ۱+۵ در استانبول و به دنبال آن امیدواری برای بهبود نتیجه مذاکرات بغداد سبب کاهش نرخ ارز شده بود؟
عامه جامعه امیدوار بودند تا با توافقی که میان سران کشورهای گروه ۱+۵ انجام می شود اثر تحریم ها کاهش پیدا کند و از فشارهای بین المللی کاسته شود به همین جهت نرخ ارز با کاهش قیمت چشم گیری مواجه شد. اما به سرانجام نرسیدن نشست بغداد و کشیدن شدن مذاکرات به مسکو باعث شد تا عدم اطمینان به نتیجه مذاکرات در بین عموم جامعه پیش آید و در نتیجه شاهد دوباره جهش نرخ دلار و سکه بودیم. در فاصله نشست بغداد تا نشست اواخر خرداد مسکو بازار سکه و ارز را چگونه پیش بینی می کنید؟
اگر امیدواری ها در فاصله نشست بغداد تا مسکو در بین عموم جامعه ایجاد شود و امید به نتیجه رسیدن مذاکرات در مسکو وجود داشته باشد قاعدتا پس از یک هفته تا ده روز از برگزاری نشست بغداد قیمت ارز و سکه از تب و تاب می افتد و بازهم روند کاهشی پیدا می کند. یک نکته ای وجود دارد و آنهم اینکه بسیاری از مسئولان مردم را از حضور در بازار های سفته بازی منع می کنند و به آنان پند می دهند که در بازار های مطمئن تر سرمایه گذاری کنند. این در حالی است که در واقعیت سود دهی بازار سکه و ارز سبب شده بسیاری از حضور در بخش تولیدی امتناع کنند. این موضوع را چگونه تحلیل می کنید؟
از سال گذشته بازار دلالی و سفته بازی به جای رشد و توسعه بخش های تولیدی و مولد کشور بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. سیاست های نادرست دولت به ویژه در اجرای قانون هدفمندی یارانه ها و پایین نگه داشتن نرخ سود بانکی باعث شد تا بخش های تولیدی با رکود مواجه شوند و در مقابل بازار دلالی رونق پیدا کند. اکنون هم نرخ سود بانکی را افزایش داده اند اما چه سود که سرمایه هایی که باید صرف سرمایه گذاری در بخش های مولد می شد حالا از بازار دلالی ارز و سکه سر در آورده اند. از طرف دیگر علاوه بر این دولت هنوز دست از سیاست های نادرست در اجرای قانون هدفمندی یارانه ها بر نداشته است. در نتیجه تورمی شدیدی که پس از اجرای این قانون در جامعه ایجاد شد ضربه سهمگینی به اقتصاد کشور وارد کرده است که اگر فاز دوم هدفمندی یارانه ها بخواهد اجرا شود دیگر کمتر امید به ساماندهی عرصه اقتصاد کشور می توان داشت. اشاره کردید نرخ سود بانکی زمانی افزایش پیدا کرد که سرمایه های مردم سر از بازار سکه و ارز در آورده بود اما در رابطه با نحوه هدفمند شدن یارانه ها و همچنین تنش های سیاسی هنوز راهکار هایی وجود دارد که فضای بازار داخل آرام شود و زمینه سودجویی برخی بر هم بخورد؟
قاعدتا باید از تنش های سیاسی به ویژه در عرصه بین الملل کاسته شود تا با اصلاح سیاست های نادرستی که در چند سال اخیر اجرا شده فضای اقتصاد آرام شود. از سوی دیگر بازنگری در قانون هدفمندی یارانه ها این فضا را به وجود می آورد تا بخش های تولیدی به سمت بازسازی و ترمیم حرکت کنند تا بتوانیم از این وضیعتی نابسامان که دامنگیر اقتصاد کشور شده است نجات پیدا کنیم. درآمدهای نفتی باید صرف سرمایه گذاری بخش های تولیدی و مولد شود اما متاسفانه در سال های گذشته علی رغم افزایش درآمدهای نفتی شاهد رکود بخش های تولید بوده ایم. اقتصاد ایران قابلیت توسعه و ساماندهی دارد اگر درآمدهای نفتی را درست خرج کنیم و به داد بخش های تولیدی برسیم. یک سوالی که جدای از سوددهی نوسان های ارزی برای برخی می تواند مطرح باشد این است که به طور کلی نرخ ارز تا چه اندازه بر متغیر های اقتصاد کلان اثر گذار است؟
نرخ ارز به عنوان قیمت پول یک کشور و بر حسب پول کشور دیگر تاثیر مهمی بر متغیرهای اساسی کلان اقتصادی همچون تولید، تورم ، اشتغال ، تراز پرداخت ها و … دارد. به همین جهت سه نظریه پولی، برابری قدرت خرید و متغیرهای کلان اقتصادی برای تعیین نرخ ارز در علم اقتصاد هست که بر مبنای آنها نرخ ارز را می توان تعیین کرد. این موضوع در ایران به چه شکلی است؟
در ایران اگر بخواهیم براساس این نظریه ها نرخ ارز را تعیین کنیم براساس نظریه پولی؛ میتوان نرخ رشد حجم پول در ایران و آمریکا را مقایسه کرد و براساس نرخ حجم پول سال پایه، نسبت ارزش ریال به دلار را محاسبه کرد و نرخ ارز واقعی براساس نظریه پولی را به دست آورد. اما در نظریه قدرت برابری خرید؛ نرخ واقعی ارز را باید محاسبه کنیم. باید افزایش نرخ تورم در ایران و آمریکا را درنظر بگیریم و با محاسبه نوسانهای نرخ دلار و ریال در یکسال پایه قدرت برابری خرید ریال به دلار در سالجاری را بهدست آوریم. براساس نظریه متغیرهای کلان اقتصادی؛ برای محاسبه نرخ واقعی ارز، این است که متغیرهای کلان اقتصادی را بین ایران و آمریکا مقایسه کنیم و براساس آن نرخ ارز را تعیین کنیم. بر این اساس می توان گفت که اگر بخواهیم نرخ ارز در ایران را براساس این نظریه ها تعیین کنیم نرخ واقعی ارز بیشتر از نرخ ارزی است که در کشور توسط بانک مرکزی تعیین می شود؟
دقیقا همین طور است. باتوجه اینکه تورم در ایران بالاست اگر بانک مرکزی بخواهد نرخ ارز واقعی را محاسبه کند با توجه اینکه وارد کننده هستیم و بیشتر کالاها به ویژه در سال های اخیر از خارج کشور وارد می شوند تنها رکود تورمی را تشدید می کند. این مسائل بر سر تعیین نرخ ارز همچنان بر جای خود باقی مانده است و امروز شاهدیم علی رغم اینکه بانک مرکزی نرخ ارز دولتی را پایین نگه داشته است اما رشد نرخ ارز در بازار دلالی باعث شد، با توجه اینکه کشوری وارد کننده هستیم قیمت ها رشد سرسام آوری داشته باشند. خانوارهای ایرانی که عمدتا حقوق بگیر هستند با توجه به نوسانات نرخ ارز و تورمی که به واسطه اجرای هدفمندی یارانه ها به وجود آمده است به سمت فقیرتر شدن حرکت می کنند چراکه از عهده خرید بخشی از نیازهای شان مانند گذشته برنمی آیند. هر روز قیمت ها رو به افزایش است و مردم باید کمربندهایشان را محکم تر ببندند. تحلیل شما از شوک هایی که بر اقتصاد ایران آمده و سبب افزایش قیمت دلار شده چگونه است؟
تاکنون در سی ساله گذشته دو شوک عمده بر اقتصاد ایران وارد شده که در نتیجه نرخ دلار امروز به حدود ۲ هزارتومان رسیده است. شوک اول در دوره دولت آقای هاشمی رفسنجانی بود که اجرای سیاست تعدیل باعث شد نرخ ارز جهش ناگهانی با شیب بالا پیدا کند و دیگری نیز در دوره آقای احمدی نژاد در نتیجه اجرای قانون هدفمندی یارانه ها بر پیکره اقتصاد ایران وارد شد. اگر این شوکهای ناگهانی بر اقتصاد ایران وارد نمی شد امروز نرخ دلار با این سرعت بالا نمی رفت. مقایسه کنید در دوره جنگ علی رغم اینکه نرخ دلار کمی افزایش یافت اما پس از آن نرخ دلار روند نزولی در پیش گرفت اما بعد از آن سیاست های اقتصادی که در دولت ها در پیش گرفته شد باعث شده امروز نتیجه آن باعث شود نرخ دلار روند صعودی در پیش گیرد و تا مدامیکه عمده کالاها از دیگر کشورها وارد کشور شوند افزایش نرخ ارز تنها به معنی فقیرتر شدن مردم حقوق بگیر باشد.
محمد هیراد حاتمی http://khabaronline.ir
1- 3-مبلغی منطقی و صریح را برای دستیابی خود در هدفگذاری بر اساس برنامه زمان بندی خود در نظر بگیرید.
در هدفگذاری که انجام می دهید هدفهای کوتاه مدت (تا شش ماه)، میان مدت (تا دو سال )و بلند مدت (تا 5 سال) در نظر بگیرید. در هر مرحله از هدفگذاری دستیابی به مبلغ مشخص و منطقی را برای خود تعیین کنید.بهتر است در ابتدا مبلغ نسبتا کمی را هدف خود قرار دهید.مثلا برای هدفگذاری کوتاه مدت خود بدست آوردن مبلغ سه میلیون تومان را هدف قرار می دهید.
2- 4-سعی کنید انجام کار یا کارهائی را شروع کنید که به انجام آن علاقه دارید.
اگر کاری که به آن علاقه دارید را انجام دهید،به طبع مسائل و مشکلات کار را بهتر تحمل خواهید کرد.
3- 5- از موانع نهراسید.
بطور قطع انجام هیچ کاری بدون مشکل و مانع نیست.برداشتن موانع انجام کار باعث قویتر شدن شما و نگاه بهتر به کارتان خواهد شد و وقتی به هدفتان رسیدید با نگاه به گذشته از بزرگی کارتان لذت خواهید برد.
6-عمل کنید.
اگر ذهنیت خود را آماده کنید وبر اساس علایق خود هدفگذاری کنید ولی عمل نکنید یعنی هیچ کاری انجام نداده اید.نترسید.شجاع باشید و عمل کنید.پیروزی فقط وقتی عملی می شود که شما وارد میدان شوید. مصمم و پرتلاش اما با برنامه حاصل از هدفگذاری مشخص شروع به کار کنید.
اگر مراحل بالا را به درستی و اولویت بندی صحیح انجام دهید از نتایج کار خود حیرت زده خواهید شد.و چه بسا توانائیهائی را در خود کشف کنید که قبل از انجام کار هیچ شناختی از آن نداشتید.
آیا از میزان درآمد خود راضی هستید؟ آیا کاری که انجام می دهید از لحاظ روحی و مالی شما را ارضا می کند؟پاسخ اکثر افراد منفی است ولی آیا هیچ وقت به دلیل آن فکر کرده اید؟آیا شرایط بیرونی را دلیل ایجاد این شرایط می دانید یا مشکل را در شرایط درونی خودو نحوه اندیشیدن خود می دانید؟ اگر شرایط بیرونی را دلیل نارضایتی خود از شرایطتان می دانید این مقاله به شما کمکی نمی کند ولی اگر نحوه تفکر و نگرش خود را دلیل ناکامی و نارضایتی خود می دانید خواندن مقاله را ادامه بدهید.
همه انسانها خواهان ایجاد شرایط بهتر در زندگی خود هستند.تعداد کمی علت ناراضی بودن خود را پیدا می کنند و با قرار دادن خود در مسیر صحیح شرایط خود را تغییر می دهند اما اکثر افراد نمی توانند راه خود را پیدا کنند و به جای اینکه خود عنان زندگیشان را دردست گیرند تابع شرایط می شوند و به ناچار از خواسته ها و آرزوهای خود چشم پوشی می کنند.اگر شما جزء دسته دوم که اکثر قریب به اتفاق جامعه را تشکیل می دهند نیستید برای اینکه در مسیر صحیح قرار گیرید چند پیشنهاد برایتان داریم.
1-برای اینکه بتوانیم درآمد خود را افزایش دهید و ثروتمند شوید باید ذهن خود را مجددا برنامه ریزی کنید.
بپذیرید که شرایط امروزتان بدلیل نوع نگرش و تفکرتان از گذشته تا امروز بوده است.پس برای اینکه شرایطتان تغییر کند باید به گونه ای فکر کنید که تاکنون فکر نمی کرده اید.پس نوع تفکر و نگرش خود را تغییر دهید.سخت است اما شدنی است.
2-برای خود مشخص کنید چه می خواهید.
یک ضرب المثل چینی می گوید برای کسی که مقصدی ندارد همه راهها به مقصد ختم می شود.برای خود هدف تعیین کنید.هر هدف خوب باید دارای 5مشخصه اصلی باشد.1- شفاف و مشخص باشد. یعنی اینکه هدف را برای خود کاملا واضح و با توجه به شرایط خود تعیین کنید 2- قابل اندازه گیری باشد.برای اینکه بتوانید میزان پیشرفت خود در دستیابی به هدف را اندازه بگیرید باید هدفتان قابل اندازه گیری باشد 3-قابل دسترسی باشد.یعنی هدفی در نظر گرفته شود که امکان پذیر باشد.4- واقع بینانه باشد.هدف رویائی نباشد.5- زمان بندی داشته باشد.اگر زمان مشخصی برای دستیابی به هدف خود در نظر نگیرید ممکن است مدتهای مدیدی دستیابی به هدف شما طول بکشدو موجب دلسردی یا کاهش انرژی برای شماشود.
درآینده در مورد هدفگذاری موفق مطالب بیشتری ارائه خواهد شد.
آيا شما تعريف مشخصي از يك سرمايهگذاري خوب داريد؟ آيا كسي راهنماي شما در سرمايهگذاريها است و آيا اساسا از شخصيت سرمايهگذاري خود باخبريد؟
اين 3 پرسش و پاسخهاي آن 3 محور اساسي در يك سرمايهگذاري پيروزمندانه و موفق به شمار ميرود.
براي اينكه بتوانيد در جاده بازار سهام منحرف نشده و در مسير خود حركت كنيد، بهتر است اين نكات خواندني نوشته شده در كتاب 23 اصل موفقيت وارن بافت را مرور كنيد:
هنگامي كه باورهاي خود درباره علت تغيير قيمتها را مشخص نموديد، قدم بعدي در ايجاد فلسفه سرمايهگذاري اين است كه منظور خود از «ارزش» را مشخص كنيد. ممكن است با گراهام و بافت هم عقيده باشيد كه يك سرمايهگذاري از ارزشي ذاتي و قابل اندازهگيري برخوردار است يا ممكن است كه ديدگاهي مشابه شوارتز داشته باشيد مبني بر اينكه ارزش، هدفي دائما متغير است كه با تغيير دريافتها و اقدامات اشخاص فعال در بازار، مشخص ميشود يا ممكن است بر اين باور باشيد كه ارزش، در حالي كه قابل اندازهگيري است، وابسته به شرايط نيز هست. به گونهاي كه يك ليوان آب براي فردي كه در بيابان از فرط تشنگي در حال مردن است،
در مقايسه با من يا شما، ارزش ذاتي (حيات بخش) بسيار بيشتري دارد.
تعريف سرمايهگذاري خوب
با مشخص كردن باور خود در مورد ماهيت ارزش حالا ميتوانيد تعريف خود از يك سرمايهگذاري خوب را ارائه دهيد. شما بايد قادر باشيد كه آن را به صورت خلاصه در يك جمله بيان كنيد. به اين نمونهها در تعريف سرمايهگذاران خوب توجه كنيد:
وارن بافت: شركت خوبي كه بتوان آن را پايينتر از ارزش فعلي درآمدهاي آتي خريداري كرد.
جورجي شوارتز: يك سرمايهگذاري كه بتوان پيش از تشخيص كلي جو رواني بازار آن را خريد و فروش كرد كه اين موضوع ارزشي را كه بازار براي آن متصور است، تغيير خواهد داد.
كارل آيكان: شركتي بدون سهامدار مديريتي (كنترلكننده) كه پايينتر از ارزش آن در هنگام انحلال، در حال خريد و فروش است و به صورت بالقوه نمونهاي مجذوبكننده براي قبضه نمودن مالكيت باشد. بنجامين گراهام: شركتي كه به ميزان بسيار كمتري نسبت به ارزش ذاتياش قابل خريداري باشد.
صدها امكان ديگر وجود دارد. چند نمونه ديگر:
تصاحبكننده شركتها: شركتهايي كه بخشهايي از آنها بيش از كل شركت ارزش دارد.
تحليلگر تكنيكال: سرمايهگذاري در جايي كه شاخصهاي تكنيكال، تغيير در روند قيمتها را نشان ميدهند.
تعميركننده و فروشنده املاك: املاك نيازمند به تعمير كه ميتوان آنها را با ارزشي بسيار بيشتر از ميزان سرمايهگذاري لازم براي خريد و بازسازي آنها، به فروش رساند.
آربيتراژگر: يك دارايي مالي كه بتوان آن را در يك بازار اوراق بهادار خريداري كرد و همزمان در بازار اوراق بهادار ديگري با قيمتي بالاتر فروخت.
سرمايهگذار زمان بحران: داراييهايي كه پس از سقوط بازار به علتترسي خاص، ميتوان آنها را با قيمتهاي بسيار مناسب و ارزان خريداري كرد.
رسيدن به تعريفي از يك سرمايهگذاري خوب كه در ذهن شما وجود دارد، اگر نسبت به انواع سرمايهگذاريهايي كه برايتان جالب است، آگاه باشيد و باورهاي خود درباره قيمتها و ارزشها را شفاف ساخته باشيد، آسان خواهد بود
راهنماي خود را انتخاب كنيد
سريعترين راه براي تسلط يافتن بر هر چيزي، اين است كه با فردي خبره در آن زمينه كار كنيد.
اگر شخصي هماكنون روش سرمايهگذاري مورد نظر شما را تكميل كرده است، چرا مجددا به ايجاد آن بپردازيد؟ به دنبال او برويد. اگر لازم است به او پيشنهاد كنيد تا بدون دستمزد براي او كار كنيد (همانطور كه بافت به گراهام پيشنهاد كرد).
اگر چنين كاري ممكن نيست، ميتوانيد راهنماي ديگري از هر كجا كه مايليد انتخاب كنيد. تا آنجا كه ميتوانيد هر مطلبي را در مورد او و روشهايش بخوانيد و مطالعه كنيد. هنگامي كه در مورد ايجاد يك سرمايهگذاري فكر ميكنيد، هميشه از خود بپرسيد: «او در اين شرايط چه كاري انجام ميدهد؟»
خود را جاي شخص ديگري گذاشتن به ذهن ناخودآگاه شما كمك ميكند تا برخي از رفتارهاي طبيعي و خصوصيتهاي آن شخص را بپذيريد، در حالي كه تنها با خواندن در مورد او و تقليد آگاهانه از كارهاي او متوجه چنين نكاتي نميشويد. پيش از آنكه فيلمبرداري فيلم «مرد باراني» آغاز شود، داستين هافمن سه هفته شخصي را كه داستان بر اساس او شكل گرفته بود، در همه جا تعقيب كرد. در مرحلهاي از فيلمبرداري او با تغيير چراغ راهنما از خيابان عبور ميكند. در حالي كه در متن فيلمنامه اينگونه نيست؛ هافمن در ميان راه ايستاد. آنها بعدا متوجه شدند كه اين دقيقا همان كاري است كه شخصيت اصلي در چنين شرايطي در واقعيت انجام ميدهد.
حتي اگر بعدا به اصلاح روشي كه از راهنماي خود گرفته ايد، بپردازيد، الگو برداري از او، پذيرش روشهاي پيروزمندانه سرمايهگذاري مربوط به وارن بافت و جورجي شوارتز را براي شما آسانتر ميكند.
همانطور كه وارن بافت ميگويد: «نكته كليدي در زندگي اين است كه چه كسي را به عنوان الگوي خود برگزينيم.»
شخصيت سرمايهگذاري شما چيست؟
شايد تعريف شما و بافت از يك سرمايهگذاري خوب مشترك باشد. آيا به اين معنا است كه بايد از او الگوبرداري كنيد؟
الزاما اينطور نيست. براي مثال ميتوانيد براي سرمايهگذاري از قوانين بافت پيروي كنيد؛ اما همچون برخي از معاملهگرها اصلاحات خود را در مورد آنها انجام دهيد.
تعداد كمي از سرمايهگذاران موفق، روش سرمايهگذاري بنجامين گراهام را تغيير ميدهند. آنها شركتهايي را كه بسيار بالاتر از ارزش ذاتي خود به فروش ميرسند، مشخص ميكنند سپس به فروش استقراضي آنها ميپردازند.
علاوه بر تصميمگيري در مورد سرمايهگذاريهايي كه ميخواهيد بر آنها متمركز شويد، شما همچنين بايد روش سرمايهگذاري خود را انتخاب كنيد. يكي از راههاي انتخاب روشي كه كاملا مناسب شما باشد اين است كه تصميم بگيريد كه آيا شما در درجه اول يك تحليلگر، معاملهگر يا آمارگر هستيد. هماكنون احتمالا متوجه شدهايد كه كدام شخصيت سرمايهگذاري بيشتر با شما تناسب دارد. اگر متوجه نشديد، بايد در اين مورد فكر كنيد كه آيا افق سرمايهگذاري شما بلندمدت، كوتاهمدت يا ميانمدت است. آيا قصد داريد كه خريد كنيد و آن را حفظ كنيد، يا اينكه به هر دو شكل كوتاهمدت و بلندمدت ميپردازيد، در داخل و خارج به خريد و فروش ميپردازيد يا همچون قمارباز حرفهاي رويكردي صرفا آماري داريد؟
نكات ديگري كه در همين ارتباط بايد مورد توجه قرار دهيد استعدادها، مهارتها و تواناييهاي شما است. آيا شما از لحاظ رياضي با استعداد هستيد؟ اگر اينطور است، لزوما به اين معني نيست كه شما بايد از بافت پيروي كنيد. ممكن استترجيح دهيد كه سيستم كامپيوتري و بر پايه محاسبات رياضياتي طرح كنيد تا از طريق آن به انتخاب سرمايهگذاريهايي بپردازيد كه به طور متوسط از انتظار سود مثبت برخوردار هستند؛ اين رويكردي كاملا آماري است.
يا شايد شما فردي اجتماعي هستيد و يافتن ايدههاي سرمايهگذاري از طريق صحبت با مديران، رقبا، خرده فروشها، تهيهكنندگان، و افراد ديگري كه در معاملات هستند، را روش آسانتري بدانيد. يا شايد روش شما، خواندن احساس معاملهگرها در تالار بورس است.
نكته كليدي، اتخاذ روش و راهبردي است كه به بهترين شكل با شخصيت شما هماهنگ باشد و از مهارتها و تواناييهاي شما به خوبي استفاده كند. يكي از راههاي ميانبر، بررسي سرمايهگذاران و معاملهگران مختلف است تا رويكردي را بيابيد كه بيشترين تاثير را بر روي شما دارد. هنگامي كه چنين كاري را انجام داديد، آماده خواهيد بود تا طراحي سيستم سرمايهگذاري خود را آغاز كنيد.
استرس عاملي است كه بايد در هنگام انتخاب روش و طرح سيستم سرمايهگذاري خود به آن توجه كنيد و براي موفقيت آن را مديريت كنيد. سرمايهگذاران موفق به طرق مختلف با استرس برخورد ميكردند، از جمله از طريق ورزش كردن، انجام مديتيشن، استفاده كامل از تعطيلات و مرخصيها يا از طريق اصلاح سيستمهاي خود براي كاهش يا از بين بردن ميزان استرس.
یک سرمایه گذاری موفق نیاز به هدفگذاری و برنامه ریزی دقیق دارد. هدفگذاری برای دستیابی به سود مورد انتظار بسیار ضروری است.این نکته که پول برای شما چقدر می ارزد و انتظار شما از بازدهی سرمایه تان چقدر باشد، نکته بسیار مهمی است.لذا هدفگذاری کوتاه مدت و بلند مدت برای سرمایه خود در نظر بگیرید.
برخی از افراد به بازدهی بانکی سرمایه بدون ریسک اعتقاد دارند.برخی بازدهی سرمایه سالانه بیش از 30 درصد و برخی دیگر بالاتر از این درصد را برای خود مطلوب می دانند.باید به این نکته توجه داشت تنها بازار پولی که بدون ریسک به پول شما سود می دهد بانکها یا موسسه های مالی و اعتباری هستند. چنانچه کسی بخواهد سودی بالاتر از نرخ سود بانکها کسب کند باید ریسک سرمایه گذاری خود را بپذیرد. چون هر سرمایه گذاری چه در بازار سرمایه و چه در کسب و کار ،ریسک خود را دارد ولی درصد ریسکها متفاوت است و چنانچه فردی بر طبق اصول و روحیات خود این کار را انجام ندهد ممکن است به زیان در سرمایه گذاری منجر شود.
با مقدمه بالا نکاتی چند به منظور سرمایه گذاری در هر بازاری را به یاد داشته باشید.
1-با توجه به اطلاعات و آگاهی خود سرمایه گذاری کنید.اگر اطلاعات خود را کافی نمی دانید سه راه بیشتر ندارید.یاد بگیرید.یاد بگیرید.یاد بگیرید.
2-میزان ریسک خود را طوری در نظر بگیرید که توانائی تحمل آن را دارید. حداکثر 5 درصد کل سرمایه تان برای زیان در نظر بگیرید.اگر احتمال می دهید زیان شما ممکن است بیشتر شود از بازار خارج شوید.
3-در بازارهای پر نوسان برای سود خود نیز حاشیه سود 10 درصدی با توجه به میزان سرمایه و زمان(با توجه به ارزش زمانی پول) در نظر بگیرید.سعی کنید طمع را مهار کنید تا به طمع سود بیشتر در دامن زیان کردن نیفتید.
4-با توجه به سن و شرایط ، نیازها و اهداف ممکن است تغییر کند پس مرتبا سرمایه گذاریها و برنامه های خود را مرور کنید تا با اطمینان از درستی مسیر، حرکت کنید.
5-بطور مرکب سرمایه گذاری کنید.یعنی طوری برنامه ریزی کنید که سود حاصل از سرمایه گذاری را نیز سرمایه گذاری کنید.
6-وارن بافت می گوید تنوع بخشی به سرمایه گذاری زمانی خوب است که سرمایه گذار نفهمد در حال انجام چه کاری است.پیشنهاد جدید رابرت کیوساکی نیز تمرکز به منظور کسب تخصص به جای تنوع سرمایه گذاری است.ظاهرا این ضرب المثل قدیمی که همه تخم مرغهای خود را در یک سبد قرار ندهید به مرور زمان کارائی خود را از دست داده است.ولی چنانچه این تمرکز را با روحیات خود سازگار نمی دانید با تنوع بخشی ریسک سرمایه گذاریهای خود را پائین بیاورید.
7-استرس را از خود دور کنید.استرس موجب تصمیم گیریهای غیر منطقی و زیان می گردد.اگر توان کنترل استرس و ترس خود را ندارید وارد بازارهائی با نوسانان زیاد قیمتی و پارامترهای غیر قابل پیش بینی نشوید.
8-اگر قدرت ریسک بالائی ندارید در بازارهای سنتی مانند مسکن سرمایه گذاری کنید.
9-نکته کلیدی و طلائی اینکه سرمایه خود را وارد بازارهائی کنید که قدرت نقد شوندگی بالائی دارند.سعی کنید بر روی بازارهائی که جهت نقد شدن دارائی تان بایدزمان زیادی را بگذارید وارد نشوید چون ممکن است یک سرمایه گذاری بهتر به شما پیشنهاد شود.
درقسمت ششم شناسائی و تمرکز بر روی 20 درصد اساسی و تاثیر گذار زندگی بر اساس اصل پاراتو مطرح شد.در قسمت هفتم نقش باورها در ثروتمند شدن را بررسی می کنیم.
آیا تاکنون از خودتان پرسیده اید چرا ثروتمند نیستید؟این سئوالی است که بسیاری از افراد از خود می پرسند.ولی تعداد بسیار کمی جواب برای آن یافته اند. اکثر افراد زمین و زمان و وضعیت سیاسی و اقتصادی ونداشتن سرمایه و ...را دلیل ثروتمند نشدن خود می دانند.ولی خبر بد برای این افراد این است:
ثروتمند نشدن شما نه به خاطر وضعیت سیاست کشور است و نه به خاطر وضعیت اقتصاد کشور و نه حتی نداشتن سرمایه ونه هیچ دلیل بیرونی دیگر.
ثروتمند نشدن شما بدلیل محدودیتهای ذهنی است که برای خودتان ایجاد می کنید. این باورها وقتی در ضمیر ناخود آگاه ما می نشیند عملا ثروتمند شدن را غیرممکن می داند و هرگونه تلاش برای دستیابی به ثروت را مختل می کند. و وقتی تلاش چند باره این افراد نتیجه نمی دهد یا به شکست منجر می شود،این باور برایشان ایجاد می شود که ما عرضه ثروتمند شدن نداریم و یا قسمت ما این نیست که ثروتمند شویم و افکار و باورهائی از این دست که از لحاظ ذهنی آنها را محدودتر می کند و اعتماد به نفس آنها را تضعیف می کند.ثروتمند شدن برای اینگونه افراد بسیار مشکل است.
بسیاری از افراد در ذهن هوشیار خود دستیابی به هر هدفی را امکان پذیر می دانند ولی ضمیر ناخودآگاهشان به موفقیتشان اعتقاد ندارد. تلاشی اینگونه هم موفقیتی در پی ندارد.
خواندن کتابهای موفقیت و ثروتمند شدن ،شرکت در کلاسها و سمینارها و کلاسها و.. به شما انگیزه آنی زیادی می دهد ولی پس از مدت کمی با رویاروئی با دنیای واقعی دوباره همان افکار و باورها ی قبلی مستولی می شود.یادم می آید اولین بار که کتاب جادوی فکر بزرگ نوشته دکتر شوارتز را خواندم ،کتاب آنچنان انگیزه و انرژی به من داده بود که نیمه های شب که کتاب تمام شده بود می خواستم بیرون بروم و دنیا را تغییر دهم ولی بعد که خوابیدم و روز بعد بیدار شدم اثری از آن انگیزه و انرژی نبود.
دنبال عوامل بیرونی گشتن برای عوامل موفق نبودن یا ثروتمند نبودن اشتباه بزرگی است که اکثر مردم برای جبران ناکامیها ی خود و یا راضی نگه داشتن خود مبنی بر بی تقصیر بودن خودشان مرتکب می شوند.
تمام کسانی که ثروتمند و موفق هستند باور صحیحی در مورد خودشان،ثروت و موفقیت دارند.آنها می دانستند که مانع ثروتمند شدنشان نه وضعیت اقتصادی و سیاسی کشورشان است،نه نداشتن سرمایه و نه میزان سنشان و نه هیچ عامل بیرونی دیگر.آنها این راز را فهمیده بودند که:
کلید قدرت،ثروت و موفقیتشان در درون خودشان است.
سعی کنید آرامش را در زندگی خود حاکم کنید و استرس ،نگرانی وعصبانیت را از خود دور کنید. در این حالت بهتر می توان فکر کرد. باورهای محدود کننده خود را شناسائی کنید. این کار را می توانید هم خودتان انجام دهید و هم یک مربی برایتان انجام دهد.شناخت این سوزنهای ذهنی(باورهای محدود کننده) در تغییر آنها نقش کلیدی دارد.
پس از شناخت باورهای محدودکننده ذهنی به آرامی سعی در تغییر این باورها دهید.چگونه؟ با جهت دهی افکارتان به خواسته های خود و پرسیدن سئوالهای کوانتومی از خود. تغییر این باورها هم نیاز به زمان دارد.بهتر است واقع بینانه به مسائل نگاه کنیم نه آنگونه که دلمان می خواهد.
به نداشته های خود فکر نکنید بلکه به دلیل موفق نشدن یا ثروتمند نبودن خود فکر کنید ، آنگاه از خود بپرسید چگونه می توانم ثروتمند شوم؟ راهها یکی یکی خود را به شما نشان خواهند داد.بدون عجله و تنها با پشتکار و یادگیری مداوم، روزی خواهید دید آنی شده اید که در رویای خود بوده اید.
نویسنده:مهندس رامبد محمدی یار
در قسمت اول پیش بینی هائی بر نوع تاثیر مذاکرات هسته ای و اجرای مرحله دوم هدفمندی یارانه ها بر قیمت مسکن بعنوان یک بازار سنتی بصورت اخص و دیگر بازارها بصورت عام انجام شد. در این قسمت با بررسی گزینه های دیگراحتمالی از نتایج مذاکرات به همراه اجرا شدن فازدوم هدفمندی یارانه ها پیش بینی انجام خواهد شد. توجه داشته باشید که بررسی های انجام شده و مطالب عنوان شده فقط جنبه پیش بینی داشته و سرمایه گذاران گرامی صرفا با تکیه بر این مطالب نسبت به سرمایه گذاری اقدام نکنند.
1- 2-نتایج مذاکرات به آینده و جلسات بعدی کشیده شود.
در این وضعیت انتظار دستیابی به یک توافق با ثبات ادامه خواهد یافت.چنانچه بحث هدفمندی یارانه ها اجرا شود تورم افزایش می یابد.وضعیت طلا و ارز با شرایط کنونی ادامه خواهد یافت،مسکن و بورس با شیب ملایمی رشد خواهند کرد.عوامل بازدارنده قیمت مسکن که در قسمت اول عنوان شد مانع رشد جهشی قیمت مسکن خواهد بود.بورس با توجه به نزدیک شدن به مجامع رونق بیشتری می گیرد.
2- 3-مذاکرات به بن بست بخورد و توافق بین ایران و گروه 5+1حاصل نشود و تحریمها ادامه یابد یا گسترده تر شود.
پیش بینی می شود دارائی های زمین محور دچار رکود نسبی شود. اجرای بحث هدفمندی یارانه ها موجب افزایش تورم و در نتیجه بالا رفتن هزینه ساخت و ساز خواهد گردید.لذا افزایش قیمت مسکن با شیب ملایم و همانطوریکه ذکر شد همراه با رکود نسبی دور از انتظار نخواهد بود. رکود ساخت و سازدرآینده با رشد تقاضا در این بخش ممکن است باعث رشد جهشی قیمتها در دوره های بعدی رشد قیمت مسکن شود. احتمال افزایش قیمت انس طلای جهانی وجود دارد.نرخ ارز چنانچه توسط دولت کنترل نشود سیر صعودی خواهد داشت. بورس نیز با نگرانی و رکود نسبی ادامه خواهد داد.تصمیم گیری صحیح در اینگونه موارد تابع در نظر گرفتن پارامترهای زیادی خواهد بود. وضعیت اقتصاد جهانی ،بخصوص اروپا( با توجه به شرایط یونان،اسپانیا و..) پارامتر تاثیر گذاری بر نرخ برابری ارز اروپائی در مقابل دلار می باشد. در این شرایط سرمایه گذاری بر روی دارائی های سنتی شاید کم ریسک تر از دیگر سرمایه گذاریها باشد.
سوم خرداد تاریخ نشست بین ایران وگروه 1+5 است.اقتصاد ایران به نوعی چشم انتظار نتایج این مذاکرات و و همچنین اجرای مرحله دوم قانون هدفمندی یارانه هاست.بورس،طلا،ارز ومسکن هر کدام به نوعی از نتایج این دو پارامتر موثر، تاثیر می پذیرند که بطور خلاصه در ادامه مورد بررسی قرار می گیرند .
اگر نتایج احتمالی این مذاکرات رابررسی کنیم بطور کلی سه گزینه را که بیشترین احتمال وقوع را بین کلیه گزینه ها دارند در نظر می گیریم.
1- 1- نتایج مذاکرات مثبت بوده و تحریمها کاهش یابند و شرایط با ثبات بین ایران و کشورهای قدرتمند دنیا ایجاد شود
اگر نتایج مذاکرات مثبت باشد چون کشور به سمت امنیت و ثبات سوق پیدا می کند، سرمایه گذاری به سمت بورس و مسکن که ارتباط مستقیمی با امنیت کشور دارند خواهد رفت و بازار ارز و طلا افول خواهند کرد.در این شرایط افزایش تقاضا و همچنین اجرای مرحله دوم هدفمندی یارانه ها منجر به افزایش تورم در کشور و بالا رفتن بازدهی سرمایه گذاری در بازار مسکن و بورس خواهد شد. البته عوامل بازدارنده ای بخصوص در بخش مسکن نیز وجود دارد که از آن جمله می توان به کاهش قدرت خرید مصرفی متقاضیان مسکن، عرضه نسبتا مناسب مسکن مهرکه تقاضای قشری از متقاضیان مسکن را برآورده کرده و بر روی میزان تقاضا تاثیر می گذارد.(اگر چه متقاضیا ن مسکن در داخل شهرهای بزرگ با توجه به پرید دوران رونق مسکن، افزایش تقاضا را نسبت به سالهای 87تا89 را رقم خواهند زد). کانالیزه کردن پرداخت وام ساخت مسکن به جای پرداخت وام خرید مسکن ،مطرح کردن طرح مسکن ویژه،ایجاد جوروانی منفی در مقابل افزایش شدید قیمت و همچنین ابلاغ قیمت مرجع برای خرید و فروش مسکن توسط دولت عوامل بازدارنده دیگری را در مقابل جهش زیاد در قیمت مسکن ایجاد کرده است. اما پیش بینی می شود این عوامل بازدارنده نمی توانند منجر به کاهش قیمت مسکن شوند چرا که عوامل بازدارنده فوق در مقابل اثرات تورمی مرحله دوم قانون هدفمندی یارانه ها تنها می تواند منجر به ثبات یا کاهش شیب تند افزایش قیمتها در بخش مسکن شود.در این شرایط برای بورس شرایط خوبی پیش بینی می شود.کما اینکه طی سالهای 87تا 89 بازار مسکن در رکود به سر می برد بورس رونق خوبی داشت و سود خوبی به فعالین بازار پرداخت کرد.
در مقاله بعدی در مورد گزینه های دیگر نتایج مذاکرات نیز بحث خواهد شد.