آموزش دربازار سرمایه و برند
آموزش سرمایه گذاری و برندینگ

 تفکر استراتژیک نوع ویژه ای از تفکر با ویژگیهای  مشخص است. این نوع تفکر که با بینش و بصیرت همراه است کمک می کند که در شرایط پیچیده  کسب و کار ،واقعیتهای بازار وقواعد آن به درستی  شناخته شود و ویژگیها و جهتهائی که یک کسب و کار باید داشته باشد درک و اجرا شود. این نوع تفکر باعث می شود تغییرات به سرعت شناسائی شده و راهکارهای جدید خلق شود. می توان گفت بدون این تشخیص ، موفق شدن تقریبا غیرممکن است.

برای اینکه بدانیم چگونه باید استراتژیک فکر کنیم به چند نکته باید توجه کنیم که بطور خلاصه در ادامه آمده است.

-          توجه به نیازهای واقعی

بسیاری از مردم یا مدیران به رغم داشتن نیازهای واقعی و ضروری ،به سمت نیازهای کاذب متمایل می شوند. مثلا مصرف گرائی به جای تولید بعنوان نیاز شناسائی می شود و مسائلی از این دست. هر اختراع،نوآوری و خلاقیتی که در دنیا ایجاد شده و می شود در پاسخ به شناسائی یک نیاز واقعی بوده است.

-          درک صحیح شرایط موجود

اینکه بدانیم اکنون در چه نقطه ای قرار داریم و به کجا می خواهیم برسیم مبنای ایجاد راهکار هاست. درک صحیح شرایط موجود و شناخت مسیر رسیدن به نقطه مطلوب و همچنین مشکلات و موانع پیش روی این مسیر می تواند مانع از دلسردی و نتایج منفی طی مسیر و کاهش انگیزه ها شود.

-          حل مسئله یا مشکل

از قدیم گفته می شد که شناخت دقیق مسئله یا مشکل 70 درصد حل مشکل است. هر مشکل یا مسئله ای علتی دارد. شناخت علت یا علل ایجاد یک مشکل تصویر روشنی از راهکارهای حل آن ایجاد می کند. تدوین استراتژی ها(راهبرد ها) بدون توجه به علل ممکن است ما را به بیراهه ببرد.

-          شناخت روابط بین علتها

یک مشکل ممکن است به علت عوامل متعددی ایجاد شده باشد.در تفکر استراتژیک شناخت علل  موضوع مهمی است ولی شناخت تاثیر گذاری این علتها بر یکدیگر و روابط بین آنها مهمتر است.

-          امکان سنجی راهبردها

در تدوین راهبردهای حل مشکل در نظر گرفتن امکان اجرائی بودن آن بسیار مهم است. راهکارهای حل یک مشکل ممکن است از لحاظ ذهنی  امکان پذیر باشد ولی  در عمل اینگونه نباشد.

 




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 اغلب قریب به اتفاق انسانهای ثروتمند و موفق  و شاید بتوان گفت تمامی آنها فروشنده های خوبی هستند.آنها با مهارت تمام، کالا یا خدمات خود را می فروشند. بطور کلی فروش یک فعالیت پیچیده،سخت و ظریف است که اگر کسی بتواند مهارتهای لازمه برای فروش را بدست آورد درهای موفقیت به روی او باز می شود.

در دنیای امروز افزایش تعداد تولیدکنندگان و تنوع محصولات که منجر به افزایش قدرت  انتخاب مردم شده است ،مدیریت فروش را قدری دشوارتر کرده بطوریکه اکنون داشتن یک فرایند موفق فروش، شاید مهمتر از فرایند تولید، شده باشد. چون اگر بهترین محصول و یا بهترین خدمت نیز تولید شود ولی نتوان آن را فروخت نمی توان آینده ای برای کسب و کار متصور بود.

مهارتهای اصلی یک فروش موفق

شاید بهترین مهارت برای یک فروشنده دانستن اصول و فنون مذاکرات تجاری باشد. داشتن این مهارت باعث می شود که فروشنده در دامهای مذاکره نیفتد و بتواند با یک مذاکره موثر به هدف خود که همان فروش است دست پیدا کند. داشتن این مهارت حتی می تواند موجب افزایش درآمد نیز بشود چرا که ایجاد یک ارتباط موثر می تواند منجر به پیشنهادهای سود آور منجر شود.

به دلیل اهمیت و تاثیر مهارتهای فروش ، تعدادی از تکنیکهای فروش در اینجا عنوان می شود.ولی این نکته را باید مد نظر داشت که کسب هر مهارت جدید نیاز به تمرین و مطالعه دارد.

1- یک فروشنده موفق قبل از هر اقدامی برای فروش، باید نسبت به بدست آوردن اطلاعات کامل در مورد محصول یا کالائی که می خواهد بفروشد اقدام کند. دانستن ویژگیهای محصول شامل مزایا یا معایب آن باعث می شود تا بتواند جوابگوی سئوالات احتمالی مشتری در مورد آن کالا باشد.

2- بررسی گزینه های احتمالی که ممکن است از طرف مشتری مطرح شود کار فروشندگان حرفه ای است. در مذاکرات فروش مواردی همچون قیمت،شرایط پرداخت ، زمان و چگونگی تحویل کالا و... ممکن است مطرح شود. بررسی گزینه های احتمالی قبل از عملیات فروش مانند درس خواندن قبل از امتحان است.

3-اگر بتوان شرایطی را ایجاد کرد که مشتری پیشنهاد دهنده قیمت و شرایط باشد می توان با ذهنیت و توقعات مشتری آشنا شد و نسبت به تطبیق شرایط با گزینه های بررسی شده شرایط فروش خوبی ایجاد کرد.

4- اگر شرایط بالا ایجاد نشد قیمت پیشنهادی محصول یا کالای خود را بالاتر از آنچه که در نظر گرفته اید مطرح کنید تا بتوانید تخفیف و امتیاز مد نظر مشتری را اعمال کنید.در غیر اینصورت اگر مشتری حس کند که شما حاضر به ایجاد هیچ امتیازی نیستید  ممکن است یک فروش خوب را از دست بدهید.

5- اگر شما محدودیت زمانی یا مالی برای فروش محصول یا کالای خود داشتید،به هیچ عنوان اجازه ندهید که مشتری از این مسئله آگاهی پیدا کند چون در موضع قدرت قرار می گیرد و ممکن است درخواستی فراتر از آنچه که در توان شما است داشته باشد.

6- به هیچ عنوان،در موقعیت معامله خونسردی خود را از دست ندهید.عصبانیت باعث می شود شما نتوانید به درستی تمرکز کرده و مذاکره فروش را ادامه دهید.ضمن اینکه ممکن است منجر به ایجاد یک ذهنیت نامطلوب شود.در اینگونه مواقع بر معامله تمرکز کنید نه شرایطی که ممکن است توسط مشتری برایتان ایجاد شود.

ادامه دارد




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 ضمن عرض سلام و تشکر از همه دوستانی که نظر خود را در وبلاگ می گذارند و یا از طریق ایمیل با ما در ارتباط هستند ومارا شرمنده محبتهای خود می کنند،خواهشمندیم ایمیل  خود را جهت تماس های بعدی یا پاسخ به سئوالات و همچنین پاسخ به درخواستهای مشاوره خود اعلام نمایند. با تشکر




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 مقاله زیر نوشته دوست ارجمندم آقای مهندس رامبد محمدی یار می باشد.

نوسانات قیمت در بازار مسکن به تبعیت از اقتصاد کلان کشور از مدل خاصی پیروی می کند. هر زمان که نفت در بازارهای جهانی دارای قیمت بالائی بوده است و نقدینگی بیشتری وارد جامعه شده است بازار مسکن با یک دوره پریود ،تاثیر پذیری داشته است.

دراین دوره که بین 3تا 4سال بطول می انجامد قیمت مسکن دارای یک ثبات نسبی در قیمتها بوده و تا حدودی عرضه بر تقاضا پیشی گرفته است.از دلایل کاهش تقاضا می توان به کاهش قدرت خرید عامه مردم، دخالت دولت و ایجاد رونق در دیگر بازارهای سرمایه از قبیل بورس،طلا و.. اشاره کرد.

پس از این دوره ابتدا در شهر تهران  و به تدریج در کلیه استانهای کشور،تقاضا برای خرید مسکن افزایش می یابد و به همین دلیل قیمت مسکن در کشور رشدی صعودی را تجربه می کند. و این روند تا جائی که عملا قدرت خرید مردم کاهش یابد ویا با دخالت دولت (سال 87) عملا دوباره عرضه بر تقاضا پیشی بگیرد ادامه پیدا می کند.

چیزی که  در بخش مسکن باید به آن توجه داشت عدم تبعیت کامل آن از نرخ خطی تورم می باشد و جهش قیمتی در بخش مسکن غالبا بصورت پلکانی بوده و تبعیت آن به نوعی دیگر از روند خطی تورم اتفاق می افتد.

نکته جالب توجه در بخش مسکن این است که در دوره های سه  تا 4 ساله رکود نسبی معامله دربخش مسکن ،عملا تولید مسکن نیز به رکود می رود و این کاهش عرضه در این دوره زمانی  یکی دیگر از دلایل  جهش قیمت مسکن پس از آن شده است.

عوامل موثر در قیمت مسکن

عوامل موثر در بخش عرضه مسکن ، شامل وضعیت بازار مسکن ،قیمت ملک ،قیمت آپارتمان ، میزان سود مورد انتظار سرمایه گذاران بخش مسکن،سیاستهای حمایتی یا غیر حمایتی دولت از بخش مسکن و ..می باشند. میزان عرضه بر قیمت مسکن و تقاضای آن تاثیر به سزائی دارد.دولت نهم و دهم با ایجاد مسکن مهر و ثبت نام از قشرهای دهکهای پائین جامعه سعی در افزایش عرضه نمود تا بتواند با کنترل تقاضا ی مسکن مانع از تورم افسار گسیخته در بخش مسکن شود. ضمن اینکه این طرح می توانست با در نظر گرفتن نیازهای طبقه متوسط جامعه به مسکن (که اکنون در حال شکل گیری است و درون شهرها نیز در این قالب در حال تولید مسکن می باشد) تاثیر به مراتب بیشتری بر کنترل نرخ تورم در بخش مسکن و پاسخ به نیازها و  تقاضا در این بخش  داشته باشد.

تقاضا در بخش مسکن به دو نوع تقاضا تقسیم می شود.یک نوع تقاضا در این بخش تقاضای مصرفی می باشد که افراد به منظور تهیه مسکن برای زندگی نسبت به خرید مسکن اقدام می کنند و تقاضای دیگر تقاضائی است که به منظور سرمایه گذاری در این بخش ایجاد می شود.اغلب جامعه ایرانی سرمایه گذاری در ملک و مسکن را بهترین نوع سرمایه گذاری می دانند چرا که تجربه نشان داده است که این بازار ،بازاری پرسود برای سرمایه گذاریهای میان مدت و بلند مدت بوده است و دیگر این است که نسبت به دیگر بازارهای سرمایه مانند بورس،طلا،ارز و...نیاز به داشتن اطلاعات خاصی نمی باشد.ولی به نظر می رسد چنانچه دولت بتواند نسبت عرضه و تقاضا در بخش مسکن را  متعادل کند بتدریج مسکن از یک کالای سرمایه ای به یک کالای مصرفی تبدیل خواهد شد.

با بررسی دوره های نوسان در بخش مسکن،درخواهیم یافت که هر دونوع تقاضا برای مسکن موجبات افزایش قیمت مسکن را فراهم آورده است.ضمن اینکه افزایش میزان نقدینگی سرگردان در دست مردم نیز از پارامترهای بسیار تاثیر گذار است که بسوی هر بازاری منجمله بازار مسکن روان شود موجب تورم افسار گسیخته ای مانند آنچه که در سال 85 و 86 اتفاق افتاد خواهیم بود.




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

شش

 طی چند روز گذشته تعداد زیادی از افراد چه از طریق ایمیل و چه بصورت حضوری خواستار نشان دادن مسیر موفقیت(ثروتمند شدن) بودند. ویژگی مشترک همه آنها این بود که همه می خواستندسریع پولدار شوند. نکته کلیدی این بودکه اکثر آنها فقط آرزوی دستیابی به ثروت راداشتند نه اینکه ثروتمند بیندیشند.

در قسمت شماره پنج مراحل ثروتمند شدن، که نحوه حرکت هدفمند و موثر را بر اساس مدل پاراتو یا قانون(اصل) 80/20توضیح داده بودم گفتم که این ذهنیت را برای خود ایجاد کنید که موفقیت(ثروتمند شدن) هیچ راه میانبری ندارد. ولی ظاهرا دستیابی سریع به تنعم  یک اپیدمی در بین تمام جوانان دنیاست. در این مرحله  از مراحل ثروتمند شدن قصد دارم در مورد ترتیب اولویتهائی که هر شخص برای ثروتمند شدن برای خود در نظر می گیرد بپردازم و در مورد درستی آن بحث کنم.

بسیاری از افراد معتقدند که برای ایجاد یا انجام هر کاری نیاز به سرمایه هست و همچنین معتقدند پول ،پول می آورد. هیچکدام از این حرفها یا اعتقادات نه تنها اشتباه نیست بلکه کاملا درست است ولی چیزی که این دوستان در نظر نمی گیرند آمادگی های روحی  برای مقابله با مشکلات و موانعی است که در هنگام انجام هر کاری در مقابل افراد قرار می گیرند و بسیاری از افراد را از طی ادامه مسیر باز می دارند. مسئله دیگری که باید مد نظر قرار گیرد استفاده از تجربیات دیگرانی است که این مسیر را قبلا رفته اند.ممکن است بگوئید که ما چگونه باید این افراد را پیدا کنیم و اگر هم بخواهیم از تجربیاتشان استفاده کنیم ممکن است آن را در اختیار ما نگذارند.حرف این عده از دوستان هم درست است.پس داشتن ارتباط با افراد موثر هم یک اولویت برای برنده شدن در هر کسب و کاری است.بعبارت دیگر داشتن ارتباطات قوی و صحیح پیش نیازحرکت در مسیر ثروتمندی است.

حال به فرض اینکه ما آمادگی روحی و روانی را در خود ایجاد کردیم و همچنین ارتباطات خوبی نیز برای شناخت و استفاده از تجربه دیگران و حتی کمک دیگران جهت سریعتر حرکت کردن را نیز داشته باشیم ولی باز هم به نظر من اولویت بعدی سرمایه نیست. به اعتقاد من اولویت بعدی یادگیری مهارتهائی است که در طی مسیر موفقیت به آنها نیاز خواهیم داشت می باشد.شناخت بازار،بررسی بازار و درک بازار(منظور هر نوع بازاری اعم از بازار بورس یا طلا یا مسکن،کسب و کار و... می باشد)، کسب مهارتهای ((فروش))،تفکر استراتژیک ،برنامه ریزی،مهارتهای مدیریت مالی و....نیز پیش نیاز ورود به هر بازاری است.شاید باز هم دوستان بگویند این مهارتها را در حین کار هم می توان فرا گرفت.در جواب باید گفت که بعضی از این مهارتها پیش نیاز ورود به هر بازاری است (اگر نمی خواهید ضرر کنیدقبل از ورود به هر بازاری آنها را بشناسید و تحلیل کنید.مثلا اگر شما تحلیل سهام در بازار بورس را بلد نباشید و صرفا فقط بر اساس نظر دیگران خرید و فروش کنید احتمال ضرر کردن شما زیاد است.) و برخی دیگر از مهارتها همنیاز با ورود به بازار است و میزان دانش شما در مورد این مهارتها هم می تواند سکوی پرتاب شما باشد و هم می تواند موجب سقوط شما شود.

فرض بعدی اینکه همه موارد فوق اجرائی شده باشد باز هم اولویت بعدی سرمایه نیست زیرا اگر ما آمادگی روحی را در خود ایجاد کرده باشیم،ارتباطات قوی هم داشته باشیم.مهارتهای عمومی و اختصاصی هر کسب و کاری را هم داشته باشیم نیاز به تهیه طرح کسب و کار داریم تا ضمن اینکه  نگاه همه جانبه ای به کسب و کار داشته باشیم بر اساس برنامه،همه چیز برایمان شفاف  و واضح باشد.اینکه کاری که می خواهیم انجام دهیم چقدر سرمایه نیاز دارد.نحوه هزینه کرد این سرمایه چگونه است.دوره بازگشت سرمایه چقدر است.بازار هدف کجاست.طرح بازار یابی ما برای بدست آوردن درصدی از سهم بازار چگونه است و مسائلی از این دست.

حال اگر ما همه موارد بالا را در اختیار داشته باشیم، باز هم نیاز به سرمایه نداریم چون انسانی که قابلیتهای بالا را دارد دیگران حاضرند بر روی او سرمایه گذاری کنند پس با شرایط خوب به دنبال سرمایه گذار باشید نه بدنبال سرمایه.

 

 




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 

 

 هوشمندی را در تمام حرکات و افکار استادعنبران می توان مشاهده کرد. چیزی که باعث شد برنامه ای برای مصاحبه با ایشان در نظر بگیریم تلاش بسیار ایشان برای آموزش و انتقال دانسته های خویش به افراد در قالب کلاسهای تقریبا رایگان بود. در تاریخ7/2/91نیز همایشی با حضور ایشان در خصوص موفقیت مالی در سالن همایش همراه اول در خیابان ولی عصر برگزار گردید که مورد استقبال بسیاری نیز قرار گرفت به نحوی که پس از همایش عملا دسترسی به ایشان مقدور نبود.ضمن اینکه برنامه های رادیوئی و تلویزیونی ایشان در خصوص مباحث روز کشور از جمله کارآفرینی،تجارت الکترونیک،موفقیت مالی و...نیز از برنامه های پرمخاطب می باشد.

بالاخره پس از مدتها پیگیری کردن توانستیم استاد فرامرز عنبران بنیانگذار موفقیت مالی در ایران را راضی به مصاحبه با وبلاگ خود کنیم.بنابراین قراری در محل تدریس ایشان گذاشته شد.مصاحبه زیر حاصل گفتگوی ما با استاد عنبران است.

1.باعرض سلام وعرض ادب خدمت شما استادگرامی و تشکر از شما از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید، ،لطفا خودتان را با زبان خودتان معرفی فرمایید.

 جواب:من هم عرض سلام وعرض ادب دارم خدمت شما ومخاطبان گرامی تان.اگر بخواهم خودم را بصورت خلاصه،مختصرومفید معرفی کنم،باید بگویم که فرامرزعنبران هستم.مربی،مدرس وبنیانگذار موفقیت مالی در ایران.

2.لطفا در مورد رشته تخصصی تان،تحت عنوان موفقیت مالی،توضیح بیشتری بفرمایید.

جواب:موفقیت مالی یعنی حرکت به سوی ثروتمند شدن،وثروتمندشدن یعنی توانایی کسب پول ازراههای مشروع،معقول وقانونی.

3.هدف از موفقیت مالی چیست؟وچه لزومی دارد که ما این دانش را فرا بگیریم؟

هدف از موفقیت مالی،یعنی رسیدن به استقلال  مالی،واستقلال مالی یعنی اینکه،مادغدغه پرداخت هزینه های روزانه خودرانداشته باشیم.اگر به رستورانی می رویم بلافاصله به فکر قیمتها نباشیم واز هزینه های آن،نگرانی نداشته باشیم.

   استقلال مالی،یعنی اینکه درآمدهای غیرفعال ما،کل هزینه های ماراجبران نماید ونیازنداشته باشیم که برای خرج ومخارج روزانه،زمان خودرابفروشیم.

   لازم وضروری است که همه مردم دنیا،این دانش را فرا بگیرند چراکه جوابگویی به این نیاز،ازنان شب نیز واجبتر است ودلیل آن،رسیدن به آزادی زمانی می باشد.

4.موفقیت مالی ونهایتا رسیدن به استقلال مالی چه مزایایی دارد؟

جواب:مزایای خیلی زیادی دارد که از آن جمله می توان به استقلال فکری،استقلال زمانی و... اشاره کرد.

استاد فرامرز عنبران.

لطفا درمورد تاریخچه موفقیت مالی توضیحات بیشتری بفرمایید؟

 

جواب:حدود 4500سال پیش،موفقیت مالی وراز واقعی ثروتمند شدن،توسط آقای آرکاد دربابل قدیم،کشف شد،که آثار آن درکتیبه های باستانی وجود دارد.این دانش توسط اندیشمندان بزرگی چون رابرت کیوساکی،بودوشفر،جورج کلارسون و... تکمیل شد.ومادرتلاش هستیم که بتوانیم دراین خصوص کارهای بیشتری انجام داده وآنرا تکمیل تر وایرانیزه تر نماییم که با فرهنگ وسنت ما هماهنگی داشته باشد.

6.آیا شما آثاروتالیفاتی هم دارید؟

جواب:بله،من چندکتاب غیرآکادمیک درخصوص ثروتمند شدن به نامهای کارگاه پولسازی،راز واقعی میلیونرها،جملات میلیون دلاری،سوالات میلیون دلاری،مجموعه مقالات میلیون دلاری را نوشته ام که اولی چاپ شده وبقیه زیر چاپ هستند.همچنین مجموعه مقالات بنده درمجله پنجره خلاقیت به چاپ می رسد.ضمنا،پک کامل موفقیت مالی،شامل دانش مالی،کارآفرینی،مدیریت،بورس اوراق بهادار،املاک ومستغلات،بیمه،طلا وسکه،تامین منابع مالی وبازاریابی وفروش درشانزده دی وی دی با بهترین کیفیت وضبط دراستودیو آماده شده است.پک کامل فعالیت دربازار فیوچر(معاملات آتی)ضبط شده وآماده است.

7.شما آثار وتالیفات خودراکجا می فروشید؟

جواب:فروش آنها توسط نمایندگی های مادرسراسر کشور ونقاط برگزیده دنیا وهمچنین توسط تیم تخصصی ما انجام می شود که تمام اطلاعات لازم در سایت ما به نشانی www.faramarzanbaran.com موجود می باشد.

8.معمولا،مربیان موفقیت،رویا پرداز،مثبت اندیش وپرانرژی هستند،از شما می خواهیم یکی از رویاها وآرزوهای خودرابیان کنید.

جواب:بزرگترین آرزوی من،این است که همه مردم دنیا،شاد،ثروتمند وپولدار باشند.آرزو دارم که همه تنی سالم،جیبی پرپول وتفریحاتی سالم داشته باشند.

9.درآخراگر صحبت خاصی برای مخاطبان ما،دارید بفرمایید.

جواب:عرض خاصی نیست برای همه آنها،آرزوی موفقیت وطول عمرباعزت ازدرگاه خداوند متعال دارم.

از اینکه وقت خود را در اختیار ما گذاشتید سپاسگزاریم.

 




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 ۸) نقاط قوت شما چیست؟

 شرکت گوگل الگوریتم های جست وجوی اینترنتی می نویسد، شرکت سیسکو همواره تکنولوژی های جدید به بازار عرضه می کند. شرکت شما در چه زمینه ای تخصص دارد؟ پاسخ ندادن به این پرسش شرکت را دچار سردرگمی و ضرردهی خواهد کرد.

 ۹) نقاط ضعف شرکت چیست؟

مسلما شما در تمام زمینه ها تخصص ندارید. برای مثال شرکت اپل محصولاتی نظیر ipod و iphone طراحی و تولید می کند اما بازاریابی یا تولید قطعات جانبی آن را به شرکتی دیگر می سپارد. سرمایه گذاری برای تخصص پیدا کردن در تمام زمینه ها بسیار خطرناک است زیرا در نهایت توان شما را از میان خواهد برد. بیاموزید که کارهای خارج از تخصص خود را به دیگران واگذار کنید.

 ۱۰) عرضه کنندگان چه میزان قدرت دارند؟

صاحبان کسب و کارها نباید برای تهیه مواد اولیه به یک یا تعداد محدودی عرضه کننده اکتفا کنند. تشویق مشتری به خرید کالا به اندازه کافی وقت و انرژی از کارآفرین ها می گیرد اگر عرضه کنندگان نیز بخواهند بر کارآفرین ها فشار وارد کنند، کار بسیار دشوار خواهد بود. قاعده اصلی در این زمینه متعدد کردن منابع تامین مواد اولیه است.

 ۱۱) قدرت مشتری ها چه میزان است؟

درست شبیه عرضه کنندگان، اگر خریداران محدود باشند می توانند از یک وضعیت جهت فشار وارد کردن بر فروشنده استفاده کنند و متقاضی کاهش قیمت شوند. صاحبان کسب و کارها همواره باید به دنبال مشتری های جدید باشند تا هم سود بیش تری کسب کنند و هم تحت فشار مشتری های محدود قرار نگیرند.

 ۱۲) محصول را چگونه باید فروخت؟

در این زمینه هیچ راه حل منحصر به فردی که برای تمام شرکت ها مناسب باشد وجود ندارد. برخی شرکت ها بخش فروش را به پیمانکارها سپرده اند و برخی دیگر تمام مراحل فروش را خود انجام می دهند. تدوین برنامه فروش باید بر مبنای استراتژی کلی شرکت و نیز در نظر گرفتن فواید و هزینه های هر روش تدوین شود.

 ۱۳) پیش بینی های مالی شما تا چه حد دقیق است؟

دقت در روندهای آینده بازار به تمام کارآفرین ها کمک می کند جریان پرداخت و دریافت خود را به شیوه ای موثر تنظیم کنند. در این زمینه دانستن زمان تقریبی ورود سرمایه و زمان پرداخت ها از اهمیت خاصی برخوردار است. بی دقتی در تنظیم این زمان ها ساختار مالی شرکت را تضعیف خواهد کرد.

 ۱۴) قدرت خرید مشتری ها چه میزان است؟

اگر به این سوال پاسخ غلط بدهید، نباید روی موفقیت بلندمدت کسب و کار خود حساب کنید. حتی اگر کالایی بسیار با کیفیت تولید کنید، در صورتی که جمعی به اندازه کافی بزرگ از مشتری ها نتوانند آن را بخرند کالا روی دست شما خواهد ماند. تعیین قیمت ضمن حفظ کیفیت از مهم ترین اصول جهت جذب مشتری است. اگر ندانید چه قیمتی برای محصول مشتری ها را جذب خواهد کرد، تلاش هایی که برای بازاریابی انجام می دهید بی نتیجه خواهد ماند.منبع : سایت ویستا

 




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 تقریبا تمام شرکت هایی که به تولید کالا و خدمات می پردازند از بسیاری جهات ساختاری مشابه دارند. اما گاه مدیران و کارآفرین ها در شناخت این ساختارهای مشترک دچار اشتباه می شوند و گاه برخی از آن ها را فراموش می کنند.

تقریبا تمام شرکت هایی که به تولید کالا و خدمات می پردازند از بسیاری جهات ساختاری مشابه دارند. به این معنا که برای مثال همگی آن ها باید از مزیت نسبت به رقبا برخوردار باشند، کالایی تولیدکنند که نیازی مهم از مصرف کننده را رفع می کند، با تهدیدها مبارزه و نقاط قوت خود را تقویت کنند و... اما گاه مدیران و کارآفرین ها در شناخت این ساختارهای مشترک دچار اشتباه می شوند و گاه برخی از آن ها را فراموش می کنند. در این حالت نقایصی پیش می آید که اگر به آن توجه نشود در نهایت به افول کسب و کار منجر خواهد شد. در مقاله حاضر ۱۴ پرسشی که هر کارآفرین باید دایما از خود بپرسد تا نگاهی دقیق و دور از ابهام به کسب و کار خود داشته باشد مطرح می شود:

 ۱) شرکت چه ارزشی را تولید می کند؟

این مهم ترین پرسشی است که هر کارآفرین باید از خود بپرسد. اگر او نتواند در حداکثر سه جمله بیان کند که چرا مشتری به کالا یا خدمت تولید شده توسط شرکت نیاز دارد و باید آن را بخرد. در واقع باید برنامه تجاری خود را از نو مورد بررسی قرار دهد زیرا به احتمال زیاد شرکت در زمینه علت وجود خود با مشکل روبه روست. اگر نیازی وجود نداشته باشد مشتری انگیزه ای برای خرید ندارد و بدون فروش، شرکت از میان خواهد رفت.

 ۲) آیا بازاری مناسب برای محصولات شرکت وجود دارد؟

اغلب کارآفرین ها دچار اشتباهی خطرناک می شوند به این معنا که درباره بازار فروش کالا یا خدمتی که تولید می کنند دیدگاه روشنی ندارند. در حقیقت قبل از آن که بدانند آیا برای ایده تجاری شان بازاری مناسب وجود دارد یا نه شیفته این ایده می شوند. اگر بازار برای کالا یا خدمت تولید شده توسط شرکت به اندازه کافی بزرگ نباشد، رشد فعالیت ها کند خواهد بود و سرمایه گذاران به شرکت جذب نمی شوند.

 ۳) وجه تمایز تولیدات شما و تولیدات رقبا چیست؟

مشتری ها به دلایل کاملا روشن به خرید کالا اقدام می کنند بنابراین اگر کالا یا خدمت شرکت شما مزیتی آشکار نسبت به کالا و خدمات شرکت های رقیب نداشته باشد در ادامه فعالیت خود با مشکل روبه رو خواهید شد. ارایه کالایی ارزشمند که رقبا توان ارایه آن را ندارند از شروط اصلی موفقیت است.

 ۴) تهدید حاصل از ورود رقبای جدید تا چه حد است؟

اگر در حوزه ای پرسود وارد کسب و کار شده اید مطمئن باشید رقبای زیادی به زودی وارد این حوزه خواهند شد. آن ها با استفاده از روش های مختلف در نهایت راهی پیدا خواهند کرد تا کالاها و خدمات شما را با سرعت بالاتر، هزینه پایین تر و احتمالا کیفیت بهتر تولید کنند. به این ترتیب شما برای موفقیت بلندمدت در کسب و کار خود باید به حفظ مزیت رقابتی بیندیشید و همزمان جمعی بزرگ از مشتری های وفادار را تشکیل دهید تا از تهدید تازه وارد ها بکاهید.

 ۵) به چه میزان سرمایه اولیه نیاز است؟

آمارها نشان می دهد در ۷۰ درصد موارد، علت شکست کسب و کارهای جدید کم بودن سرمایه اولیه برای تاسیس شرکت است. راه حل این مشکل پیش بینی میزان مناسب سرمایه اولیه و افزودن مقداری قابل توجه به آن است.

 ۶) برای ادامه فعالیت در سال های اولیه به چه میزان سرمایه نیاز دارید؟

اگر به پرسش شماره پنج توجه نکرده اید به این سوال دقت کنید. این یک واقعیت است که جا افتادن کسب و کارها در بازار و جذب مشتری ها به مدتی زمان نیاز دارد. تا آن زمان هزینه ها باید پرداخت شوند. ضروری است با در نظر گرفتن تمام هزینه ها حداقل برای سه سال نخست فعالیت، ترتیبی دهید که پول کافی داشته باشید. در غیر این صورت تمام تلاش هایتان در میانه راه هدر خواهد شد.

 ۷) منبع تامین مالی شرکت چیست؟

در این زمینه گزینه های زیادی وجود دارد: وام گرفتن از بانک، کمک مالی اعضای خانواده، کارت اعتباری، فروش سهام شرکت یا پیدا کردن سرمایه گذار. هر یک از این روش ها مزیت و نقطه ضعف خاص خود را دارد. بنابراین قبل از دست به کار شدن باید بدانید هر روش در بلندمدت چه هزینه ها و تاثیراتی بر کسب و کار شما خواهد داشت. نکته دیگر این که همواره زمانبندی جریان نقدینگی را مدنظر قرار دهید تا در پرداخت بدهی ها دچار مشکل نشوید.




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 پيتر جونز، يكي از ثروتمندترين و معروف‌ترين كارآفرينان انگليسي است. او عملا نشان داده كه اگر انسان اراده كند و خط فكري روشن داشته باشد، مي‌تواند روياها و ايده‌آل‌هاي بزرگ خود را به واقعيت تبديل كند. از ديدگاه پيتر جونز بهره‌گيري از قوه تخيل، تمركز روي هدف، داشتن عزم جزم و خط فكري روشن و مشخص از عوامل اصلي كسب موفقيت در كسب‌و‌كار و كارآفريني است.

 

پيتر جونز در كتاب خود ، با زباني ساده و قابل‌درك و دريافت براي همه به رمزگشايي درباره راه و روش‌هايي كه به پيروي از آنها توانسته به قله‌هاي موفقيت دست يابد، مي‌پردازد.پيتر جونز، به گفته خودش در بسياري از حوزه‌هاي كسب‌و‌كار سرمايه‌گذاري كرده طعم تلخ شكست را چشيده، دوباره از جا برخاسته و پيروز شده و باز به قول خودش از هيچ به همه چيز رسيده است. او اهل موعظه و پند و اندرز نيست، بلكه راه‌هايي را كه خود در عرصه كسب‌و‌كار و كارآفريني پيموده و به نتيجه رسيده صادقانه به خوانندگان كتابش نشان مي‌دهد.

پيتر جونز از معدود كارآفرينان كلان ثروتمند روزگار ماست كه سخت به تاثير رسانه‌ها در موفقيت كارآفرينان اعتقاد دارد و تحت‌تاثير چنين اعتقادي بوده كه سال‌ها است كه در پانل برنامه بسيار پرطرفدار شبكه 2 تلويزيون بي.بي.سي به نام لانه (كنام) اژدها عضويت دارد و برنامه پرطرفدار ديگري به نام غول ثروت را با هدف دل و جرات دادن به جوانان جوياي نام در كسب‌و‌كار و ايجاد انگيزه كارآفريني در آنها در شبكه تلويزيوني آی تی وی انگليس بنيان نهاده و خود شخصا اجراي برنامه را بر عهده دارد.

او به اين هم اكتفا نكرده و به منظور افزايش محبوبيت اجتماعي خود در سال 2006 با جسارتي تحسين‌برانگيز اقدام به تاسيس شبكه تلويزيوني اختصاصي خود به نام تلويزيون پيتر جونز كرد كه نخستين مجموعه ساخته شده در اين شبكه تلويزيوني به نام چنان مورد توجه شبكه بزرگ تلويزيوني ای بی سی آمريكا قرار گرفت كه اقدام به خريد و پخش آن مجموعه تلويزيوني از پيتر جونز كرد. پس از آن هم تعداد ديگري از شبكه‌هاي تلويزيوني كشورهاي جهان از جمله روسيه و فرانسه نيز اقدام به خريد و پخش آن مجموعه تلويزيوني كه چاشني كار و كارآفريني داشت، ‌كردند.پيتر جونز در سال 2007 يك قرارداد چند ميليون پوندي در زمينه تهيه و اجراي مجموعه معروف تلويزيوني تایکون را با شبكه تلويزيوني آی تی وی به امضا رساند كه پخش آن مجموعه تا به امروز ادامه دارد و نام كتاب حاضر هم اقتباسي است از نام آن مجموعه و موضوعات مطرح‌شده در آن يك نكته بسيار شگفت‌انگيز درباره شخصيت پيتر جونز است كه خود نيز در كتابش به آن اذعان كرده است. بيگانگي محض او با كتاب‌هاي مربوط به حوزه تجارت و كسب‌و‌كار است. او مي‌گويد با آن كه دوستان و دوستدارانش تعداد زيادي از اين نوع كتاب‌ها را به او هديه داده‌اند، اما او هرگز فرصت مطالعه حتي يكي از آن كتاب‌ها را پيدا نكرده است. پيتر جونز را مي‌توان يك چهره استثنايي در ميان جامعه كارآفريني جهان امروز دانست كه توانسته است خود را به الگو و سرمشقي براي همه كارآفرينان و كساني كه ميل به درخشيدن در حوزه كارآفريني دارند، مبدل سازد.

بزرگ‌ترين دغدغه فكري پيتر جونز ايجاد يك تحول اساسي در اذهان توده‌هاي مردم نسبت به كسب‌و‌كار و مقوله‌اي به نام كارآفرين است. او براي رسيدن به هدف از ظرفيت تاثيرگذاري رسانه تلويزيون بهره زيادي برده است.پيتر جونز در برنامه‌هاي گوناگون تلويزيوني خود همواره تلاش زيادي براي كشاندن پاي تعداد هرچه بيشتري از مردم به حوزه‌هاي كسب‌و‌كار به خرج داده و بر اين عقيده خود تاكيد ورزيده كه هنر كارآفريني در انحصار افرادي خاص نيست.او در تداوم اين تلاش‌هاي رسانه‌اي، اقدام به تاسيس يك آكادمي كارآفريني در انگليس كرده است. در اين آكادمي افراد مي‌توانند مهارت‌هاي كاري و راه‌هاي تقويت اعتماد به نفس خود براي تبديل شدن به كارآفرينان موفق را فرا بگيرند.

كودك كارآفرين
پيتر جونز از همان اوان كودكي علاقه و عشق سرشار خود را به كسب‌و‌كار و كارآفريني بروز داد. او در سنين كودكي روياي تاسيس شركت‌هاي بزرگ با سرمايه چندين ميليون پوندي را در سر مي‌پروراند و هر زمان كه در دفتر كار پدرش روي صندلي چرمي گردان او مي‌نشست، خود را در مقام مديرعاملي شركت پدرش مي‌انگاشته.پيتر جونز تحت‌تاثير همين عشق و علاقه به كارآفريني بود كه توانست در شانزده سالگي در آزمون سرمربي‌گري انجمن تنيس روي چمن انگليس كسب موفقيت كند و در هفده سالگي به تاسيس نخستين شركت اختصاصي خود كه در واقع يك آكادمي ورزش تنيس بود بپردازد و شروع به كسب درآمد از اين رهگذر كند. او در 19 سالگي كسب‌وكار جديدي را در زمينه تهيه و فروش كامپيوتر و خدمات مرتبط با آن را راه‌اندازي كرد و زماني كه تنها 35 سال داشت صاحب يك شركت بزرگ تجاري با سرمايه 200 ميليون پوند بود. در حال حاضر او مالكيت سهام و مديريت چندين شركت بزرگ تجاري و خدماتي از موزه مخابرات گرفته تا موسسات چاپ و نشر و رسانه‌اي و املاك و مستغلات را در اختيار دارد. پيتر جونز نه تنها يك چهره فوق‌العاده موفق در كسب‌وكار و كارآفريني است كه پدر پنج فرزند نيز هست و با خانواده‌اش در منطقه اعيان‌نشين ساري حومه لندن زندگي مي‌كند. دنیای اقتصاد





ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 سرمایه گذاری به معنای به تعویق انداختن مصرف فعلی برای به دست آوردن منافع بیشتر در آینده است.در حقیقت سرمایه گذار به امید به دست آوردن سود بیشتر در آینده از ارزش های کنونی چشم پوشی می کند.

برای سرمایه گذاری سه روش مستقیم,غیر مستقیم و نیمه مستقیم وجود دارد که هر یک در جایگاه خود قابل استفاده است.

1.روش مستقیم

در این روش بين سرمايه گذار و سرمايه پذيررابطه مستقيم برقرار مي شود . اين  شيوه اغلب بين دوستان و آشنايان نزديك انجام مي گردد.

2.روش غیر مستقیم

در روش غير مستقيم بين سرمايه گذار وسرمايه پذير يك موسسه مالي به عنوان واسطه عمل مي نمايد . به عبارتي سپرده گذار /سرمايه گذار وجوه خود را در اختيار اين موسسات قرار مي دهد و سرمايه پذير نيز از طريق اين موسسات منابع مالي لازم را تامين مي نمايند . در اين روش ريسك مربوط به سرمايه گذاري  و يا وام دهي بعهده واسطه موسساتي كه به عنوان واسطه مالي عمل مي نمايد .

3.روش نیمه مستقیم

روش نيمه مستــقيم بين سرمايه گذار و سرمايـه پذير ، مـوسسات تخصصــي مانند بانـك هاي ســرمايه گذاري Investment Banks  قرار مي گيرند . اين نوع موسسات تخصصي پس از مطالعه دقيق ميزان احتياجات سرمايه پذير ، نحوه استفاده از وجوه ، تعيين مناسب ترين نوع اسناد و اوراق بهادار ( سهام عادي ، سهام ممتاز ، اوراق قرضه ، اوراق قرضه قابل تبديل به سهام يا ابزار ديگر ) ، ابزار مورد نظر را پذيره نويسي ( Underwrite ) نموده به سرمايه گذاران ( شامل موسساتي چون بيمه ها و صندوق هاي بازنشستگي و اشخاص حقوقي ) به فروش مي رسانند . اين موسسات نقش ” متخصص “ و  ” كارگزار“ را بازي مي نمايند و خود ســرمايه گذار بلند مدت در اوراق بهادار نمي باشند . اوراق سهام يا قرضه خريداري يا تعهد شده توسط اين موسسات پس ازمدت كوتاهي به فروش مي رسد. بانك هاي سرمايه گذاري از جمله واسطه هاي مالي موقت مي باشند كه در روش نيمه مستقيم وظيفه انتقال وجوه از ســـرمايه گذاران به ســــرمايه پذيران را به عهده دارند.

اما صرف نظر از این که از کدامیک از روش های سرمایه گذاری استفاده می کنید و اینکه میزان سرمایه شما چقدر است رعایت این شش نکته برای رسیدن به هدف اصلی سرمایه گذاری که کسب سود بیشتر است ضروری است:

1. هرگز بر روی آنچه از آن اطلاعات ندارید سرمایه گذاری نکنید

اغلب کسانی که در سرمایه گذاری شکست می خورند مهم ترین علت این امر را بی اطلاعی یا کم اطلاعی از سوژه سرمایه گذاریشان می دانند و حسرت می خورند که کاش مطالعه بیشتری کرده بودم.

این به این معنی نیست که بر روی تکنولوژی های جدید یا آنچه در آن تخصص ندارید سرمایه گذاری نکنید بلکه به آن معناست که در مورد آنچه درآن سرمایه گذاری می کنید مطالعه کنید و یا از مشاوران آگاه در آن زمینه استفاده کنید.

2.ریسک پذیر باشید

چشم بسته عمل کردن به معنای ریسک پذیر بودن نیست بلکه ریسک پذیری بدان معناست که در عین اینکه عاقلانه عمل می کنید جسارت گرفتن تصمیم های قاطع را داشته باشید چراکه ترس بیش از اندازه موفقیت شما را به تاخیر می اندازد و حتی ممکن است آن را غیرممکن سازد.

3. رازدار باشید

یک سرمایه گذار حرفه ای رازهای حرفه ای اش را فریاد نمی زند و در هر محفلی از راز و رمز تجارتش سخن به میان نمی آورد چراکه در عصر اطلاعات آنچه سبب تمایز شما از دیگران می شود اطلاعاتتان است بنابراین برگ برنده خود را به رایگان حراج نکنید.

4.اجتماعی باشید

این اصل به هیچ وجه با رازداری در تضاد نیست بلکه دقیقا مکمل اصل پیشین است . یک سرمایه گذار خوب با سایر همکاران , دست اندر کاران مورد سرمایه گذاری و حتی رقبای خود در ارتباط است چراکه حضور درفضا های حرفه ای معلومات شما را خواهد افزود و اعتماد به نفستان را دوچندان می کند.

5.برای سرمایه گذاری پول اصل نیست

بسیاری بر این تصور اند که برای آنکه یک سرمایه گذار موفق باشیم می بایست حتما ثروتمند باشیم. درحالی که این تصور به هیچ عنوان صحیح نیست بلکه یک سرمایه گذار موفق از کمترین سرمایه بیشترین سود را می برد و به این ترتیب به صورت مستمر به سرمایه اش می افزاید.

بسیاری از سرمایه داران مطرح معاصر افراد ثروتمندی نبوده اند بلک افرادی بوده اند که از موقعیتشان بهترین بهره را برده اند.

6. طمع نکنید

بسیاری از سرمایه گذاران به این آسیب طمع دچار شده اند و حتی کل دارایی خود را از دست داده اند. بنابر این وسوسه های سود عالی را با دیده تردید بنگرید و تلاش کنید معقولانه تصمیم بگیرید. منتخب اخبار بانکی دات ای آر





ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 اکثریت برندهای مشهور نام‌هایی کوتاه و مختصر هستند که با خلاقیت و ابتکار طراحان به گونه‌ای منحصربه‌فرد خلق شده‌اند. تعدادی از این برندها ترکیبی اختصاری از حروف اول نام کامل شرکت یا نام مالکان و موسسان اولیه آن هستند. 

 

باید گفت که خلق یک لوگو بیش از وجود یک نوشته تاثیرگذار خواهد بود. یک تصویر به یاد ماندنی و منحصربه فرد که حروفی نیز در آن گنجانده شده باشد، به مراتب بیش از یک متن برای یک کسب و کار فایده خواهد داشت. نکته دیگر این است که هر چقدر هم یک برند مفید باشد، تا زمانی که به وفور در معرض دید قرار نگیرد، هیچ سودی به حال صاحبان برند نخواهد داشت.
تمامی لوازم‌التحریر یک بانک باید نام برند را روی خود داشته باشد. کارت‌های ویزیت، سربرگ‌ها، تقویم و هدایای تبلیغاتی، کیف‌های حمل اسناد و لپ‌تاپ و هرآنچه که به بانک و محصولات یا خدمات آن مرتبط است. مشتریان احتمالی باید بارها وبارها این نام را ببینند تا به خاطرشان بسپارند. راه‌های مختلفی برای عرضه برندها به مشتریان بالقوه وجود دارد. تبلیغات مهم‌ترین و سریع‌ترین راه به شمار می‌رود.
می‌توان با حضور در روزنامه‌ها، مجلات، تلویزیون، رادیو و ژورنال‌های تجاری و ایستگاه‌های مترو در اندک زمانی برند را به جمعیت زیادی نشان داد. در واقع این بهترین روش است؛ ولی گران است و برای یک کسب وکار نوپا مقدور نیست که در طولانی‌مدت از آن استفاده کند. به همین جهت باید از همان ابتدا طرح تبلیغاتی را به گونه‌ای طراحی کرد که زمان پاسخ‌دهی آن به حداقل برسد و بتوان تا حداکثر زمان ممکن از آن استفاده نمود. توجه به نوع کسب‌وکار و نوع بازار هدف عواملی هستند که می‌توانند خطرات کهنه شدن و ناکارآمد بودن تبلیغات را کاهش دهند.
معرفي معتبرترين برند خدماتي در دنيا
آمريكن اكسپرس آژانس مسافرتي شماره يك جهان است و تاريخچه قابل توجهي دارد. اين شركت در سال 1850 به عنوان يك شركت حمل‌و‌نقل سريع تاسيس شد. در سال‌هاي 1880 آمريكن اكسپرس همچنين به حمل‌ونقل كالا مشغول بود؛ ولي در همين دوران يك بخش نقل و انتقال مالي هم ايجاد كرد كه بيشتر مشتريان آن را موج تازه مهاجران اروپايي تشكيل مي‌دادند كه مي‌خواستند براي خانواده خود در ميهن اصلي‌شان پول بفرستند. 
در سال 1819 آمريكن اكسپرس، چك مسافرتي را ابداع كرد و با اين كار همزمان انقلابي در صنعت توريسم و مسافرت و صنايع مالي و پولي به وجود آورد. تا سال 1985 كه آمريكن اكسپرس دومين ابداع بزرگ خود، يعني كارت اعتباري آمريكن اكسپرس را ارائه داد، اين كارت پلاستيكي سبز رنگ توانست مثل چك‌هاي مسافرتي، موانع دست و پاگير نقل و انتقال پول را از سر راه مردم، نه تنها مسافران بلكه خريداران عادي بردارد.
كارت اعتباري آمريكن اكسپرس براي اولين بار به مردم امكان داد بدون حمل پول نقد در جبيشان، خريدهاي خود را انجام دهند. اين كارت داراي تعرفه قابل شارژ بود؛ از اين رو در دسترس همه اقشار جامعه قرار نداشت. بنابراين، كارت آمريكن اكسپرس به عنوان سمبلي براي كسب موقعيت اجتماعي تبديل شد، نشانه اينكه «من داراي اعتبار مالي بالايي هستم.»
آمريكن اكسپرس از سال 1880 در جست‌وجوي شيوه‌اي بود كه از دردسرها و اوضاع نامنظم جابه‌جايي فيزيكي پول نقد، در نقل و انتقالات مالي خلاص شود. كارت‌هاي اعتباري شارژي موفق شد بخش بزرگي از جامعه را يك گام از اسكناس و سكه (نقدينگي سخت) دور و به دنياي تميزتر نقدينگي نرم نزديك كند. در نيمه دوم قرن بيستم، فعاليت‌هاي تبليغاتي آمريكن اكسپرس، كارت اعتباري را سمبل شخصيت و مقام جلوه مي‌دادند و گاه آن را به عنوان نشانه عضويت در يك كلوپ و باشگاه ويژه نشان مي‌دادند. يكي از شعارهاي تبليغاتي معروف آمريكن اكسپرس اين بود: «عضويت، امتيازات خاص دارد.» تجار موفق و شناخته شده‌اي مثل ريچارد برانسون در آگهي‌هاي تبليغاتي، عضويت در آمريكن اكسپرس را توصيه مي‌كردند. 
امروزه، اين شركت به يك «سوپرماركت مالي» يا به گفته خودشان به شركت خدمات متنوع مسافرتي، مالي و شبكه‌اي در سراسر جهان تبديل شده است؛ ولي هنوز قسمت اعظم شهرت آن به دليل كارت‌هاي كوچك پلاستيكي‌ اش است. با اين حال، در قرن جديد تصوير ذهني برند، آمريكن اكسپرس و كارت‌هايش به طرز غير قابل انكاري، از يك برند انحصاري و گران به يك برند همگاني تغيير يافت. نوعي كارت‌هاي اعتباري كه ديگر نشان‌دهنده موقعيت اجتماعي نبودند و كاربرد آنها تسهيل امور مالي بود، جايگزين كارت‌هاي قبلي شدند. مردم ديگر از كارت‌هاي آمريكن اكسپرس براي پرداخت خريدهاي معمولي مانند خريد از سوپرماركت يا حتي اجاره ماهانه استفاده مي‌كردند.
آمريكن اكسپرس با استفاده از تبليغاتي كه مخاطبش خريداران جزء هستند، موفق شده‌ است جايگاه قديمي خود را به عنوان سمبل پرستيژ و مقام اجتماعي پايين بياورد و عموم مردم را هدف قرار دهد. هر چه باشد، سال‌ها از دهه پنجاه ميلادي مي‌گذرد و امروز ديگر همه جهان بر پايه كارت‌هاي اعتباري مي‌چرخد، با اينكه تغيير از جايگاه ويژه به «مردمي»، استراتژي پرخطري بود، ولي پيشينه قديمي و معتبر آمريكن اكسپرس در امانت‌داري و امنيت مالي، اين انتقال را براي اين برند، نسبت به بسياري از نام‌هاي تجاري ديگر، آسان‌تر ساخت. اكنون آمريكن اكسپرس مي‌تواند ادعا كند كه به هدف اوليه خود يعني ايجاد «معتبرترين برند خدماتي در دنيا» نزديك شده است. آمريكن اكسپرس با داشتن بيش از 68 هزار كارمند در سراسر جهان، در سال 2008 ميلادي درآمدي بالغ بر 26 ميليارد دلار داشته است كه نزديك به 80 درصد آن، تنها از ايالات متحده به دست آمد. كارت‌هاي اعتباري اين شركت اكنون 24 درصد حجم مبادلات مالي آمريكا را بر عهده دارند. با توجه به سوابق اين شركت، امروزه آمريكن اكسپرس را مي‌توان به عنوان يكي از نمونه‌هاي موفق در زمينه برندسازي در بازار خدمات مالي برشمرد.




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 ايجاد قوانين

برنارد دست به كاري زد كه افراد بسيار كمي اقدام به انجام آن مي‌كنند. او چندين ماه را به ايجاد يك روش كامل سرمايه‌گذاري اختصاص داد و زمان بيشتري را صرف آزمايش اين روش كرد و به اين‌ترتيب توانست به هدف اصلي خود دست يابد: اطمينان يافتن از داشتن استقلال و امنيت مالي در باقي زندگي.

او هدف اصلي سرمايه‌گذاري خود را حفظ قدرت خريد سرمايه خود تعريف كرد. برنارد بر اين باور است كه ‌ايمن‌ترين راه براي رسيدن به اين هدف، سرمايه‌گذاري روي فلزات گرانبها، به ويژه طلا مي‌باشد.

برنارد دارايي‌هاي خود را به چهار بخش تقسيم كرد: بيمه عمر، املاك و مسكن، شمش طلا و يك پرتفوي سهام متشكل از سهام مربوط به معادن و سرمايه‌گذاري در معاملات آتي فلزات گرانبها.
او تمام اين چهار گروه را كاملا مجزا از يكديگر حفظ مي‌كند، تا حدي كه براي رهن دارايي‌هاي خود و براي نگهداري از شمش‌هاي طلاي خود از بانك‌هاي مختلفي استفاده مي‌كند. 
سه گروه اول از دارايي‌هاي او ستون اصلي امنيت مالي او را تشكيل مي‌دهند. هدف او از حفظ اين سبد سهام و ايجاد سودي است كه از طريق آن مي‌تواند مالكيت خود در مورد طلا را افزايش دهد.

 برنارد تصور مي‌كند كه كالاها، از جمله طلا، در حال حاضر پايين‌تر از ارزش واقعي خود ارزش‌گذاري شده‌اند و اين باور، مبناي اصلي سيستم سرمايه‌گذاري طراحي شده توسط او مي‌باشد.

طلا يا سهام طلا؟

برنارد مالك مقداري طلا است اما از آنجا كه بهره‌اي به طلا تعلق نمي‌گيرد، داشته‌هاي او در طول زمان افزايش نمي‌يابد. براي محقق ساختن اين هدف او اقدام به خريد سهام شركت‌هاي حفاري معادن طلا نمود. خود او اينگونه مي‌گويد: «افزايش قيمت سهام اين معادن به طور معمول در حدود 2 يا 3 برابر افزايش قيمت خود اين فلز است.»
برنارد سيستم سرمايه‌گذاري كاملي با معيارهاي دقيق براي انتخاب سهام معادن، در هنگام خريد، طراحي كرده است. اولين معيار مورد توجه او مكان سرمايه‌گذاري است. او از سرمايه‌گذاري در شركت‌هايي كه در كشورهاي خاصي واقع شده‌اند، خودداري مي‌كند. علت اين كار او چيست؟ او مي‌گويد: «من به هيچ وجه به اين بازارها اطمينان نمي‌كنم. حقوق اموال و دارايي در اين كشورها حوزه‌اي كاملا نا‌امن است. آنها دچار فساد هستند و دولت‌ها هر كاري كه مايلند انجام مي‌دهند».
برنارد به طور توجيه‌پذير از اين موضوع هراس دارد كه روزي از خواب بيدار شود و متوجه شود كه معادن شركتي كه او در آن سرمايه‌گذاري كرده است تعطيل شده و سهام او بي‌ارزش شده است.
در مرحله بعد برنارد به انواع ارز توجه مي‌كند. در آن زمان كه با او مصاحبه كردم، يعني ژوئن 2004، او از هيچ‌گونه سهام معادن در استراليا يا آفريقاي جنوبي «عمده‌ترين كشورهاي توليد‌كننده طلا در جهان» برخوردار نبود. دليل آن اين بود كه دلار استراليا و راند آفريقاي جنوبي هر دو به شدت در برابر دلار آمريكا با افزايش ارزش روبه‌رو شده بودند.
برنارد گفت: «تا حدود يك سال پيش، مقداري سهام طلاي آفريقاي جنوبي را داشتم، اما هنگامي كه متوجه شدم آنها نمي‌توانند براي من سودي ايجاد كنند، آنها را فروختم. با وجود اينكه آنها داراي حجم زيادي از طلا هستند، اما به دليل رشد بسيار زياد راند در برابر دلار، آنها نمي‌توانند آنرا با سود چنداني از زمين خارج كنند.»
معيار بعدي او، مديريت است. همچون بافت، او نيز مي‌خواهد از رفتار مناسب مديران با سهامداران مطمئن باشد. برنارد مي‌خواهد با مديراني سرمايه‌گذاري كند كه در گذشته با موفقيت سپرده‌ها را توسعه داده‌اند. او همچنين پروژه‌هاي كنوني آن شركت را بررسي مي‌كند تا ديدگاه‌هاي آنها را ارزيابي نمايد.
برنارد تمام اطلاعات خود را از طريق اينترنت جمع آوري مي‌كند. او مي‌گويد: «شما پنج سال قبل امكان انجام چنين كاري را نداشتيد. اما اكنون حجم زيادي از اطلاعات در دسترس شما قرار دارد.» وب سايت شركت‌ها، گزارش‌هاي سالانه، اطلاعات مالي، اطلاعيه‌هاي رسمي و مواردي از اين قبيل را در دسترس قرار مي‌دهند. اطلاعات مربوط به قيمت سهام در كنار نمودارهاي قيمت‌هاي گذشته آنها كاملا در دسترس مي‌باشد كه ابزار بسيار سودمندي براي برنارد هستند.
اهميت حجم سرمايه‌گذارياز ميان حدود 350 سهمي كه او بررسي كرد، 47 سهم با معيارهاي او مطابقت داشت. به تبعيت از رويكرد آماري ويژه، او مالكيت تمام آنها را به دست مي‌آورد اما سرمايه‌گذاري مشابهي در تمام آنها انجام نمي‌دهد. ميزان تخصيص سرمايه براي هر يك از آنها به ارزيابي او از جايگاه آن شركت در چرخه توسعه، بستگي دارد.
براي او، سهام معادن به سه دسته تقسيم مي‌شوند:
• شركت‌هاي توليد‌كننده‌اي كه معمولا سود سهام پرداخت مي‌كنند.
• شركت‌هايي كه به واسطه اكتشافات اثبات شده خود همچنان در فرآيند توسعه قرار دارند، كه اغلب در شراكت با يكي از شركت‌هاي عمده معدني مي‌باشند. 
• شركت‌هاي اكتشافي كه صرفا در زمينه اكتشافات فعاليت دارند و احتمال از بين رفتن تمام سرمايه آنها در كنار احتمال كسب سودي كلان از طريق يك كشف بزرگ، وجود دارد.
برنارد احساس مي‌كند كه شركت‌هاي قرار گرفته در دسته دوم ـ آنهايي كه به توليد نزديك‌تر هستند ـ داراي بهترين تناسب از نظر ريسك‌پذيري ـ پاداش هستند. آنها در حال تبديل شدن از مصرف‌كنندگان پول نقد به توليدكنندگان بزرگ پول نقد هستند. بنابراين پرتفوليوي سهام برنارد به سوي اين دسته از شركت‌ها بيشتر است. 
در حال حاضر او كمترين حجم از سرمايه‌گذاري خود را به توليد‌كنندگان موجود اختصاص مي‌دهد، زيرا احساس مي‌كند كه اين شركت‌ها كمترين ميزان اهرم در مورد قيمت طلا را ارائه مي‌كنند. برنارد همچنين قوانين مفصلي در مورد زمان‌بندي خريد و فروش سهام خود دارد.
منبع:www.bourse24.ir 




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 اگر چه در دنيا اغلب ثروتمندان در كنار رسيدن به رفاه لازم اهدافي همچون كسب شهرت را جست‌وجو مي‌كنند، اما در ميان سرمايه‌گذاران موفق جهان هستند افرادي كه ناشناس مانده و البته خواهان ناشناخته ماندن هم هستند، ولي عقايد جالب و خواندني در مورد ثروتمند شدن دارند؛ مثل برنارد مست كه از بيم تورم و كاهش قدرت خريدش در دوران پيري ثروتمند مي‌شود.

 

 

اين قسمت از كتاب 23 اصل موفقيت وارن بافت كه روايتگر زندگي نامه جالب اين سرمايه‌گذار ناشناخته از قول يكي از نزديكانش است را در ادامه بخوانيد:
هنگامي كه در هنگ‌كنگ مشغول آزمايش طرح خود با عنوان خصوصيات شخصيتي سرمايه‌گذار (اين طرح، نقاط ضعف و قوت يك سرمايه‌گذار را مشخص مي‌كند) بودم، براي اولين بار با برنارد ملاقات كردم. از پاسخ‌هاي او به پرسشنامه، كاملا متوجه شدم كه او تمام روش‌هاي پيروزمندانه سرمايه‌گذاري به غير از يك مورد را رعايت مي‌كند، كه اين امر مرا متحير كرد. به نظر مي‌رسيد كه از يكي از روش‌هاي مهم ـ هنگامي كه تصميم خود را در مورد خريد يا فروش چيزي گرفتيد، فورا اقدام به انجام آن كنيد ـ پيروي نمي‌كند. 
در اين مورد از او پرسيدم، زيرا ‌ترديد داشتم كه شايد در ساختار پرسش‌هاي من نقصي وجود داشته باشد. او به من گفت كه صبح هر روز به بررسي پرتفوي سهام خود مي‌پردازد و تصميمات سرمايه‌گذاري خود را اتخاذ مي‌كند، اما تمام سفارش‌هاي خود را به بانكي در سوئيس مي‌سپارد. با توجه به اختلاف زماني، برنارد براي انجام سفارش‌هاي خود از طريق تلفن بايد در هنگ‌كنگ تا بعد از ظهر صبر كند، زيرا در آن موقع است كه در زوريخ بازار شروع به كار مي‌كند. هنگامي كه با او آشنا شدم و روش او را درك كردم، مشخص شد كه او در واقع از تمام 23 روش پيروي مي‌كند.
برنارد گواه زنده‌اي است مبني بر اينكه لازم نيست شما سرمايه‌گذاري با صدها ميليون دلار سبد سهام يا حتي متخصص‌سرمايه‌گذاري باشيد تا با موفقيت از اين روش‌هاي پيروزمندانه پيروي كنيد.
علاوه بر اين، برنارد هيچگونه انگيزه جاه طلبي براي مطرح‌شدن نام خود، همچون بافت يا شوارتز ندارد. او نمي‌خواهد سرمايه ديگران را مديريت كند و ‌ترجيح مي‌دهد ناشناس بماند. هدف او بسيار ساده است، همانطور كه به من گفت: «در حالي كه در سن هفتاد و پنج سالگي هستم، نمي‌خواهم قفسه‌هاي يك سوپر ماركت را پر كنم تا از اين طريق هزينه‌هاي زندگي‌ام را تامين كنم. شاهد بوده‌ام كه اين روند براي ديگران رخ داده است اما چنين اتفاقي براي من رخ نخواهد داد».
آنچه برنارد به عنوان بزرگ‌ترين تهديد براي امنيت مالي آينده خود مورد توجه قرار مي‌دهد، زياني است كه در اثر تورم در قدرت خريد پول ايجاد مي‌شود. همان طور كه او مي‌گويد، امروزه ارزش يك دلار كمتر از 5 درصد ارزش يك دلار در صد سال قبل، مي‌باشد. در مقابل، قدرت خريد يك اونس طلا نسبتا ثابت مانده است.
اين بحث، موضوعي است كه برنارد به طور مفصل به مطالعه آن پرداخته است. او حتي پايان نامه مقطع دكتراي خود در دانشگاه «سنت گالن» را در مورد بانك‌هاي مركزي و ذخاير طلاي آنها نوشته است (گرچه به دليل دريافت يك پيشنهاد جالب كاري در آسيا در واقع او هرگز پايان نامه خود را ارائه نداد). او مجذوب تاريخ و نظريه پول شده است و امروزه دانش او در اين زمينه، مبناي فلسفه سرمايه‌گذاري او را تشكيل مي‌دهد. 
اولين سرمايه‌گذاري او روي نقره و در سال 1985 بود. او به ياد مي‌آورد كه به تعطيلات رفته بود و حتي به مدت ده روز هيچگونه روزنامه‌اي نخوانده بود. هنگامي كه با تاكسي به سوي فرودگاه مي‌رفت تا به خانه برگردد، در روزنامه از رشد 20 درصدي نقره باخبر شد. او فورا به شناسايي سود خود اقدام كرد. 
نابغه سرمايه‌گذاري محو مي‌شود
در آن زمان، برنارد تنها به صورت تفنني در بازارها مشغول بود. تمركز اصلي او به ايجاد شركتش معطوف بود. او به من گفت كه تا سال 1992 هيچگونه سرمايه‌گذاري مهمي انجام نداده است. يكي از دوستان برنارد در بخش بازرگاني بانك بزرگي در سوئيس كار مي‌كرد. آنها با يكديگر وارد بازار معاملات آپشن نقره شدند و به ميزان 60000 دلار خريد كردند. كمي پس از ورود آنها به بازار، قيمت نقره به شدت افزايش يافت. به اين‌ترتيب آنها سرمايه خود را ده برابر كردند!
برنارد اينگونه به خاطر آورد: «ما احساس نابغه بودن كرديم!»
مي‌خواستم بدانم كه پس از آن چه اتفاقي افتاد. آنها از طريق فروش استقراضي شاخص S&P سعي در تكرار موفقيت خود داشتند. اما قيمت سهام شركت‌هاي موجود در بورس آمريكا پايين نيامد و آنها افزايش سرمايه‌گذاري خود را آغاز كردند. در حالي كه احساس نابغه بودن داشتند، برنارد و دوستش به فروش استقراضي خود افزودند، اما تنها شاهد رشد شديد بازار بودند. برنارد گفت: «نابود شدم. تمام سود حاصل از سرمايه‌گذاري روي نقره به علاوه سرمايه‌گذاري ابتدايي خود را از دست دادم و سپس متحمل زيان بيشتري نيز شدم».
در آن زمان بود كه برنارد متوجه اين واقعيت شد، كه اولين اقدام براي سرمايه‌گذاري موفق «حفاظت از خود در برابر خويشتن» مي‌باشد.

منبع:www.bourse24.ir 




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 ادامه

چگونه با استفاده از اصل 80/20 موفقتر(ثروتمند) شویم؟

 


 

این سئوال تقریبا سئوال همه ما است. چگونه باید آن 20 درصد از کارهای ما که منشا اثر 80 درصدی در زندگی ما دارد را تشخیص دهیم. سئوال خوبی است که می تواند جزء سئوالهای کوانتومی باشد.

برای رسیدن به جواب این سئوال ابتدا چند سئوال از شما می پرسم.

آیا تاکنون برای زندگی خود اعم از زندگی خانوادگی، وضعیت مالی و رسیدن به آنچه که دوست دارید هدف تعیین کرده اید؟آیا آنها را نوشته اید؟

اگر اهداف خود در زندگیتان را تعیین کرده اید چه زمانی را برای دستیابی به آن اهداف تعیین کرده اید؟ یک هفته،دوهفته،یک ماه،شش ماه،یکسال،دو سال،5 سال،10 سال؟

ایا هدفهای یک هفته ای شما در راستای اهداف یک ماهه شما هست یا نه؟آیا این اهداف در راستای اهداف شش ماهه،یک ساله،دو ساله،پنج ساله و حتی 10 ساله شما قرار دارد یا نه؟

 آیا کارهائی که منجر به رسیدن شما به اهدافتان می شود را لیست کرده اید؟

آیا برنامه زمان بندی برای انجام آن در نظر گرفته اید؟آیا آن را مکتوب کرده اید؟

آیا خود را نسبت به انجام کارهائی که برای رسیدن به اهداف خود در نظر گرفته اید در چارچوب برنامه زمان بندی خود متعهد می دانید یا دانسته اید؟

 جواب به هریک از این سئوالات که به توالی نوشته شده پاسخ شما است. اینکه چگونه تشخیص دهیم آن 20 درصد از کارهای ما که منجر به 80درصد نتایج در زندگی ما می شود کدام کارها هستند در پاسخ به سئوالات بالا برای شما مشخص می شود.

ممکن است بگوئید ما برای خود هدفگذاری کرده ایم ولی نمی دانیم کارهائی که برای رسیدن به هدف باید انجام دهیم کدام کارها است.

این مسئله با پشتکار،یادگیری،صبر و استفاده از تجربیات کسانی که این راه هارا رفته اند حل می شود.یکی از بزرگترین موانعی که اکثر افراد در جهت رسیدن به هدفشان دارند نداشتن صبر و دلسردی از انجام و پیگیری کارها است.همه می خواهند با کمترین هزینه و به سرعت پولدار و موفق شوند ولی این باور را در خود ایجاد کنید که ((مسیر موفقیت میانبر ندارد)). آنگاه  بدون توجه به نتیجه و یا تحت تاثیر قرار گرفتن ازانرژی منفی اطرافیانمان که یا از سر دلسوزی و یا ناآگاهی ،موجبات دلسردی از انجام کارها را فراهم می آورند بر روی کارهای خود تمرکز کنید وبه سرعت حرکت کنید.پس از مدتی خواهید دریافت که 20درصد از کارهای تاثیر گذارخود را پیدا کرده اید.

چندی پیش ایمیلی برایم آمده بود و داستانی آموزنده در آن مطرح شده بود که بدلیل ارتباط آن با موضوعی که در بالا مطرح کردم آن را در اینجا برایتان می نویسم.

روزی برای قورباغه ها مسابقه ای برای رسیدن به یک قله گذاشته بودند.از خط شروع قورباغه های زیادی مسابقه را شروع کردند.تعدادی از آنها در ابتدای مسیر بدلیل خستگی و یا تشویق نشدن از مسیر مسابقه کنار رفتند. عده ای دیگر تا دامنه کوه رفتند و بعد کنار کشیدند.تعداد کمی ماندند که همه آنها به غیر از یک قورباغه ،نرسیده به قله از مسابقه کنار کشیدند و تنها یک قورباغه به قله رسید و برنده شد.وقتی از آن قورباغه دلیل پیروز شدنش را پرسیدند فهمیدند که آن قورباغه کر و لال است.

نتیجه این داستان چیست؟

اصل پاراتو یا قانون20/80 به ما می گوید 80 درصد وقت و انرژی خود را بر روی 20درصد کارهای مهم بگذاریم.به عبارت دیگر((هوشمندانه کار کردن کافی نیست .هوشمندانه کار کردن بر روی کارهای مهم است که ما را به هدفمان می رساند)).

 




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 پنج

 

تاکنون چهار قسمت در مورد مراحل ثروتمند شدن را جهت استفاده دوستان در وبلاگ قرار داده ام.درقسمت اول از اهمیت خودشناسی و خودسازی گفته شد.قسمت دوم در رابطه با توسعه فردی و اهمیت آن توضیح داده شد . در قسمت سوم برنامه ریزی برای توسعه فردی به اجمال بیان شد و درقسمت چهارم خواندن کتاب ((ثروت سریع )) از تی هارو اکر به علاقمندان توصیه شد.

در این قسمت در مورد قانون 20/80 وچگونگی استفاده از آن در راه رسیدن به موفقیت توضیح می دهم.امیدوارم مورد توجه دوستان قرار گیرد و دوستان نظرات و تجربیات خود را در این رابطه در وبلاگ مطرح کنند.

 

چطور روي 20 درصد امور حياتي خود تمركز كنيد

همه ما اين امکان را داریم تابا تمرکز وقت و انرژی خود بر روی کارهائی که ممکن است اکنون نیز آنها را انجام می دهیم زندگی خود را متحول کنیم،پول بیشتری بدست بیاوریم و در زندگی موفق تر از همیشه باشیم.

شاید از خود بپرسید چگونه می توانیم به این نتیجه دست پیدا کنیم؟چگونه با انجام تعدادی از همان کارهائی که تاکنون انجام می داده ایم می توانیم پولدار تر و موفقتر شویم؟

 شاید نام پاراتو،اقتصاد دان ایتالیائی را شنیده باشید.پاراتو کشف کرد که در ایتالیا 80درصد درآمدها به جیب 20درصد افراد می رود و در نتیجه 80درصد افراد تنها 20درصد درآمد ایتالیا را بدست می آورند. پاراتو وضعیت توزیع نابرابر ثروت در ایتالیا را دریافت.

بعدها دکتر جوزف یوران مطالعات بیشتری بر روی این کشف انجام داد و به این نتیجه رسید که

((20درصد از هرچیزی  باعث بدست آمدن 80درصد نتایج می شود)).

این اصل در کلیه اتفاقات جهان صادق است.مثلا 80درصد نتایجی که شما در زندگی می گیرید در نتیجه 20درصد از کارهای شما است یا اینکه 80درصد عدم توفیق شما نتیجه 20درصد از کارهای شماست.

 




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 ایجاد زمینه و انگیزه برای مشتریان براي تشریک مساعی در تقویت و توسعه یک برند، شیوه‌ای است که به کارآیی و مفید بودن هر چه بیشتر منجر می‌شود. فلسفه بازاریابی اجتماعی در عمق دیدگاه خود بر این اصل، یعنی مفید بودن تکیه می‌ورزد و این به آن مفهوم است که دیگر فروش محصولات و خدمات بر دو عامل خریدار و فروشنده محدود نمی‌ماند و عامل سومی‌با شاخص مفید بودن این تعامل بر آن نظارت می‌نماید.

 

درگیر کردن و دخالت دادن مشتری در کارها، تمایز محصول یا خدمات و تحسین کردن مردم به جای تحریک آنها به خرید، دادن پاداش به خاطر خرید محصول یا ارائه فرصت‌هایی برای دریافت احساس شهرت، روشی است که به شراکت با مشتریان در ساخت و تقویت برند منجر می‌گردد. اینکه انگیزه مردم در حمایت از برخی برندها چیست و اینکه برخی برندها ذاتا دارای طراحی مشارکت‌آمیز هستند، از جمله موضوعاتی هستند که به نظر می‌رسد در هفت اصل مورد شناسایی قرارگرفته در زیر مستتر باشد. اصولی که حاصل تحقیق از مشتریان و کارشناسان صنفی است.
1) برای مشتریان نقشی فراتر از خرید محصول یا خدمتتان قائل باشید. به طور مثال، آیا نمی‌توان مشتری را در قلب روندهای نوآوری و ارتباطات سازمان قرار داد. این استراتژی برای برندهایی که دائما به دنبال نوآوری و تغییر هستند؛ نظیر مدلباس و فناوری می‌تواند بسیار مفید واقع گردد. برندهایی که در راستای خواست مشتریان به فعالیت و تولید می‌پردازند، غالبا از درجه ماندگاری و محبوبیت فوق‌العاده‌ای برخوردارند؛ زیرا این محبوبیت را از تامین نیازهای واقعی مخاطبین خود حاصل می‌نمایند. اینکه بدانیم کجا بایستی به دیگران نیز فضا بدهیم، منوط به داشتن قدرت شنوایی بالا و یکپارچگی و پیوستگی در شنیدن صدای مشتریان است. اگر هدفمان جایگزینی برای برندهای سنتی رانشی و یکسویه به برندهای کششی و دوسویه با مشتریان باشد، آنگاه گام اول در سنخیت برندها با آنچه را كه مردم فکر می‌کنند، می‌گویند و می‌خواهند را برداشته ایم.
2) داشتن بیانیه ماموریت به نوعی دارایی در بانک‌ها مبدل گردیده است که گاهی مایه مباهات نیز هست و اما ماموریت‌هایی که فراتر از نتیجه‌گیری‌های صورت‌جلسات به عمل درآیند، عموما پویایی خود را حفظ می‌نمایند. برندها باید وجوه تمایز را مثبت تلقی کنند زیرا مصرف‌کنندگان اینگونه عمل می‌کنند. به یاد داشته باشید حتی صحیح‌ترین و پرطرفدارترین ماموریت‌ها صرفا زمانی کارآیی خواهند داشت که حمایت تمامی‌ستون سازمانی را در پی داشته باشد. لذا نباید از تفهیم ماموریت برای کارکنان و همچنین همراه ساختن آنان با ماموریت سازمان غفلت ورزید.
3) شفافیت یا وضوح و برندسازی به کمک مشتریان دو جزء غیرقابل تفکیک هستند. 
رسانه‌های دیجیتالی کار بازبینی مشتریان و نظارت یا اندازه‌گیری صحت و سقم عملکرد و ادعاهای برندها را آسان‌تر ساخته‌اند. برندها باید در عملکرد داخلی و ادعاهای خارجی یکسان و پیوسته عمل نمایند، زیرا غالبا از نظر عموم «مشک آن است که خود ببوید نه آنکه عطار بگوید» آنی‌سازی در کلیه امور و وجوه می‌تواند زمینه‌ساز اعتماد مشتری باشد که گامی‌فراتر از رضایت مشتری
محسوب می‌شود.
4) هر محصول یا خدمت باید به ایجاد مزیت در زندگی افراد جامعه منجر گردد و مثلا در حوزه‌های مالی، اجتماعی، یا محیطی برایشان نیازی را مرتفع یا ارزشی را فراهم می‌کند. برندها نه تنها باید به لحاظ وقت و انرژی برای مردم ارزشمند باشند، بلکه با داشتن عملکرد و رفتاری مسوولانه می‌توانند رغبت، دلسوزی و حمایت مشتریان را جلب نمایند. این رفتار مسوولانه را می‌توان در حوزه‌های اجتماعی و نیز محیطی فراتر از حوزه‌های مستقیم مالی مربوط به مشتری جست‌وجو كرد.
5) طبعا محصول یا خدمت، بهترین و عمده‌ترین راه برندها برای بیان تعهداتشان و نیز بهبود و ارائه ارزش افزوده به مشتری است. برند «متد» در ایالات متحده نمونه‌ای از یک برندسازی به کمک مشتریان به حساب می‌آید که دارای ماموریتی روشن است. 
«همه برای پاکیزگی» و ارائه محصولی منحصر به فرد و عالی؛ یعنی صابون بهداشتی با بسته‌بندی بدیع و قابل بازیافت نشانگر تعهد و پایداری این برند به قولی است که به مردم وعده داده شده است. ترکیبی از کارآیی، دوستی با محیط‌زیست و زیبایی موجب گردیده است تا این برند طرفداران زیادی پیدا کند، آنچنان که در ماه مارس سال 2007 این برند به عنوان هفدهمین شرکت آمریکایی با بالاترین نرخ رشد شناخته شده است.
6) برندسازی به کمک مشتریان، از طریق فرهنگ داخلی شفاف و علنی بودن در کلیه زمینه‌ها و اعتقاد به اینکه ایده‌های خوب همه جا وجود دارد، رشد و تکامل پیدا می‌کند. این برندها به جای سرمایه‌گذاری روی تبلیغات و در بوق و کرنا کردن نام خود، صرفا از طریق فعالیت معنی‌داری که در هر اقدامشان نمایان است، جذاب و پرطرفدار باقی می‌مانند.
7) محصول، توزیع، قیمت و ترویج یا اطلاع‌رسانی، باید با ماموریت یک برند تلفیق گردد و مبتنی بر آن سیاست‌گذاری شود. این موضوع اگر چه بسیار واضح و پیش‌پا افتاده است؛ اما غالبا در مراحل عملی به فراموشی سپرده می‌شود. دنیای اقتصاد




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 امروز ایمیلی به دستم رسید که برای استفاده دوستان در وبلاگ قرار می دهم. 

كشاورزی الاغ پیری داشت كه یك روز اتفاقی به درون یك چاه بدون آب افتاد. كشاورز هر چه سعی كرد نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاوردپس برای اینكه حیوان بیچاره زیاد زجر نكشد، كشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتند چاه را با خاك پر كنند تا الاغ زودتر بمیرد و مرگ تدریجی او باعث عذابش نشود.مردم با سطل روی سر الاغ خاك می ریختند 
اما الاغ هر بار خاك های روی بدنش را می تكاند و زیر پایش می ریخت و وقتی خاك زیر پایش بالا می آمد، سعی می كرد روی خاك ها بایستد
 روستایی ها همینطور به زنده به گور كردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ هم همینطور به بالا آمدن ادامه داد تا اینكه به لبه چاه رسید و در حیرت کشاورز و روستائیان از چاه بیرون آمد ...


نتیجه اخلاقی:
 مشكلات، مانند تلی از خاك بر سر ما می ریزند و ما همواره دو انتخاب داریم: اول اینكه اجازه بدهیم مشكلات ما را زنده به گور كنند. 

و دوم اینكه از مشكلات سكویی بسازیم برای صعود!

اگراز مشکلات برای بالا آمدن و رشد مان استفاده نکنیم , در  چاههای زندگی گرفتار میشویم .
 




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 همه بهبود ها با پرسشهایی در مورد شرایط فعلی آغاز می شود. پرسیدن سوالهای متمرکز شده هنر اصلی فرد خلاق است. قدم بعدی آن است که اشتیاق کافی برای مواجه با پاسخ های گوناگون را داشته باشید. 


راه دیگر برای پرورش عضلات خلاقیت شما آن است که آن چیزی را که می خواهید به عنوان هدف خود مشخص کنید. در این حال شما برای رسیدن به هدف خود ایده های مختلفی را تولید می کنید. 

راه سوم برای پرورش عضلات خلاقیت شما بیان مشکلات است. " سه مشکل بزرگ که هم اکنون با آن روبرو هستم چیست؟"‌ در کمتر از 30 ثانیه جوابی برای این سوال بنویسید. وقتی شما در کمتر از 30 ثانیه به این سوال پاسخ می دهید، ضمیر نا خودآگاه شما مشکلات تصادفی شما را بر اساس اهمیت رتبه بندی کرده و سه مشکل مهمتر را بصورت انتخاب می کند. بعد از تعیین این سه مشکل از خود بپرسید " بدترین نتیجه ممکن حاصل از این مشکل چه چیز می تواند باشد؟" سپس از خود بپرسید " هم اکنون برای کاهش دادن اثر این مشکل چه کاری می توانم انجام دهم؟"

بنابراین یک عامل کلیدی برای موفقیت شفافیت است. تفکر مبهم منجر به پاسخهای مبهم میشود و تنها تفکر شفاف منجر به پاسخ های شفاف می شود. 

عامل کلیدی دوم تمرکز است. همه چیز را کنار بگذارید و تنها بر روی مسئله ای که مد نظر است تمرکز و فکر کنید. 

عامل سوم فکر باز است. اغلب افراد برای رسیدن از مسئله ای به مسئله دیگر اغلب یک راه ثابت را می پیمایند. افراد خلاق سعی می کنند در این مسیر بسیار منعطف باشند. اغلب افراد فکر می کنند تنها یک راه برای رسیدن به یک نتیجه وجود دارد ولی افراد خلاق سعی می کنند راه حلهای مختلف را امتحان کنند. 


بین شما و هدفتان مشکلات زیادی است که باید حل شود. معمولا برای سنجیدن سرعت حل مسئله می توان نقاط کنترلی را تعیین کرد و با رسیدن به هر یک از این نقاط و حل هر مشکل سرعت رسیدن به هدف را ارزیابی کرد. 


همیشه به یاد داشته باشید شما یک نابغه هستید و با پتانسیل خلاقیت استثنایی متولد شده اید. ولی قابلیت خلاقیت پنهان است که همانند عضلات با استفاده کردن رشد می کنند. 
کارهای کمی است که شما می توانید انجام دهید و اثر مثبت زیادی در زندگیتان داشته باشید. و شما می توانید اگر فکر کنید که می توانید.

 




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 برایان تریسی

 

انیشتین می گوید: " هر بچه ای وقتی به دنیا می آید نابغه است". اما دلیلی که باعث می شود اغلب مردم با باهوشی و ذکاوت رفتار نکنند آن است که نمی دانند چقدر باهوش هستند.

من به این اصل " اثر آرنولد" می گویم. هیچکس وقتی به آرنولد نگاه می کند با خود نمی گوید که عجب آدم خوشبختی است که از ابتدای تولد چنین عضلاتی داشته است. همه می دانند که داشتن این عضلات در نتیجه هزاران ساعت کار مداوم و بدن سازی است.  اما لازم نیست شما برای ارتقای تفکر خلاق خود هزاران ساعت وقت صرف کنید. فقط کافیست چندین تمرین و کار ساده را انجام دهید تا سیال خلاقیت شما جاری شود.  بهتر است با معنای خلاقیت شروع کنیم. از نظر من خلاقیت عبارتست از "بهبود". تمام کاری که باید انجام دهید آنست که تلاش کنید توانایی بهتر کردن شرایط را ارتقا ببخشید.  بطور تقریبی در هر سال بطور متوسط هر کسی چهار ایده برای بهتر کردن کار خود دارد که می تواند فرد را میلیونر کند. اما مهم به اجرا درآوردن این ایده ها است. بسیاری از افراد بخاطر اینکه فکر می کنند نظراتشان ارزش چندانی ندارد، از کنار آنها براحتی می گذرند.  توماس ادیسون را می توان تقریبا خلاق ترین فرد در تاریخ بشر نامید. او می گوید خلاقیت 99% سخت کار کردن است و تنها 1% الهام گرفتن.  فرآیند خلاقیت معمولا از چهار بخش عمده تشکیل می شود:

 

  • آماده سازی و تدارک: جاییکه بیشتر کار انجام شده است.
  • تفکر و فعالیت مغزی: جاییکه مسئله را با ضمیر ناخودآگاه خود حل می کنید.
  • واقعی سازی: که در آن ایده یا ایده ها به سمت شما می آیند.
  • بکاربستن: که در آن ایده خود را در محیط خارج بکار می بندید.


از آن جهت که جمع آوری اطلاعات و نیز پرسیدن سوالات مناسب در مرحله اول انجام می شود لذا در این بین آماده سازی و تدارک مهمترین قسمت می باشد.  موفقیت شما در زندگی با توجه به کمیت ایده هایی که می دهید تعیین می شود و کیفیت در مرحله دوم قرار دارد. زیرا اگر تعداد ایده های شما زیاد باشد، حداقل یک یا چند ایده شما را به موفقیت خواهند رساند.  برای ساختن ماهیچه های خلاقیت خود باید با پرسش های متمرکز شده شروع کنید. ما می خواهیم چه کاری بکنیم؟ چگونه می توانیم انجام دهیم؟ فرضیات چیست؟ اگر فرضیاتمان اشتباه باشد چه می شود؟ 

 




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 دنیای اقتصاد-در این مقاله بررسی خواهیم کرد که چگونه می‌توان نوعی تاثیرگذاری پایدار ایجاد کرد.

 

 

مدیران بیشتر وقت خود را صرف کمک به دیگران برای موفق شدن می‌کنند. کارمندان، مشتریان، سرمایه‌گذاران، تامین‌کنندگان مواد اولیه و... از جمله این افراد هستند. 
کمک به دیگران برای موفق شدن کار شما است، اما تمرکز روی خودتان نیز بخشی از وظیفه شما است و حداقل باید بخشی از وقت خود را صرف آن کنید. 
چرا؟ موفقیت شما سبب موفقیت دیگران می‌شود و موفقیت نیازمند دور بودن از ازدحام و مشهور بودن به انجام کاری خاص است. 
البته روش‌های زیادی برای برجسته بودن وجود دارد. 

نفر اول باشید که به محیط کار وارد می‌شوید 
و برای این کار هدف داشته باشید
بسیاری از کسانی که تجارت می‌کنند هر روز اولین کسی هستند که به محیط کار وارد می‌شوند. این بسیار خوب است، اما شما در این زمان چه می‌کنید؟ تصمیمات خود را سازماندهی می‌کنید؟ یا ایمیل خود را چک می‌کنید؟
به جای رسیدگی به امور شخصی به انجام کارهایی بپردازید که به نفع شرکت است و همه شاهد آن هستند. به حل مشکلات حل نشده روز گذشته بپردازید. اقداماتی انجام دهید که باعث شود وقتی کارمندان به شرکت رسیدند با سرعت بیشتری بتوانند کارشان را آغاز کنند. مسائلی که دیگران آن را نادیده گرفته‌اند، حل کنید. هر کاری که انتخاب می‌کنید، بدون تناقض انجام دهید.
فردی نباشید که تنها چراغ‌‌ها را روشن می‌کند. فردی باشید که زود سر کار می‌آید و همه کارها را انجام می‌دهد. طولی نمی‌کشد که اقداماتی که انجام می‌دهید در بین همه شناخته می‌شود.

به انجام کار خاصی مشهور شوید.
انجام کارهای استاندارد و معمولی شما را به عنوان فردی برجسته مشهور نخواهد کرد و مهم نیست که این کارها چقدر دشوار هستند.
فراتر از استانداردها بروید. در حل کشمکش‌های بین کارکنان پیشقدم باشید. مدیری باشید که از درون پیشرفت می‌کند. به عنوان فردی شناخته شوید که سریع‌تر واکنش نشان می‌دهد و عمل می‌کند یا پیش از همه آماده می‌شود.
ماموریت باارزش بخصوصی انتخاب کنید و در آن از همه پیشی بگیرید.

پروژه جانبی مخصوص به خود را ایجاد کنید.
برتری یافتن در یک پروژه مشخص قابل پیش‌بینی است. اما برتری یافتن در یک پروژه جانبی به شما کمک می‌کند که به عنوان فردی برجسته شناخته شوید. نکته کلیدی این است که ریسک کنید و اطمینان حاصل کنید که شرکت و مشتریان شما متحمل این ریسک نشوند.
به عنوان مثال سال‌ها پیش تصمیم گرفتم یک دایره‌المعارف اینترنتی برای کارمندانم ایجاد کنم که کارمندان می‌توانستند از طریق شبکه شرکت از آن استفاده کنند. من در خانه روی این پروژه کار می‌کردم و برخی مدیران نسبت به پیشنهادم علاقه نشان داده بودند، اما مدیر منابع انسانی از آن متنفر بود... به این ترتیب این پروژه در نطفه خفه شد. من ناامید شده بودم، اما شرکت طرح پیشنهادی‌ام را نادیده نگرفت و مدتی بعد به عنوان یکی از اعضای تیم بهبود فرآیند‌های شرکت انتخاب شدم، چرا که حالا من همان فرد برجسته‌ای بودم که پروژه‌های جانبی خوبی مطرح می‌کند.

انرژی خود را در همان جایی صرف کنید که درباره آن صحبت می‌کنید
اغلب افراد صحبت می‌کنند، اما تنها عده قلیلی در راستای تحقق آنچه درباره آن صحبت کرده‌اند، تلاش می‌کنند. بگویید فکر می‌کنید که یک پروژه خوب پیش نمی‌رود. به جای آنکه با اشاره کردن به جهت درست و زمان‌بندی‌های اصلاح شده، نشان دهید که چقدر باهوش هستید، به سراغ مشکل بروید و با تمام قوا آن را برطرف کنید.
انتقاد درباره آنچه اشتباه است یا صحبت درباره چیزهایی که باید تغییر کنند یا بهبود یابند، کاری آسان است. افراد برجسته و تاثیرگذار افرادی هستند که برای یافتن راه‌حل مشکلات تلاش می‌کنند. 

اندکی از بعد شخصی خود را به دیگران نشان دهید
علاقه‌ها و خواسته‌های شخصی به دیگران کمک می‌کند شما را بشناسند و به یاد بیاورند. این یک مزیت بزرگ برای یک شرکت جدید است که در بازار شلوغ به رقابت می‌پردازد.
مطمئن شوید که علائق شخصی شما موفقیت‌های حرفه‌ای‌تان را تحت‌الشعاع قرار نمی‌دهد. مشهور بودن به عنوان فردی که یکبار در مسابقه ماراتن شرکت کرده است، خوب است. اما مشهور شدن به عنوان فردی که همواره در حال سفر و شرکت در مسابقات ماراتن است و هیچ‌گاه در مواقع نیاز در دسترس نیست، مناسب نیست.
اجازه دهید افراد تا اندازه‌ای درباره شما بدانند. مقدار کمی جزئیات شخصی به زندگي حرفه‌ای شما رنگ و عمق می‌افزاید.

از همه سخت‌تر کار کنید
هیچ چیزی نمی‌تواند جایگزین کار و تلاش شدید شود. به اطراف خود نگاه کنید: چند نفر از رقبای شما به اندازه شما زیاد کار می‌کنند؟
عده کمی.
بهترین راه برای مبدل شدن به فردی برجسته و اثرگذار، تلاش برای کار کردن بیش از دیگر افراد است. همچنین ساده‌ترین راه است؛ چراکه شما تنها فردی هستید که تلاش می‌کند. 




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 حال كه فلسفه تشكيل قراردادهاي آتي را فهميديم، مي‌شود در رابطه با بازيگران اصلي‌ اين بازار توضيحاتي ارائه كنيد؟

يكي از مهم‌ترين بازيگران بازار سفته بازان (Speculator) هستند كه در كشور ما تعريف واقعي‌ اين بازيگران تغيير جهت داده؛ برخلاف آنچه عامه از سفته‌بازان مي‌دانند آنان ‌اشخاص يا سرمايه‌گذاران معمولي نيستند؛ بلكه افرادي با هوش بسيار بالايي هستند. سفته بازان افراد هستند كه پيش‌بيني‌هايشان از روند قيمت‌ها در بلند مدت به طور کلی درست است و اتفاقا در بازار داخلي ما نياز به همچون افرادي احساس مي‌شود. 
اين افراد در بازار علامت‌ها و سيگنال‌ها را به درستي دريافت مي‌كنند، بازار را به خوبي مي‌شناسند و درست عمل مي‌كنند به همين دليل در بلندمدت هم در جريان معاملات باقي مي‌مانند و سود كسب مي‌كنند. ‌ اين در حالي است كه در كشور ما ذهنيت ‌ اين است كه سفته‌بازان همان بورس بازها هستند و كار آنها بهينه نيست و در بازار ‌ايجاد شوك مي‌كنند، در شرايطي كه اگر همچنين مساله‌اي واقعيت داشته باشد و‌ اين بازيگران كارآ نباشند خود بازار آنها را در كوتاه مدت حذف مي‌كند البته من نمی‌خواهم ‌این موضوع را رد کنم که برخی از سفته بازان ‌ایرانی نه به خاطر داشتن پیش‌بینی‌های صحیح با اطلاعات قابل دسترس، بلکه به‌دليل داشتن داده‌های مخفی در ‌این بازار مانده‌اند. اما در بازارهاي جهاني كه شفافيتشان بيشتر از بازارهاي ما است، سفته‌بازان يكي از كارآترين بازيگران بازار هستند؛ چون همان اطلاعاتي را كه شما در اختيار داريد، آنها هم در اختيار دارند؛ اما مساله ‌ اين است كه آنها بهتر مي‌توانند از اطلاعات استفاده كرده و مي‌توانند پيش‌بيني كنند و در بلندمدت هم در جريان نقدشوندگي بازار بهتر عمل مي‌كنند؛ به اين معني كه برخي معامله گران و سرمايه‌گذاران فقط به‌ اين خاطر وارد بازار مي‌شوند كه ريسك‌هايشان را كاهش دهند به همين دليل نياز به نقدشوندگي دارند. سفته بازان‌ اين نقدينگي را در اختيار آنان قرار مي‌دهند. علاوه بر نقدشوندگي، سفته بازان بر مبناي اطلاعات، بازار را صيقل مي‌دهند. حال اگر آنها نتوانند درست بازار را پیش‌بینی کنند و زيان کنند به راحتي از روند معاملات كنار مي‌روند، به همين خاطر نبايد نگران آنان بود زيرا در صورت ناكارآمدي، خود بازار آنها را حذف خواهد كرد و البته هر چه بازار شفاف‌تر باشد، کارآمدی سفته بازان بیشتر می‌شود. 
يكي از ديگر بازيگران بازار آربيتراژگران (Arbitrageur) هستند. در اقتصاد اصطلاحي داريم كه اگر شما بازارهايتان بازار رقابتي كامل باشد هيچ گاه نمي‌توانيد بازدهي اقتصادي (Economic return) به دست بياوريد؛ منظور‌ اين است كه اقتصاددانان مي‌آيند هزينه فرصت (Opportunity Cost) سرمايه را جزو هزينه‌ها مي‌آورند به اين معني كه اگر مثلا با 10 هزار تومان مي‌توانستم در بازاری دیگر 2000 تومان سود كسب كنم، ‌ اين ميزان سود، جزو هزينه فرصت سرمایه‌گذاری در بازار دیگر است. ما مي‌گوييم اگر بازارها بازار رقابتي و شفاف باشند بايد نرخ سودي كه ‌ايجاد مي‌كنند نرخ سود يكساني باشد (به ميزان هزينه فرصت پولي كه در يك بازار ديگر داشته باشد یعنی همان دو هزار تومان مثال ما) در‌ اين ميان ممكن است بازاري وجود داشته باشد كه سود اقتصادی بالاتر از هزینه فرصت داشته باشد حالا همان آربيتراژگران (كه نسبت به هزينه فرصت بسيار حساس هستند) مي‌آيند با نگاه به همه بازارها و ميزان عايدي آنان از يك بازار به بازار ديگر سود كسب مي‌كنند تا سود و عايدي بازارها متعادل شود؛ چون تمامي‌هزينه‌هاي فرصت در بازارهاي مختلف را (كه مي‌تواند سريعا پول را تزريق كند) مي‌سنجند و باعث ‌ايجاد عايدي يا بازدهي اقتصادی برای خود مي‌شوند. در واقع آربيتراژگران زماني كه نرخ بازدهي بالا و پايين مي‌شود وارد بازارهاي مختلف مي‌شوند تا همه ‌ اين نرخ بازدهي‌ها در يك سطح قرار گيرند. البته ‌ اين نكته را از ياد نبريم كه در كنار‌ اين هزينه‌ها، شما هزينه‌ها و كارمزد معاملاتي داريد و به دليل ‌ اينكه بازار رقابتي كامل نداريم، اختلافات قيمت‌ها يا اختلاف سودهايي به وجود مي‌آيد كه در نتيجه نرخ‌هاي بازدهي در بازارهاي مختلف فرق مي‌كند؛ اما اگر هزينه‌ها را در نظر بگيريم و با توجه به آنها نرخ بازدهي اقتصادي را در هر يك از بازارها مقايسه كنيم، روند بازارها اطلاعات زيادي در اختيارمان قرار مي‌دهند که آربیتراژگر‌ها از ‌این اطلاعات برای کسب سود و متعادل کردن نرخ‌ها استفاده می‌کنند. 
آقاي جبل عاملي قراردادهاي آتي و سررسيد آنها در بازارهاي جهاني چگونه است؟
در‌ اين بازارها سررسيدهاي مختلفي وجود دارد كه هم كوتاه مدت هستند هم بلندمدت. اما در بازارهاي آتي جهان، معاملات كلوزآت (Close out) مي‌شود؛ به اين معني كه سررسيدها به تحويل نمي‌رسد. در آنجا سررسيد به تحويل نرسيده بسته مي‌شود و تنها كاري كه قراردادهاي آتي انجام مي‌دهند‌ اين است كه ريسك‌ها را كاهش مي‌دهند. در قراردادهاي فوروارد (Forward contract) بيشتر بحث تحويل كالا مدنظر است و یکی از فرق‌های اساسی بازار سلف با آتي در همين مساله است.
ببخشيد قراردادهاي سلف هم بيشتر همانند پيش فروش‌ها عمل مي‌كنند؟
دقيقا؛ معاملات فوروارد، سلف است و بحث پيش فروش‌ها ‌ اين است كه شما در جايي مقداري پول بدهيد و در سررسيد مورد نظر همان كالا را با همان قيمت بدون تغيير نرخ دريافت كنيد. 
مشكل اصلي‌ اينجا است، در كشور ما سررسيدهاي آتي بايد تحويل فيزيكي داشته باشند و گرنه مشكل شرعي پيدا مي‌كند؟ 
بله، در‌ ايران اگر سررسيد تحويل نرسد مشكل به وجود مي‌آيد در واقع بايد تحويل فيزيكي داشته باشد. اگر قراردادها در بازار آتي قبل از سررسيد بسته نشود به بازار سلف بيشتر شبيه مي‌شود. ببينيد فرض کنید، سرمايه‌گذاري مي‌خواهد كالايي را توليد كند براي‌ اين كار نياز به مواد اوليه دارد.‌ اين فرد براي‌ اينكه بخواهد ريسك خودش را كاهش دهد در بازار قراردادهاي آتي حضور پيدا مي‌كند؛ چون اگر مي‌خواست معامله ماده اوليه‌اش را انجام دهد و جنس مورد نياز را بخرد از قراردادهاي فوروارد استفاده مي‌كرد در حقیقت‌ اين سرمايه‌گذار با انجام‌ اين كار تنها مي‌خواهد ريسك سرمايه‌گذاري‌اش را كاهش دهد؛ چون قبلا سود لازم را به دست آورده است؛ بنابراين نيازي به ‌ اين نمي‌بيند كه قرارداد را منجر به تحويل كند.
اما تعدادي از نهادها در كشور همچون بانك مركزي و تعدادي از كارشناسان به‌ اين دليل كه قراردادهاي آتي چون ممكن است منجر به تحويل فيزيكي كالا نشود، به آن‌ ايراد شرعي مي‌گيرند و حتي آن را نوعي قمار تلقي مي‌كنند؟
ببينيد برای پاسخ به ‌این سوال بگذارید مثالی بزنم. بیمه بدنه خودرو چیست؟ اگر كسي بخواهد ريسكش را بخرد يا اينكه بخواهد كسي متقبل ريسك او شود مي‌رود و اتومبيلش را بيمه مي‌كند. ميزان حق بيمه‌اي بابت ‌ اين خريد ريسك از شما گرفته مي‌شود، حال اگر در طول مدت زمان بيمه، اتومبيل شما خسارتي نبيند و تصادفي انجام نشود شركت بيمه هيچ پولی به شما نداده اما شما حق بيمه خود را داده‌ايد؛ در واقع شركت با گرفتن حق بيمه ريسك شما را كم كرده و شما با اطمينان بيشتري رانندگي مي‌كنيد پس بابت آرامش خاطري كه به شما داده از شما مقداري پول مي‌گيرد؛ حال اگر اتفاقي نيفتد و خسارتي متحمل اتومبيل يا شخص شما در طول مدت زمان بيمه نشود آن وقت آيا گرفتن حق‌بيمه در صورت ‌ اينكه شركت هيچ خدمتي به شما نكرده و هيچ اتفاقي هم نيفتاده مشكل شرعي ندارد؟ كاري كه قراردادهاي آتي انجام مي‌دهند‌ اين است كه به عنوان مثال اگر توليد كننده باشيد خيال شما را از تهيه خريد مواد اوليه آسوده مي‌كند پس آيا‌ اين كار نوعي خدمت نيست؟ و‌ اين خدمت نبايد الزاما با تحويل فيزيكي همراه شود. به نظر من ما در تعريفمان ديد و نگاه درستي نسبت به‌ اين موضوع نداريم، يعني بايد نگاه‌مان از موضوع اصلاح شود. 
حال اگر بخواهيم با توجه به آنچه تاكنون گفته‌ايد در مورد موضوع قيمت‌ها نيز صحبت كنيم، محدوديت قيمت‌ها در بازارهاي جهاني با چه مكانيزمي ‌دنبال مي‌شوند؟ 
در بازارهاي جهاني محدوديت‌ها به مانند بازارهاي ما نيست و به صورت كلي مي‌گويم هر چه قدر قيمت‌ها را باز بگذاريد بهتر است، چون قيمت‌ها بيانگر واقعيت اقتصاد هستند، هر چه قدر براي قيمت‌ها سقف يا محدوديت بگذاريد آنها نمي‌توانند سيگنال و علامت درستي را هم به سرمايه‌گذار و هم به سياست‌گذار يا حتي به بورس باز بدهند و ‌ اين كارآيي ندارد.‌ اين در شرايطي است كه در بازارهاي ما سيستم قيمتي به گونه‌اي است كه سيگنال‌هايي كه به توليدكننده و مصرف‌كننده داده مي‌شود در درون خود حامل محدوديت‌هايي است. البته در بازارهاي نقدي (بازار اسپات - Spot Market) ارز ممكن است، بانك‌هاي مركزي جهان سقف يا كف قيمتي را براي ارز خود تعيين كنند؛ به عنوان مثال بانك مركزي سوئيس، براي قيمت فرانك در برابر نرخ دلار سقف و كف گذاشته و دليل اصلي‌ موضوع ‌اين است كه براي بانك‌هاي مركزي در دنيا بسيار مهم است كه به منظور ‌ اينكه روي روند صادرات تاثير نگذارند اجازه ندهند ارزش پولي بالا رود. اما‌ اين نكته را از ياد نبريم كه‌ اين موضوع در بازارهاي جهاني بسيار خاص است و كمتر چنين اتفاقي مي‌افتد كه براي قيمت سقف يا كف به معناي محدوديت قائل شوند.
 

مهمترين چالش هاي پيش روي بازار آتي :يكي از مشكلات كنوني بازار آتي بورس كالاي ايران ميزان وجه تضمين است كه با مصوبه هاي جديد از 10 درصد به 30 درصد به ازاي هر قرارداد رسيده است.عدم اطلاع رساني به سرمايه گذاران يكي از مشكلات حاضر در بازار است.عدم همزماني بازار آتي ايران با بازارهاي جهاني از ديگر مسايل بازار است؛ در روزهايي كه در ايران بازارها فعاليتي ندارند فعاليت آنها ادامه دارد و در روزهاي ابتداي هفته كه بازارهاي داخلي باز هستند بازارهاي جهاني تعطيل هستند.برخي از سفته بازان ايراني نه به خاطر داشتن پيش بيني هاي صحيح با اطلاعات قابل دسترس بلكه با داشتن داده هاي مخفي در اين بازار مانده‌اند.




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 دنياي اقتصاد- از زمان تاكيد بر راه‌اندازي بازارهاي مشتقه در كشورمان كه از آذرماه 1387 با ورود قراردادهاي آتي سكه در بورس كالاي ايران شكل عملي به خود گرفت، مسير رشد و توسعه اين قراردادها همواره با سير منطقي و رو به رشدي دنبال شده. اين در حالي است كه به دليل حساسيت‌هاي موجود و اهميت اين قراردادها در كاهش ريسك سرمايه‌گذاري و وجود برخي مشكلات كه هم درون سازماني و هم برون سازماني بوده، انتظارات فعالان بازار به نحو مطلوبي برآورده نشده است.

 

 

ازسوي دكترپويا جبل عاملي کارشناس اقتصاد در گفت‌وگو با «دنياي اقتصاد» مورد بررسي قرار گرفت
چالش‌های بازار آتی

سردار خالدي
بخش نخست
هدف‌ايجاد قراردادهاي آتي كاهش ريسك سرمايه‌گذاري و نوعي خدمت است
از زمان تاكيد بر راه اندازي قراردادهاي مشتقه در‌  ايران و شروع فعاليت بازار آتي بورس كالاي‌ ايران و در پي آن بازار آتي سهام تاكنون، حساسيت‌ها (با توجه به ويژگي ذاتي ريسك پذيربودن‌ اين بازار) هر روز بعد جديدي به خود گرفته؛‌ اين در حالي است كه با وجود افت و خيزهايي كه بازار طي سه سال اخير داشته اما مسير رشد و توسعه بازار به صورت منطقي و طبيعي شرايط مطلوبي را سپري كرده است.
اهميت قراردادهاي مشتقه و تاكيد بر نقش بازار آتي در كاهش ريسك‌هاي سرمايه‌گذاري باعث شد تا با پويا جبل عاملي از كارشناسان اقتصاد بازار در رابطه با ماهيت بازار آتي و مباحث مطرح شده در آن به گفت‌وگو بنشينيم. جبل عاملي پس از‌ اينكه دوره كارشناسي اقتصاد صنعتي (اقتصاد بازار) را در دانشگاه شهيد بهشتي سپري كرد، مقطع كارشناسي ارشد را با گرايش توسعه در دانشگاه تهران به پايان رساند. وي براي ادامه تحصيلات تكميلي به خارج از كشور رفت و در دانشگاه لستر انگليس از تز دكتري خود در رابطه با «سياست‌هاي پولي در كشورهاي نفت‌خيز» دفاع كرد. نگاه اقتصادي و تئوري‌پردازانه به مسائل اقتصادي و از سويي سوابق تدريس وي در دانشگاه‌هاي خارج از كشور و موسسه عالي بانكداري مزيد بر علت شد تا بتوانيم در رابطه با قراردادهاي آتي در جهان و‌ ايران با او به گفت‌وگو بنشينيم كه متن مشروح آن براي خوانندگان محترم در پي مي‌آيد: 
در ابتدا بهتر است به ماهيت قراردادهاي آتي بپردازيم؛ به نظر شما فلسفه تشكيل بازار قراردادهاي آتي چيست؟ 
قراردادهاي آتی همانند بازار سلف و بازارهای دیگر مانند بازار مشتقات مالی برای ‌این به وجود آمده‌اند که ریسک سرمایه‌گذاری را کم کنند، اگر بخواهیم ‌این ریسک را بشکافیم، می‌توان گفت که دو نوع ریسک داریم: یکی ریسک غیرسیستماتیک (Idiosyncratic risk) یا ریسک مشخصه یک بازار یعنی ریسک‌هایی است که ویژه یک بازار خاص است. به عنوان مثال یک سرمایه‌گذاری که می‌خواهد از سرمایه خودش سود کسب کند اگر بخواهد ریسک ویژه هر بازار را کم کند می‌آید و پرتفوی سبد دارایی خود را متنوع می‌کند.‌این امکان وجود دارد که بازدهی سبد دارایی‌ها کمتر از وقتی باشد که شما تمام سرمایه خود را مصروف یک بازار می‌کنید، اما به طور میانگین ‌این سبد دارایی بازدهی بالایی دارد چون شما توانسته‌اید ریسک‌های خاص هر بازار را محدود کنید. 
اما نوع دیگر ریسک‌ها، ریسک‌های سیستماتیک (systematic risk) هستند، ‌این ریسک‌ها همه بازارها را دستخوش تغییر قرار می‌دهند؛ یعنی نتیجه‌ای که‌ این ریسک‌ها دارند، روی تمامی‌ بازدهی تاثیر می‌گذارد. شما با تنوع بخشی سبد دارایی‌هایتان نمی‌توانید ریسک‌های سیستماتیک را کاهش دهید؛ چون‌ این ریسک‌ها همه بازار‌ها را دستخوش تغییر قرار می‌دهند. 
در واقع بازار آتی و بازارهای مشابه می‌توانند در زمانی که قصد کاهش ریسک‌ها را داریم بهترین ابزار باشند یعنی می‌توانند تا قسمتی از ‌این نوع ریسک را برای شما کاهش دهند. فرض کنید به طور مثال ریسک‌های سیستماتیک همچون مسائل ژئوپلتیک، جنگ‌ها، تحریم‌ها، سیل یا زلزله يا‌ اينكه خود اقتصاد در شرايط ركودي قرار گيرد؛ در‌ اين حالت هم، روي قراردادهاي آتي تاثير مي‌گذارد، اما‌ اين بازار مي‌تواند تا حدودی‌ اين ريسك‌ها را كاهش دهد. در حقيقت شما زماني كه بازار آتي را تعريف كرديد سرمايه‌گذار بهتر مي‌تواند برنامه بلندمدت سرمايه‌گذاري خودش را تعریف کند و ساير قراردادها همچون بازار فوروارد، سوآپ و ديگر ابزارهاي معاملاتي نیز بر همین اصل ‌ايجاد مي‌شود. 
بازارهاي آتي در داخل كشور ما چه مكانيز مي‌دارند، آيا‌ترجماني از بازارهاي جهاني است؟
آنچه را كه من مشاهده و مطالعه كردم نشان از‌ اين دارد كه همه قوانين و مصوبه‌هاي بازارهاي آتي كپي و‌ ترجماني از بازارهاي جهاني است؛ در‌ اينكه ما از تجربه جهاني توانسته‌ايم استفاده كنيم شكي نيست، اما در شرايط فعلي مشكلاتي نيز داريم؛ به عنوان مثال يكي از مشكلات كنوني بازار آتي سكه بورس كالا ميزان وجه تضمين است كه با مصوبه‌هاي جديد‌ اين ميزان از 10 درصد به 30 درصد به ازاي هر قرارداد رسيده در شرايطي كه حداقل و حداكثر‌ اين ميزان در بازارهاي جهاني 5 تا 15 درصد (آن‌هم با شرايط و رويه معاملاتي مختص آنجا) است. با احتساب‌ اين وضعيت به‌ اين نتيجه مي‌رسيم كه ما حداقل 2 برابر بيشتر وجه تضمين مي‌گيريم، در واقع شما مي‌دانيد اگر ما وجه تضمين بيشتري بابت هر قرارداد بگيريم به نوعي بازار آتي را كوچك و كوچك‌تر مي‌كنيم.
پس در عين حال كه بازار كوچك مي‌شود از عمق آن نيز كاسته مي‌شود؟
مطمئنا به همين صورت خواهد بود؛ هر چه قدر بازار كوچك‌تر باشد نسبت به شوك‌ها و اخبار واكنش‌هاي بيشتري نشان خواهد داد و نوسانات قيمت بسيار بیشتر خواهد بود. البته شايد در بازار آتي كشور ما، مقصود از بالا باقي ماندن وجه تضمين از سوی سیاست‌گذار‌ان اين بوده كه به نوعي با گرفتن وجه بيشتر، معاملات را تضمين كنند. من نمي‌خواهم بگويم كه آيا واقعا بهتر است وجه تضمين بالا باشد يا پايين؟ اما هر چه قدر ما وجه بيشتري بگيريم بازارمان كوچك و كوچك‌تر خواهد شد و‌ اين یکی از مسائلی است كه بازار در شرايط فعلي با آن رو به رو است. در عين حال، بازار ما مشكلات ديگري هم دارد كه عدم اطلاع‌رساني به سرمايه‌گذاران یکی از آنها است؛ در حالی که سابقه ‌این نوع بازارها در غرب بسیار طولانی‌تر از ما است و شکل ابتدایی آن به قرن نوزدهم می‌رسد، ما تازه در اول راه هستیم و برای رونق ‌این بازارها سیاستگذاران باید بیش از‌ این بر آگاه کردن سرمایه‌گذاران ‌ایرانی نسبت به‌این بازار بکوشند. از دیگر مشکلات بازار آتی ما، عدم همزماني این بازار با بازارهاي جهاني است. در روزهايي كه ما تعطيل هستيم بازار آنها باز است و در روزهاي ابتدايي هفته كه ما كار مي‌كنيم بازارهاي آنها تعطيل است و چون پيش‌بيني كردن درباره آينده نيازمند اطلاع از تازه‌ترين اخبار و اطلاعات است و از سويي براساس‌ اين اطلاعات بايد پيش‌بيني منطقي و درستي انجام دهيم به همين دليل سرمايه‌گذاران در بازارهاي ما بايد پيش‌بيني‌هايشان را بلندمدت‌تر كنند و‌ اين مساله‌اي است كه به نظر قابل حل هم نيست، ولي واقعيتي است كه بازار ما با آن مواجه است. 




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

دنیای اقتصاد- در سال 1977 رييس سيتي‌بانك ريسك بزرگي را پذيرفت و زماني كه هنوز دستگاه‌هاي خودپرداز مورد اعتماد مشتريان بانكي نبودند، با درك نقش اين دستگاه‌ها در قدرتمند ساختن برند اين بانك و پيشي گرفتن از رقبا، براي نصب دستگاه‌هاي خودپرداز در سراسر نيويورك بيش از 100 ميليون دلار هزينه كرد.

 

سرمايه‌گذاري سيتي بانك، ژانويه سال بعد به بار نشست، هنگامي كه يك توفان عظيم از نيويورك عبور كرد و برفي با ارتفاع 17 اينچ سطح شهر را پوشاند. بانك‌ها براي چندين روز بسته شدند و استفاده از دستگاه‌هاي خودپرداز افزايش چشمگيري يافت. 
در همان روزها بود كه سيتي بانك شعار تبليغاتي خود را آغاز كرد: «سيتي بانك هيچ وقت به خواب نمي‌رود.» پوستر و بيلبوردهاي تبليغاتي، مشترياني را نشان مي‌داد كه در حال تلاش براي رساندن خود به خودپردازهاي سيتي بانك بودند. از آن پس تقريبا تمام بانك‌هاي كشور شعار سيتي بانك را دنبال كردند.
به علت افزايش بانك‌ها، انتخاب مشتريان براي سرمايه‌گذاري سخت است كه در اين ميان برندسازي مي‌تواند در انتخاب كمك حال باشد. به طور كلي و با توجه به نتايج تحقيقات گسترده در حوزه خدمات مالي، عوامل زير بر تداعي و آگاهي از نام و نشان تجاري و در نهايت در ايجاد برندي قدرتمند در سازمان‌هاي خدمات مالي نقشي تعيين‌كننده ايفا مي‌كنند:
- دسترسي به شعبه
- فرآيند ارائه خدمات
- شواهد فيزيكي شعبه
- تبليغات تجاري
- رفتار كاركنان شعبه
اگر بانكي بخواهد به واقع با نوآوري‌هاي گاه و بيگاه خود، رقبا را به لرزه درآورد و سودآوري خود را رشد داده و فرصت‌هاي بي‌نهايتي را پيش روي بانك خود خلق كند، بايستي سه گام زير را در پيش گيرد:
1) فارغ از روابط و تعاملات با مشتريان خود، آنان را درك كرده و نيازهاي ناگفته آنها را شناسايي كند. اين به آن معناست كه موقتا استراتژي‌ها، خدمات، برند و كسب‌وكار خود را در وضعيت فعلي حفظ كرده و در كنار آن تك‌تك رفتارهاي افراد جامعه، فارغ از اينكه اين افراد مشتريان بالقوه او هستند يا نه، فعاليت‌هاي روزمره آنها را در چارچوب مشخصي شناسايي و درك نمايد. وجود اعتقاد دروني راسخ نسبت به تغيير در زندگي افراد و جست‌وجوي راه‌‌‌هاي موثر جهت بروز تاثيرات مثبت بر رفتارهاي مردم جامعه، اساس نگرش اين بانك‌ها است.
2) از محيط خدمات، بازارها و شايستگي‌هاي خود فراتر رفته، فرضيات بنياني كسب‌وكار خود را به چالش كشاند. همچنين فعاليت‌هاي روزمره سازماني را تغيير داده، قوانين طلايي و اصلي سازماني خود را از گذشته تا به امروز رها كند و بر اساس آنچه از زندگي روزمره مشتريان ياد گرفته از مرزهاي كسب‌وكار گذشته خود خارج شود. تنها تحت اين شرايط، يك بانك مي‌تواند فرصت‌هاي جديد را از طريق نوآوري نشات گرفته از رفتارهاي مردم و مشتريان شناسايي كرده و فرصت‌هاي جديدي را براي خود بيافريند. 
به بيان ديگر، در گام دوم بانك بايد بداند چگونه فضاهاي جديدي را براي فرصت‌هاي عظيم آينده و پيش روي خود خلق كند كه هيچ رقيبي در آنها وارد نشده و حتي تصور آن را هم نكرده باشد.
3) در گام سوم، بانك ‌بايد از بيرون به درون سازمان خود نگاه كند و استراتژي‌هاي خود را براساس رفتار و نيازهاي مشتريان بالقوه طراحي كند. در عرصه رقابت امروز، تلاش در جست‌وجوي ارضاي نيازهاي مشتريان و خواسته‌هاي آنها كافي نيست. 
به بيان ديگر، در اين گام بانك بايد بتواند برنامه‌هاي قابل اجرايي طراحي نمايد كه نيازهاي مصرف‌كنندگان را در بر داشته باشد و در عين حال با تحول و نوآوري در زندگي مردم و رفتار مصرف‌كنندگان متناسب باشد. هدف اين گام آن است كه تجربيات متفاوت و متمايزي از گذشته براي زندگي مردم خلق شود، به نحوي كه اين تجربيات متفاوت به راحتي در ميان مشتريان، جاي خود را پيدا كند و نيازي به صرف بودجه‌هاي كلان در برقراري ارتباطات بازاريابي و عنوان كردن ويژگي‌ها و مزاياي محصولات و خدمات براي مشتريان نباشد. تنها با اجراي اين 3 گام، بانك‌ها مي‌توانند با موفقيت كامل، نقاط دست نيافته در بازارهاي گذشته را شناسايي كرده و نوآوري‌هاي موفق و چشمگير را به بازار معرفي نمايند و با ارائه فرصت‌هاي جديد رشد، كسب‌وكارهاي آينده را از نو خلق كنند. اجراي اين سه گام ساده نيست، اما آنقدرها هم كه تصور مي‌كنيم، دست نيافتني و دشوار نيست. بسياري از بانك‌ها بر مبناي تجربيات گذشته و به كارگيري غرايز درست، راه‌هاي موفقيت آينده خود را شناسايي كرده‌اند. 
مديران ما بايد بياموزند تا غرايز رهبري خود را به درستي هدايت كرده و به رغم ماهيت متحول و پيچيدگي‌هاي رو به رشد كسب‌وكار در عرصه رقابت، اين غرايز را در بانك‌ها توسعه دهند. هدف نهايي ما، دست يافتن به بانك‌هايي است كه در جست‌وجوي خلق مزيت مشتري باشند. آنچه در قالب مزيت مشتري عنوان مي‌كنيم، چيزي جز تلاقي فرصت‌هاي نوآوري، روندها و تحولات بازار، تغيير رفتار و تجربيات مردم در زندگي و محيط كار و موفقيت بر مبناي شايستگي بانك نيست. 




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 با سلام به دوستان عزیز. فرم تماس با ما در پیوندهای روزانه قرار داده شد.از نظرات،پیشنهادات و انتقادات شما استقبال می کنیم.در تلاش هستیم در وبلاگ تالار گفتگو را را ه اندازی کنیم تا بتوانیم با دوستانی که در حال حاضر از طریق ایمیل با ما در ارتباط هستند بصورت رودرو ارتباط داشته باشیم.




تاریخ: پنج شنبه 7 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 چهار

امروز به توصیه آقای ((مهندس رامبد محمدی یار)) که در آینده نزدیک یکی از اساتید برجسته در مورد برندینگ خواهند بود، کتاب ((ثروت سریع))  نوشته تی هارو اکر را خواندم .

این کتاب طوری اثر گذار و مفید بود که دو بار آن را خواندم. این کتاب برای همه کسانی که می خواهند در زندگی موفق شوند می تواند راهنمای خوبی باشد.در این کتاب نویسنده جدای از اینکه راه کسب ثروت سریع را نشان می دهد ،درسهائی می دهد که برای زندگی هر کسی می تواند مهم و کاربردی باشد. این کتاب اگر به دقت خوانده شود می تواند قالبهای فکری که هر کس سالها با آن خو گرفته و منجر به رسیدن فرد به نقطه راضی کننده ای نشده را در هم بریزد و قالبهای صحیحی را جایگزین آن کند.در بخشهائی از این کتاب آمده است:

-          یادتان باشد که موفقیت یک مهارت آموختنی است.اگر واقعا می خواهید موفق بشوید،بایست روی خودتان کار کنید.کسب و کار را بیاموزید و یک استاد ثروت سریع بشوید.

-          اگر می خواهید در دستیابی به حداکثر قابلیتهایتان موفق بشوید سه جور آموزش هست که لازم خواهید داشت.یکی معلومات ((کسب و کار عام ))است .این شامل بازاریابی،مذاکره،امور مالی و..است.بعدی معلومات((کسب و کار خاص )) است.این شامل یادگیری((چم و خم)) کسب و کار خاص شماست. سومین و مهمترینش هم معلومات((رشد فردی)) است.این به شما اجازه می دهد که دو نوع اول آموزش را بطور کامل به کار بگیرید.

-          اینکه چه کسی هستید؟چه طرز فکری دارید؟چه اعتقاداتی دارید؟چه عادتها،شخصیت و خصلتهائی دارید؟چقدر از خودتان مطمئن هستید؟طبق تجربه من همه این عناصر تاثیر فوق العاده ای هم بر موفقیتتان و هم بر خوشبختی تان دارند.

-          پول خوشبختی نمی آورد،اما می تواند آزادی بیاورد.آزادی انتخاب،آزادی توانستن انجام چیزهائی که از آنها لذت می برید و مجبور نبودن به انجام کارها به این دلیل که پول لازم دارید.

-          هر چه می خواهید در آینده باشید را همین حالا در پیش بگیرید. اگر در زندگیتان آرامش درونی می خواهید،همین حالا آرام بودن را در پیش بگیرید.اگر می خواهید یک روز به اعتماد به نفس کامل برسید،همین حالا اعتماد به نفس کامل داشتن را در پیش بگیرید.اگر می خواهید یک روز موفق باشید،همین حالا موفق بودن را در پیش بگیرید.

-          سیستم ثروت ریع فراتر از فقط پول در آوردن است.این توانائی است که از سفر در این مسیر لذت ببرید و کسب و کارتان را بدون تنش و تقلای معمولی رشد بدهید.

-          ثروت فقط پول نیست.برای بیشتر افراد،ثروت شامل وفور پول،وقت آزاد،روابط عاشقانه،آرامش درونی و داشتن احساس معنا و کامیابی است.

همانطوریکه می بینید همه اینها در راستای مراحل اول و دوم و سوم ثروتمند شدن قرار دارد که در پستهای قبلی ارائه شده بود. به دوستان توصیه می کنم این کتاب را بخوانند.شاید این کتاب همانی باشد که دنبالش هستند و نکته دیگر اینکه دوستان تجربیات و نظرات خود را در این راستا در وبلاگ قرار دهند تا از آن استفاده کنیم.

 




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 ذهن انسان طوري طراحي شده است كه مي تواند يك موضوع را بي نهايت بزرگ و يا بي نهايت كوچك كند.هرگاه در زندگيتان مشكلي پيش آمد بلافاصله با طرح سوالات منطقي وباكيفيت،به روي جواب آن تمركز كنيد نه خود مشكل.واين تمركز و توجه به جواب مسئله باعث فعال شدن ضمير ناخودآگاه در رسيدن به جواب خواهد شد.ولي اگر كمي غفلت كرده و برخود مسئله تمركز كنيد در آنصورت ذهن شما آشفته شده و تمام بدبختيهايي را كه در صورت عدم موفقيت ،برسرتان خواهدآمد را بررسي خواهد كرد.لذا اين ترس و وحشت مانع صحيح فكر كردن مي گردد.

       دليل اينكه اكثر افراد در طول زندگي خود هرگز به استقلال مالي نمي رسند داشتن ترس از عواقب سرمايه گذاري و راه اندازي كسب و كار مي باشد.آنها به محض اينكه تصميم مي گيرنددرآمد خود را افزايش دهندهزار و يك سوال در ذهن آنها مطرح مي شود تحت عنوان اينكه اگر نتيجه نگرفتيم چه بلايي سرمان خواهد آمد؟لذا ضمير نا خوداگاه شروع به جواب دادن ميكند و هر چه بدبختي هست براي آنها ليست مي كند.خوب در اينصورت نتيجه مشخص است.تجربه ثابت كرده،مثبت انديشي و طرح سوالات مثبت و نيرو دهنده مي تواند كمك بسيار زيادي به افراد در جهت حل مشكلاتشان بنمايد.

        يك مورد بسيار مهم و اساسي ديگر در موفقيت افراد،سوال كردن از همفكران خود مي باشد.اگر كسي با شما همفكر است طرح خود را با او در ميان بگذاريد و از او جواب سوال را بپرسيد چون اگرموافقت خود را با شما اعلام كند در آنصورت نيروي شما مضاعف خواهد شد.ولي اگر كسي با شما موافق نيست و يا اينكه فرد ترسويي است اگر طرح خود را با او در ميان بگذاريدو از او جواب را بپرسيد و جواب منفي بشنويد در آنصورت به شدت پريشان شده و تحت تاثير قرار خواهيد گرفت و مسلما نتيجه دلخواهتان حاصل نخواهد شد.

          نقش اساسي و تعيين كننده سوالات را در زندگي خود جدي بگيريد و از آن بنحو احسن استفاده كنيد.اكثر بزرگان تاريخ دراثريك سوال تعيين كننده متحول شده اند.نيوتن،اديسون،فورد،هونداو




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 دوستان عزیز! امروز استاد عنبران که بدون تردید یکی از اساتید تراز اول موفقیت مالی در سطح ایران و حتی دنیا هستند افتخار داده و مطلبی را بعنوان ((سئوالات، شاه کلید طلائی موفقیت)) را در اختیار وبلاگ میلیاردر قرار داده اند که در دو قسمت در وبلاگ قرار می گیرد که امید است مورد توجه دوستان قرار بگیرد. ضمن تشکر از ایشان، توصیه می کنم از سایت ایشان که لینک آن را در صفحه پیوندهای وبلاگ قرار دارد بازدید کنید.

 آيا هيچ فكر كرده ايد كه چگونه با طرح يك سوال منطقي و بجا از خود،مي توان كل زندگي خود را تغيير داد؟و بجاي يك زندگي عادي و معمولي،عمري در رفاه و آسايش زندگي كرد؟آيا به قدرت اتمي سوالات در زندگي خود پي برده ايد،

موضوع بحث اين مقاله،چگونگي طراحي سوال و استفاده صحيح از آن در زندگي مي باشد.بي گمان نقطه برتري انسان بر حيوان قدرت تفكر اوست و فكر كردن چيزي جز طرح سوال و ارائه پاسخ به آن نيست . پس چه بهتر كه سوالاتي با كيفيت مطلوب طرح كنيم تا ذهنمان جوابي بهتر براي آن بيابد.هرگز در زندگي خود دنبال مشكلات نباشيم و با تبديل مشكل به مسئله در پي پيدا كردن جوابهاي صحيح و منطقي براي آن باشيم.

  سوالات به دو بخش مثبت و منفي تقسيم مي شوند.بطوريكه اگر سوال منفي طرح كنيم بلافاصله ذهن ما به طرف جوابهاي منفي سوق پيدا مي كندو اگر سوال مثبت طرح كنيم ذهن ما به طرف جواب مثبت سوق پيدا خواهد كرد هميشه بايد سوالات را با پيش فرض مثبت طرح كرد تا ضمير ناخوداگاه به دنبال جوابهاي مثبت باشد.به عنوان مثال فرض كنيد كه در خيابان تصادف كرده ايد و خودرويي كه با شما تصادف كرده،مقصر است و خسارت زيادي به شما وارد كرده و شما هم شديدا عجله داريد.در اين موقعيت چه سوالي از خود مي پرسيد؟آيا به دنبال مقصر خواهيد گشت ؟و يا به دنبال راه حلي كه بتوان به بهترين روش و بدون توجه به مقصر آنرا حل كرد.اگر عصباني شويد و به دنبال مقصر باشيد آنگاه ضمير ناخوداگاه شما منفي انديشي را شروع مي كند و كار بد و بدتر ميشود ولي اگر سعي كنيد به دنبال راه حلهايي جهت مسئله پيش آمده باشيد.مطمئنا به جوابهاي بهتري خواهيدرسيد.

 هميشه سوال را طوري براي خود طرح كنيد كه يا داراي پيش فرض مثبت باشد و يا اينكه از سوال انتظار جواب مثبت داشته باشيد.فرض كنيد كه پس از مشاوره با يك مشاور مالي تصميم گرفته ايد تعدادي سهام خوب و روبه رشد بخريد اگر دائم از خود بپرسيد اگر اين شركت ورشكست شدآن وقت چه؟اگر شاخص بورس اوراق بهادار پايين آمد آن وقت چه؟و سوالاتي از اين قبيل،در اينصورت هرگز موفق به خريد سهام نخواهيدشد ولي اگر فكر كنيد كه سهام در مدت زمان معيني بازده خوبي خواهد داشت و خود راتشويق و ترغيب به خريد سهام كنيد در آنصورت حتما سهام را خواهيد خريد.




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 دنیای اقتصاد-آیا می‌دانید زبان بدن در اقتصاد نوین چه معنایی دارد؟ آیا می‌دانید زبان بدن یکی از مهم‌ترین ارکان بازاریابی امروز است؟

 زبان بدن یعنی همه رفتارها و کردارهای تنانه شما همچون ژست‌ها، حالت‌های صورت، اخم‌ها، پلک‌زدن‌ها، خوردن لب‌ها، تکان‌دادن سر، حرکت گردن شما، لرزش پاها، دست کشیدن به موها، جویدن ناخن‌ها، خیره‌شدن به طرف مقابل، بسته‌شدن بی‌دلیل چشم‌ها، وضعیت دست‌ها و غیره. اگر زبان بدن شما مناسب و حساب‌شده باشد، می‌توانید از بستن قراردادهای کلان و موفق مطمئن باشید. اما اگر هنوز به زبان بدن فکر نکرده‌اید، بی‌تردید بازاریاب موفقی به حساب نمی‌آیيد و از اصول مدرن بازاریابی بی‌خبر هستید. بازاریابی صرفا به صحبت‌کردن و قابلیت‌های گفت‌وگو با طرف مقابل بستگی ندارد. شما باید بتوانید بدن خود را نیز آموزش دهید و رفته‌رفته آن را به وسیله‌ای برای موفقیت بیشتر در بازاریابی تبدیل کنید. چه دوست داشته باشید، چه دوست نداشته باشید، چه این حرف‌ها را باور کنید، چه باور نکنید، زبان بدن بیشتر از صحبت و گفت‌وگو اثرگذار است. در واقع، رمز و راز اصلی موفقیت در بازاریابی به تاثیرگذاری بر طرف مقابل و ایجاد فضای دوستانه بستگی دارد. شما باید بتوانید پیش از آنکه مسائل مالی، شرکتی و قرارداد مطرح شوند، بر طرف مقابلتان بیشترین تاثیر را بگذارید و او را نسبت به خودتان مطمئن کنید. طرف مقابل باید به قدری متاثر از شما باشد که نسبت به باقی مسائل کاری نیز مطمئن شود. واقعیت امروز بازاریابی به ما می‌گوید که زبان بدن و تاثیرهایش بسیار مهم‌تر از گفت‌وگوهای کلامی و صحبت خسته‌کننده است. ما در این مقاله هفت اشتباه رایج بازاریاب‌ها را برایتان مطرح می‌کنیم. این اشتباهات همگی با زبان بدن مرتبط هستند و شما باید تا حد ممکن از ارتکاب آنها خودداری کنید. البته اشتباهاتی که آنها مرتکب می‌شوند بیش از این هفت مورد است. در واقع، مدیران می‌توانند این هفت نکته را در اختیار بازاریاب‌هایشان قرار دهند و آنها را با اصول جدید بازاریابی آشنا کنند. هر بازاریاب موفقی باید بداند که شعار بازاریابی مدرن چنین است: بدن‌هایتان باید بتوانند تاثیر مناسبی روی طرف مقابل بگذارند.
***
(1) نگاه‌کردن به صفحه لپ‌تاپ: وقتی کسی با شما صحبت می‌کند، هرگز نباید به صفحه لپ‌تاپ یا مانیتور کامپیوتر نگاه کنید. نگاه‌کردن به لپ‌تاپ به این معناست که شما علاقه‌ای به صحبت‌های طرف مقابل ندارید. به زعم بسیاری از مدیران ارشد، نگاه‌کردن به لپ‌تاپ حتی می‌تواند به معنای تکبر و گستاخی نیز باشد. پس بهتر است لپ‌تاپ یا کامپیوترتان را حین صحبت خاموش کنید. حتی اگر می‌خواهید از صحبت‌های جلسه‌تان یادداشت بردارید، بهتر است آنها را روی کاغذ و در مقابل دیدگان همه انجام دهید. هرگز سعی نکنید که نکات جلسه را روی لپ‌تاپ تایپ کنید. نوشتن با قلم و کاغذ همواره جذابیت و تاثیر بیشتری تولید می‌کند. پس چشم‌ها نیز حرف می‌زنند: چشم‌هایتان باید بتوانند تاثیر مناسبی روی طرف مقابل بگذارند.
(2) قلاب‌کردن دست‌ها و مالش آنها به یکدیگر: قلاب‌کردن دست‌ها حین گفت‌وگو به این معنا است که شما عصبی، مضطرب یا ناراحت هستید. مالیدن دست‌ها به یکدیگر نیز نشانه خوبی را به طرف مقابل ارسال نمی‌کند. وقتی دست‌هایتان را به یکدیگر مالش می‌دهید، انگار از عقد قرارداد و کسب پول مطمئن هستید. این عمل نیز گستاخانه و زشت است. چه بسا این رفتارها سبب فسخ قرارداد شوند. سعی کنید دست‌هایتان را خیلی طبیعی کنار هم قرار دهید یا آنها را به راحتی روی هم بگذارید. در هر صورت، باید بتوانید طبیعی‌ترین و ساده‌ترین شکل ممکن را برای وضعیت دست‌هایتان اتخاذ کنید. ضمنا، از مشت‌کردن دست‌ها نیز خودداری کنید. دست‌ها را به سمت گوش یا دهان نبرید و همواره آنها را آزاد بگذارید. پس دست‌ها نیز حرف می‌زنند: دست‌هایتان باید بتوانند تاثیر مناسبی روی طرف مقابل بگذارند.
(3) پوشیدن لباس‌های نامناسب: لباس‌ها همواره رابطه‌ای مهم با بدن‌ها دارند. برخی از لباس‌ها آدم را چاق و برخی آدم را لاغر نشان می‌دهند. بعضی از لباس‌ها آدم را متشخص و برخی آشفته نشان می‌دهند. هرگز یک لباس ثابت و مشخص برای بازاریابی وجود ندارد. نباید همواره لباس‌های رسمی و جدی پوشید. باید لباس مناسب را بسته به فضای بازاریابی و شرکت مقابل انتخاب کرد. لباس باید برازنده بدن شما باشد و تاثیرگذاری‌های بدن‌تان را به خوبی بروز دهد. در هر صورت، نباید آشفته باشید و لباس‌هایتان شلخته به نظر برسند. شلخته‌بودن در بازاریابی یعنی غیرحرفه‌ای بودن و هیچ کسی دیگر با غیرحرفه‌ای‌ها قرارداد نمی‌بندد. لباس آشفته و سر و وضع شلخته نماینده شرکت شما نیز هستند و ارزش فعالیت‌های شرکت شما را کم می‌کنند. اما اگر منظم و متشخص هستید، اگر لباس‌های مناسبی می‌پوشید، حتما نسبت به موفقیت بخشی از کارتان ایمان داشته باشید. پس لباس‌ها در بازاریابی مدرن یکی از مهم‌ترین اعضای بدن هستند. لباس‌ها نیز حرف می‌زنند: لباس‌هایتان باید بتوانند تاثیر مناسبی روی طرف مقابل بگذارند.
(4) نگاه‌کردن به ساعت: چه به ساعت مچی‌تان نگاه کنید، چه به ساعت روی دیوار نگاهی بیندازيد و چه زیرچشمی به ساعت روی لپ‌تاپ نگاه کنید، در هر صورت اشتباه بزرگی مرتکب شده‌اید. نگاه به ساعت به این معنا است که شما کار مهمتری از این قرارداد دارید و قرارداد فعلی از اهمیت چندانی برای‌تان برخوردار نیست. شما با این کار به سادگی به طرف مقابل توهین کرده‌اید و او حق دارد که با شما قرارداد نبندد. نگاه‌کردن به ساعت سبب می‌شود طرف قرارداد خیلی زود شما را ترک کند. حتی شاید در آینده نیز آن شرکت قصد همکاری با شما را نداشته باشد. پس باید به چشم‌هایتان آموزش دهید که به ساعت‌ها نگاه نکنند. ساعت‌ها را فراموش کنید و به نشست‌تان فکر کنید. پس نگاه‌ها نیز حرف می‌زنند: نگاه‌هایتان باید بتوانند تاثیر مناسبی روی طرف مقابل بگذارند.
(5) گرفتن بازوها: گرفتن بازوها با دست‌ها به این معنا است: گرفتن بازوی دست راست با دست چپ و گرفتن بازوی دست چپ با دست راست، به نحوی که دست‌هایتان به صورت ضربدری قرار می‌گیرند. هرگز بازوهایتان را با دست‌هایتان نگیرید. این عمل به این معنا است که طرف مقابل برای‌تان آزاردهنده و عذاب‌آور است. این ژست یعنی که شما خسته شده‌اید و حالتی تدافعی به خودتان گرفته‌اید. پس دست‌هایتان را همواره باز کنید و اجازه دهید که آزادانه عمل کنند. دست‌های شما باید پیام‌آور همکاری باشند و نه دشمنی. پس بازوها نیز حرف می‌زنند: بازوهایتان باید بتوانند تاثیر مناسبی روی طرف مقابل بگذارند.
(6) پلک‌زدن: پلک‌زدن‌های متوالی ابدا جذاب نیست. وقتی زیاد پلک می‌زنید یعنی عصبی و ناخوش هستید. انگار علاقه‌ای به عقد قرارداد ندارید و به اجبار بر سر میز مذاکره نشسته‌اید. پلک‌زدن‌های زیاد سبب می‌شوند هر کلمه‌ای که از دهان شما خارج می‌شود، معنای دیگری به خودش بگیرد. دیگر حتی معنای حرف‌های شما نیز کاملا تغییر می‌کنند. پس بهتر است زیاد پلک نزنید و چشم‌هایتان را برای پلک‌نزدن آموزش دهید. پس پلک‌ها نیز حرف می‌زنند: پلک‌هایتان باید بتوانند تاثیر مناسبی روی طرف مقابل بگذارند.
(7) ولو شدن: زشت‌تر از ولو شدن آیا می‌توان کاری کرد؟ همواره سعی کنید شب‌ها خوب بخوابید، استراحت کافی داشته باشید و آرامش را به بدنتان وارد کنید. شما باید بتوانید زود به تخت‌خواب بروید تا صبح‌ها خسته نباشید. بدنی که خسته باشد، هنگام کار اثرات ناخوشایندی خواهد گذاشت. برای مثال، شما دارید بر سر موضوعی با طرف مقابل مذاکره می‌کنید. او دارد شرایط خودش را برایتان توضیح می‌دهد، اما شما به جای گوش‌دادن به حرف‌های او و نگاه‌کردن به چشم‌هایش روی صندلی ولو شده‌اید و تا نیمه پایین رفته‌اید. می‌توان گفت که توهین‌آمیزتر و گستاخانه‌تر از این رفتار وجود ندارد. باید بتوانید بدنتان را آموزش دهید و در شرایط قرارداد همواره سر حال و آماده باشید. باید بتوانید به خوبی به چشم‌های طرف مقابل نگاه کنید و خیره‌شدن به نقاط دیگر فضا اجتناب کنید. بدنی که خسته باشد نمی‌تواند تمرکز کند و در نتیجه شانس یک بازاریابی موفق را به راحتی از دست می‌دهد. پس بدن‌ها نیز حرف می‌زنند: بدن‌هایتان باید بتوانند تاثیر مناسبی روی طرف مقابل بگذارند.
***
می‌بینید که تقریبا همه اعضای بدن حرف می‌زنند. هر حرکتی معنای خاص خودش را دارد. پس در جهان کسب و کار شما یک یا دو دقیقه بیشتر فرصت ندارید. شاید در عرض یک دقیقه اشتباهی کوچک مرتکب شوید و همه چیز از دست برود. عکس این قضیه نیز صادق است. چه بسا در همان یکی دو دقیقه چنان از بدن خود استفاده کنید و چنان با بدن خود حرف بزنید که همه چیز به نفع شما و شرکت‌تان تمام شود. در واقع، اگر صحبت‌کردن و گفت‌وگو ساعت‌ها زمان می‌برد، حرکت‌ها و ژست‌های بدن تنها در عرض چند ثانیه عمیق‌ترین اثرها را بر طرف مقابل می‌گذارند. پس به راحتی مشتریان خود را از دست ندهید. این نکات را به خوبی به ذهن بسپارید و بدن‌تان را با این نکات آموزش دهید. باید از پلک‌ها، نگاه‌ها، چشم‌ها، دست‌ها، بازوها، بدن‌ها، پاها، لب‌ها و همه اعضای بدن استفاده کنید. پس هرگز فراموش نکنید که شعار بازاریابی مدرن چنین است: بدن‌هایتان باید بتوانند تاثیر مناسبی روی طرف مقابل بگذارند. 




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 

افزایش 5/5 برابری حجم ماهانه قراردادهای آتی

دنیای اقتصاد-مبادلات سكه روز گذشته در بازار نقدي با ثبات نرخ همراه بود اين در حالي است كه بازار آتي به تاثير از تحركات منفي طلاي جهاني و از سويي انتظارات براي كاهش قيمت دلار افت قيمت داشت.
 

دادوستدهاي ديروز بازار آتي بورس كالاي ايران در شرايطي دنبال شد كه براساس گفته كارشناسان، اخبار مربوط به بازار ارز و كاهش نوسانات در اين بازار با تدابير صورت گرفته از سوي دولت و تزريق دلار از كانال‌هاي مختلف باعث شده بازار با افت محسوسي همراه شود. انتشار گزارش صندوق بين‌المللي پول در رابطه با ذخاير ارزي ايران و رسيدن به رقم 3/106 ميليارد دلار از مهم‌ترين فاكتور‌های تاثيرگذار بر كاهش قيمت‌ها در بازار ارز بود. البته با كاهش قيمت طلاي جهاني و تحركات منفي، بازار آتي بورس كالاي ايران با نوسان رو به پاييني مواجه شد. تحليلگران معتقدند تحويل سكه‌هاي پيش فروش شده عامل اصلي ثبات بازار است؛ به باور آنان دولت ادامه تزريق دلار در بازار را به منظور كاهش قيمت سكه و از سويي بازخريد سكه‌هاي پيش فروش شده در دستور كار قرار دارد و به نظر مي‌رسد اين تصميم علاوه بر اينكه مي‌تواند از التهاب بازار بكاهد در ذخاير طلاي بانك مركزي نيز بسيار موثر است. براساس تازه‌ترين گزارش روابط عمومي و امور بين‌الملل بورس كالاي ايران در نخستین ماه سال‌جاری، 157 هزار قرارداد آتی سکه طلا در بورس کالای ایران مورد معامله قرار گرفت که 449 درصد معادل 5/5 برابر بیشتر از حجم قراردادهای آتی در مدت مشابه سال گذشته است. ارزش معاملات نیز طی همین مدت با رسیدن به رقم 12 هزار میلیارد ریال، 882 درصد بیشتر از ارزش معاملات در فروردین سال 90 بود. بر اساس این گزارش قراردادهای آتی سکه طلا از زمان راه‌اندازی با استقبال فعالان بازار مواجه شده و هر روز بر میزان اقبال سرمایه‌گذاران به این قراردادها افزوده می‌شود.
روند مبادلات در هر يك از سررسيدها متفاوت بود؛ قيمت سكه در سررسيد ارديبهشت ماه با 43/1 درصد افت در محدوده 684 تا 692 هزار تومان، سررسيد خردادماه با 74/1 درصد در محدود 695 تا 700 هزار تومان، سررسيد تيرماه با 84/1 درصد افت در محدوده 705 تا 715 هزار تومان و سررسيد مردادماه با 43/2 درصد افت در محدوده 720 تا 733 هزار تومان قرار گرفت. البته دادوستدهاي روز گذشته با كاهش تعداد موقعيت‌هاي باز در سررسيدهاي نزديك و افزايش تعداد موقعيت‌هاي باز در سررسيدهاي دور رو به رو شد. فعالان معتقدند دورنماي روند مبادلات تا نيمه ارديبهشت ماه بيشتر نزولي پيش‌بيني شده اما چشم‌انداز ميان مدت و بلندمدت براي بازار همچنان صعودي است.

 

 



ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 يكي بود يكي نبود. يك كشور كوچكي بود. اين كشور يك جزيره كوچك بود. كل پول موجود در اين جزيره 2 دلار بود؛ 2 سكه 1 دلاري كه بين مردم در جريان بود. جمعيت اين كشور 3 نفر بود. تام مالك زمين جزيره بود. جان و ژاك هر كدام يك سكه 1 دلاري داشتند.

 - جان زمين را از تام به قيمت 1 دلار خريد. حالا تام و ژاك هر كدام 1 دلار داشتند و جان مالك زمين بود كه 1 دلار ارزش داشت. دارايي خالص كشور 3 دلار شد.

 - ژاك فكر كرد كه فقط يك قطعه زمين در كشور وجود دارد و از آنجايي كه زمين قابل توليد نيست، ارزشش بالا خواهد رفت. بنابراين 1 دلار از تام قرض كرد و با 1 دلار خودش، زمين را از جان به قيمت 2 دلار خريد. تام يك دلار به ژاك قرض داده است. بنابراين دارايي خالص او 1 دلار است. جان زمينش را به قيمت 2 دلار فروخت. بنابراين دارايي خالص او 2 دلار است. ژاك مالك زميني به قيمت 2 دلار است، اما يك دلار به تام بدهكار است. بنابراين دارايي خالص او 1 دلار است. دارايي خالص كشور 4 دلار شد.

 - تام ديد كه ارزش زميني كه يك وقت مالكش بود افزايش يافته است. او از فروختن زمين پشيمان شده بود. تام يك دلار به ژاك قرض داده بود. پس 2 دلار از تام قرض كرد و زمين را به قيمت 3 دلار از ژاك خريد. در نتيجه، حالا مالك زميني به قيمت 3 دلار است. اما از آنجايي كه 2 دلار به جان بدهكار است دارايي خالص او 1 دلار است. جان 2 دلار به تام قرض داده است. بنابراين دارايي خالص او 2 دلار است. ژاك اكنون 2 دلار دارد. بنابراين دارايي خالص او 2 دلار است. دارايي خالص كشور 5 دلار شد. حبابي در حال شكل‌گيري است.

 - جان ديد كه ارزش زمين در حال بالا رفتن است. او هم تمايل داشت مالك زمين شود. 2 دلار داشت و 2 دلار از ژاك قرض كرد و زمين را به قيمت 4 دلار از تام خريد. در نتيجه، تام قرضش را برگرداند و حالا 2 دلار دارد. دارايي خالص او 2 دلار است. جان مالك زميني به ارزش 4 دلار است اما چون 2 دلار از ژاك قرض كرده است دارايي خالص او 2 دلار است. ژاك 2 دلار به جان قرض داده است و بنابراين دارايي خالص او 2 دلار است. دارايي خالص كشور 6 دلار شد، اگر چه كشور همان يك قطعه زمين و 2 سكه 1 دلاري در گردش را دارد.

 - همه پول بيشتري داشتند و خوشحال و خوشبخت بودند تا اينكه يك روز افكار نگران‌كننده‌اي به ذهن ژاك خطور كرد. «هي، كجاي كاري؟ اگر افزايش قيمت زمين متوقف بشه، اونوقت جان چطوري ميتونه قرض منو پس بده. فقط 2 دلار تو كشور هست و فكر كنم بعد از اين همه معامله، ارزش زمين جان حداكثر 1 دلار باشه، نه بيشتر.»

 - تام هم همين فكر را كرد. ديگر هيچكس نمي‌خواست زمين را بخرد. در نهايت، تام 2 دلار دارد و دارايي خالص او 2 دلار است. جان 2 دلار به ژاك بدهكار است و زميني كه فكر مي‌كرد 4 دلار مي‌ارزد حالا 1 دلار ارزش دارد. بنابراين دارايي خالص او 1 دلار است. ژاك 2 دلار به جان قرض داده است، اما چه قرضي! اگر چه دارايي خالص ژاك هنوز 2 دلار است اما قلبش بد جوري ميزنه. دارايي خالص كشور 3 دلار شد!

 - خب چه كسي 3 دلار از كشور دزديده است؟ البته قبل از اينكه حباب بتركد جان فكر مي‌كرد زمينش 4 دلار مي‌ارزد. در واقع قبل از تركيدن حباب، دارايي خالص كشور روي كاغذ 6 دلار بود. جان چاره‌اي جز اعلام ورشكستگي ندارد. ژاك هم زمين 1 دلاري را به جاي قرضش از جان مي‌گيرد. حالا تام 2 دلار دارد. جان ورشكسته است و دارايي خالص او صفر دلار است (هم چيز را از دست داده است). ژاك هم چاره‌اي ندارد جز اينكه به زمين 1 دلاري اكتفا كند. پس دارايي خالص كشور 3 دلار است.

 - تام برنده است. جان بازنده است. ژاك هم خوش‌شانس است كه دارايي اوليه خود را دارد.

وقتي حبابي در حال شكل‌گيري است ديون افراد به يكديگر افزايش مي‌يابد.

 - داستان اين جزيره يك سيستم بسته است و كشور ديگري وجود ندارد و بنابراين بدهي خارجي نيز وجود ندارد. ارزش دارايي تنها بر اساس پول جزيره محاسبه مي‌شود. بنابراين ضرري در كل وجود نخواهد

داشت.

 - وقتي حباب مي‌تركد، افراد داراي پول نقد برنده هستند. افراد داراي مال يا قرض بازنده هستند و در بدترين حالت ورشكسته مي‌شوند.

 - اگر در اين كشور نفر چهارمي هم با 1 دلار بود اما وارد اين بازي نمي‌شد نه مي‌برد نه مي‌باخت اما مي‌ديد كه ارزش پولش بالا و پايين مي‌رود.

 - وقتي حباب در حال بزرگ شدن است همه پول بيشتري به دست مي‌آورند.

 - اگر شما باهوش باشيد و بدانيد حبابي در حال بزرگ شدن است، مي‌‌ارزد كه پول قرض كنيد و وارد بازي شويد اما بايد بدانيد چه زماني همه چيز را به پول نقد تبديل كنيد.

 - همانند زمين، اين پديده براي كالاهاي ديگر صادق است.

 - ارزش واقعي زمين يا ديگر كالاها وابستگي زيادي به رفتار رواني جامعه دارد.

 




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 شهر کوچکی را درنظر بگیرید که زندگی عادی مردم در آن در جریان است. در این شهر، همه مقداری بدهی به یکدیگر دارند.

ناگهان، مردی ثروتمندي وارد شهر مي­شود. او وارد تنها هتلي مي شود که در اين شهر کوچک قرار دارد، اسکناس 100 يوروئي خود را روي پيشخوان هتل مي­گذارد و براي بازديد اتاق­های هتل و انتخاب آن به طبقه بالا مي­رود. وی هنوز اقامت در هتل را نهایی نکرده و این امر را مشروط به مناسب بودن اتاق­ها کرده است.

صاحب هتل، اسکناس 100 يوروئي را برميدارد و در اين فاصله بدهي خودش را به قصاب مي پردازد. قصاب، اسکناس 100 يوروئي را برداشته و به مزرعه پرورش گوسفند مي رود و بدهي خود را به صاحب مزرعه مي­پردازد. مزرعه دار، اسکناس 100 يوروئي را صرف تسویه بدهي اش به تامين کننده خوراک دام مي­نماید.

تامين کننده خوراک دام نیز براي پرداخت بدهي خود اسکناس فوق را با شتاب به پلیس شهر که به او بدهکار بود، مي­برد. در نهایت پلیس، اسکناس را به هتل مي آورد زيرا او به صاحب هتل بدهکار بوده است. حالا هتل­دار، اسکناس را روي پيشخوان گذاشته است.

در اين هنگام توريست ثروتمند پس از بازديد اتاق هاي هتل برمي­گردد، و اسکناس 100 يوروئي خود را برداشته
و مي گويد از اتاق ها خوشش نيامده و می­خواهد شهر را ترک نماید.

در اين پروسه هيچکس صاحب پول نشده است. ولي بهر حال همه شهروندان در اين هنگامه بدهي هايشان را پرداخته اند و با يک انتظار خوشبينانه اي به آينده نگاه مي کنند




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 ایمیل جالبی برایم آمده بود به اسم ((مردم قبل از مرگ حسرت چه چیزی را می خورند؟)) که برای خواندن دوستان در وبلاگ قرار می دهم.

«برونی ویر» در کتاب خود اشاره می کند وقتی از این افراد در مورد اشتباهات، آرزوهای برباد رفته و یا موارد پشیمانی سئوال می شد اکثر آنها به موارد مشابهی اشاره می کردند.فهرست پنج مورد عمده از پشیمانی در لحظه مرگ را به طور خلاصه این است :

 پرستاری در یکی از بیمارستان های استرالیا که ویژه نگهداری از بیماران در شرف مرگ بوده، بر اساس گفته های بیماران در آخرین لحظات عمر عمده ترین موارد پشیمانی و حسرت آنان را جمع آوری و دسته بندی کرده است.

به گفته وی متداول ترین مورد پشیمانی افراد این بوده « ای کاش آنقدر سخت و طولانی کار نکرده بودم.»

این پرستار به نام «برونی ویر» آخرین گفته ها، آرزوهای بربادرفته و حسرت های این افراد را ابتدا در وبلاگ خود منتشر کرد. مطالب این وبلاگ چنان مورد توجه قرار گرفت که وی براساس آن کتابی نوشته است به نام «پنج پشیمانی عمده در لحظه مرگ».

«برونی ویر» در کتاب خود اشاره می کند که اکثر افراد در لحظاتی که در انتظار مرگ هستند، دید بسیار دقیق و روشنی راجع به زندگی خود و زندگی به طور کلی پیدا می کنند و کسانی که هنوز عمری برای آنها باقی مانده با توجه به این مطالب شاید بتوانند از تجارب دیگران بیاموزند.

وی می گوید که وقتی از این افراد در مورد اشتباهات، آرزوهای برباد رفته و یا موارد پشیمانی سئوال می شد اکثر آنها به موارد مشابهی اشاره می کردند.

روزنامه گاردین چاپ لندن، برمبنای گفتگو با نویسنده این کتاب فهرست پنج مورد عمده از پشیمانی در لحظه مرگ را به طور خلاصه منتشر کرده است:

۱- ای کاش من شهامت آن را داشتم که زندگی خود را به شکلی سپری می کردم که حقیقتا تمایل من بود و نه به شیوه ای که دیگران از من انتظار داشتند. این موضوع یکی از عمده ترین موارد پشیمانی درمیان اکثر افراد بوده است . وقتی که لحظات پایانی زندگی فرا می رسد بسیاری از افراد به خوبی درمی یابند که بخش عمده ای از آمال و آرزوهای خود را عملی نکرده اند. آنها در می یابند که دلیل مرگ آنها تا حد زیادی به تصمیم هایی که در طول زندگی گرفته اند بستگی داشته است. سلامت شاید بزرگترین منبع آزادی و آزادی انتخاب است و معمولا افراد تا زمانیکه زندگی آنها به خطر نیافتاده  قدر این نعمت را نمی دانند.

 

۲- ای کاش من اینقدر سخت و طولانی کار نکرده بودم. معمولا بیماران مرد از این نکته شکایت داشتند. آنها دوران کودکی فرزندان و همدهمی با همسر خود را به خاطر ساعات کار طولانی از دست داده بودند. ولی در مورد نسل قدیم که درصد کمتری از زنان شاغل بوده اند این موضوع کمتر در میان بیماران زن رایج بود. تمام مردانی که در بستر مرگ با آنها صحبت شده از سپری کردن ساعات و روزهای طولانی در محیط کار پشیمان بودند.

 

۳- ای کاش من شهامت بیان احساسات خود را داشتم. بسیاری از افراد درمقاطع مختلف زندگی و یا در شرایط گوناگون برای حفظ مناسبات مسالمت آمیز با دیگران از بیان صریح احساسات خود طفره می روند. به همین خاطر زندگی آنها از آن چیزی که واقعا باید باشد فاصله می گیرد و یا آنها هیچگاه آن کسی نخواهند شد که آرزو و یا توانایی آن را داشته اند. بسیاری از افراد تحت تاثیر تلخکامی و یا ناکامی های ناشی از مماشات با دیگران و محیط ، به بیماری های جدی مبتلا می شوند.

 

۴- ای کاش تماس با دوستان را حفظ کرده بودم. خیلی از افراد تا لحظات پایانی عمر قدر دوستان خوب و یا حفظ تماس با دوستان قدیمی را نمی دانند و معمولا در فرصت کوتاه قبل از مرگ امکان جستجو و پیدا کردن این دوستان قدیمی فراهم نیست. بسیاری از افراد چنان در زندگی خود غرق می شوند که به سادگی تماس با دوستان را فراموش کرده و یا کلا حذف می کنند. بسیاری در لحظات پایان عمر خود از اینکه برای دوستی و روابط خود ارزش کافی قایل نبوده اند دچار پشیمانی می شوند.

 

۵- ای کاش به خودم اجازه می دادم که شادتر باشم. این مورد از پشیمانی در کمال تعجب بسیار عمومیت دارد. بسیاری از افراد تا لحظات پایانی عمر خود متوجه نشده بودند که شاد بودن در حقیقت یک انتخاب است. بسیاری سالیان عمر خود را با تکرار عادات و الگوهای همیشگی زندگی خود طی کرده بودند. بسیاری به اصطلاح « آرامش» ناشی از تکرار الگو و عادات همیشگی را بر تغییر ترجیح داده بودند. و این هراس از تغییر هم جنبه های فیزیکی و هم جنبه های احساسی و عاطفی زندگی را شامل می شود.

 

روزنامه «گاردین» در پایان این فهرست خلاصه از پنج مورد پشیمانی بزرگ در لحظات پایانی زندگی، از خوانندگان خود می خواهد تا عمده ترین مورد پشیمانی خود را بازگو کرده و بگویند برای تغییر روند زندگی و پرهیز از پشیمانی های بزرگ در آخر راه، چه تدبیر و چه تغییری را در نظر خواهند گرفت.





ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

  قابل توجه دوستان! این مطلب با راهنمائی استاد عنبران یکی از مربیان تراز اول موفقیت مالی نگاشته و تنظیم شده است.

1-پیش از شروع فعالیت در هر بازاری  یاد بگیرید.

برای وارد شدن در هر بازاری،عجله نکنید. ابتدا اصول و شگردهای آن بازار را یاد بگیرید و بعد وارد آن بازار شوید.

 

2- غرور بیجا کشنده است.

هر وقت خود را بی رقیب و استاد دانستید موجبات نابودی خود را فراهم آورده اید.به خصوص اگر شما در یک بازار رو به رشد وارد شدید و سود کردید به خود غره نشوید که همه چیز را می دانید چون شما بر موج بازار سوار شده اید و در صورتیکه روند آن بازار تغییر کند شما متحمل شکست خواهید شد.

 

3- حرص و طمع و ترس را در خود از بین ببرید.

ترس باعث حرکتهای احساسی می شود.سرمایه خود را مدیریت کنید و سعی کنید نه دچار ترس شوید و نه حرص و طمع.

 

4- جنسهای بنجل را نگه ندارید.

هر آنچه که برای شما ارزش افزوده ایجاد نمی کند و فقط سرمایه شما را راکد نگه می دارد و یا جا اشغال می کند را نگه ندارید. مثلا در بورس سهامهای زیانده را نگه ندارید و سهامهای سود ده را بخرید.

 

5- شایعات بازار را جدی نگیرید.

در هر بازاری ممکن است عده ای که منافع خود را در کشاندن بازار به سمتی که منفعتشان ایجاب می کند وجود داشته باشند.این افراد با رواج شایعه و تکرار آن موجب حرکتهای احساسی در تصمیم گیری می شوند.

 

6- برای خود یک استراتژی مشخص انتخاب کنید و بر روی آن تمرکز کنید.

مثلا اگر شما در بازار بورس فعالیت می کنید ممکن است استراتژی استفاده از نوسانات بازار را داشته باشید. یا استراتژی خرید سهم بر اساس سود سالیانه را داشته باشید.

 

7-- آینده نگر باشید.

انسانهای موفق با نگاه به آینده حرکت امروز خود را طراحی می کنند. پس در هر بازاری که وارد می شوید آینده آن بازار را مد نظر داشته باشید.

 

8-علم و عمل را با هم یاد بگیرید.

سعی کنید پس از آشنائی با اصول سرمایه گذاری در هر بازاری آن اصول را یاد بگیرید و تمرین کنید.تمرین،تمرین

 

9- در بازارهائی وارد شوید که درجه نقد شوندگی بالائی داشته باشند.

درجه نقد شوندگی یکی از مهمترین اصول سرمایه گذاری در هر بازاری است. مثلا بازار طلا از قدرت نقد شوندگی بالائی برخوردار است.




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 دنیای اقتصاد-پيش از آنكه اهميت برند در فضاي كسب و كار مورد توجه قرار گيرد، به نظر مي‌رسد، با رويكرد تاريخي- تحليلي بايد دنبال اين پرسش بود كه چرا برند در فضاي كسب و كار ايران از اهميت منطبق با مقياس منطقه‌اي برخوردار نيست؟

 

براي ارائه پاسخ به اين پرسش مي‌توان از دريچه فرهنگ، سياست و اجتماع به آن نگريست، اما از بعد رفتارشناسي اقتصادي مي‌توان دلايل عميق‌تري براي آن متصور شد و ريشه‌يابي كرد. از بعد اقتصادي، پرسش اصلي بحث را مي‌توان اين گونه هم مطرح كرد: چرا با وجود اينكه خوشنامي و داشتن اعتبار از گذشته تاكنون به عنوان يك ارزش در مبادلات اقتصادي بازرگانان و تجار در ميان اصناف مختلف اهميت دارد، اما نام و نشان تجاري از اهميت و اولويت بالايي برخوردار نيست.
از بعد ساختاري پاسخ‌هاي زير براي سوال فوق قابل طرح است:
1) به دليل اينكه دولت به عنوان يك ابر نهاد اجتماعي طي ساليان متمادي (قبل از تشكيل دولت مدرن) در اقتصاد نقش مسلطي داشته و در تمام بازارها حضور بلامنازعي داشته، امكان و زمينه توجه به اين پديده مدرن تجاري وجود نداشته است. به بيان ساده‌تر، برند و توسعه ادبيات آن متعلق به بازارهاي رقابتي و اقتصاد آزاد و غيرمتمركز است. اين در حالي است كه در كشور ما بنگاه‌هاي ايراني متعلق به بخش دولتي و بخش عمومي سهم بالايي در بازارهاي غيررقابتي دارند يا اگر رقابتي هم ميان بنگاه‌هاي بخش خصوصي وجود دارد در يك ناحيه محدود از بازار شكل گرفته كه به رهبري بنگاه دولت‌ساز در بازار خدشه وارد نمي‌كند. از سويي بنگاه‌هاي دولتي در امتداد تاريخ و حيات خود نيازي به برندسازي و احترام به برند خود نداشته‌اند.
2) زمينه تبلور و رشد و توسعه بنگاه صادرات‌گرا در طول تاريخ اقتصاد ايران وجود نداشته و طي دهه اخير با توسعه بنگاه‌هاي صادرات محور موضوع توسعه برند اهميت پيدا كرده است.
3- توجه به دارايي‌هاي مشهود: به دليل ذائقه اقتصادي، ايرانيان دلبستگي خاصي به دارايي‌هاي ثابت و مشهود در پرتفو يا سبد دارايي‌هاي خود دارند و زمين، ساختمان، انبار، ماشين‌آلات، تجهيزات و ... در جريان قيمت‌گذاري و ارزشيابي به ويژه براي نقل‌و‌انتقال يك شركت از اهميت بالايي برخوردار است. بارها مشاهده شده كه در هنگام واگذاري يك شركت، اين ارزش جايگزيني و ارزش انحلال بوده كه مورد اعتنا قرار گرفته است و اين موضوع نشان مي‌دهد كه توجه به دارايي مشهود، خاستگاه فرهنگي دارد.
4- ايران همواره به دليل مشكلات ساختاري، داراي يك اقتصاد تورمي است. در يك اقتصاد تورمي، ارزش دارايي‌هاي واقعي طي يك روند دائمي در حال افزايش است. هنگامي كه ارزش دارايي‌هاي ثابت بنگاه‌ها (حتي بنگاه‌هاي زيان‌ده و داراي دارايي‌هاي هنگفت كه مجددا ارزيابي نشده‌اند) در حال افزايش است، مشكلاتي به وجود مي‌آيد. افزايش ارزش دارايي‌ها در شرايط تورمي (حتي فراتر از نرخ استهلاك سالانه) دو مشكل را براي بنگاه‌هاي ايراني پديد آورده است:
الف) دلبستگي و وابستگي مديران يا بهتر بگوييم مالكان بنگاه به بسط سمت راست ترازنامه (دارايي‌ها) بيشتر مي‌شود.
ب) نگراني مديران و مالكان به مساله افزايش هزينه سرمايه‌گذاري بر سر توسعه دارايي‌هاي نامشهود «برند» دارايي غيرفيزيكي) در زمان تورمي بيشتر تشديد مي‌شود.
5- مديران و مالكان بنگاه‌هاي ايراني نگاه راهبردي و عموما «دارايي محور» به «برند» ندارند، به طور كلي ايرانيان كسب درآمد و سود از «برند» را موضوعي رويايي و غيرقابل‌دست‌يافتني مي‌دانند. اين ديدگاه ريشه در گرايش به مديريت هزينه‌اي (صرفه‌جويي در تخصيص‌ها) به جاي انتخاب مديريت درآمدي در بنگاه دارد؛ بنابراين از اين بعد هم «برند» مورد كم‌توجهي قرار گرفته است.
اما براي اهميت يافتن برند به عنوان يك دارايي معنوي براي بنگاه‌هاي ايراني بايد چه تدابيري اتخاذ كرد:
* تغيير روش‌هاي حسابداري در بنگاه‌هاي توليدي و خدماتي.
* تغيير ديدگاه مديران در بنگاه‌هاي ايراني نسبت به سرمايه‌گذاري بر روي برند.
* تاسيس موسسه‌هاي ارزش‌گذاري و رتبه‌بندي برند تجاري.
* تعيين ارزش برند شركت‌ها توسط شوراي‌عالي واگذاري و سازمان خصوصي‌سازي در جريان قيمت‌گذاري شركت‌هاي قابل‌واگذاري.
* تعيين و تدوين استاندارد ارزش‌گذاري برند شركت‌ها از سوي سازمان حسابرسي و توصيه آن به موسسه‌هاي ارزياب سهام و دارايي‌ها.
* پيگيري اهميت برند از سوي تشكل‌هاي حرفه حسابداري.
* ورود ارزش‌گذاري برند در ادبيات دولت درخصوص مصوبات و دستورالعمل‌هاي خصوصي‌سازي و واگذاري واحدهاي دولتي.
* ارزش‌گذاري برند شركت از سوي خود بنگاه و ورود ارزش تعيين‌شده به ترازنامه شركت‌ها.
* ايجاد بازار برند به منظور خريد، فروش (مزايده)، اجاره و ادغام برندها در يكديگر.
* تاكيد مبلغان و شركت‌هاي تبليغاتي روي برند (برندينگ) شركت‌ها به منظور فرهنگ‌سازي.
* برگزاري فستيوال محلي، جشنواره ملي، نمايشگاه برند و ...
منبع: كتاب برندسازي در بازار خدمات مالي 
تاليف: دكتر مجيد رضاداوري، علي سليماني بشلي - انتشارات رسا




تاریخ: یک شنبه 3 ارديبهشت 1391برچسب:سرمایه گذاری,میلیاردر,ثروتمند شدن,برندینگ,
ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 پيش‌بيني كامرز بانك از روند مبادلات طلاي جهاني

دنیای اقتصاد– بازار آتي روز گذشته به تاثير از تصميمات بانك مركزي در قبال تحويل پيش فروش سكه‌هاي ثبت‌نامي شاهد رشد محسوس قيمت سكه بود. اين در حالي است كه براي بازارهاي جهاني نيز تحليل‌ها حكايت از نوسان قيمت طلا دارد. 
 

مبادلات بازار آتي در اولين روز پس از اعلام روش‌هاي جايگزين تحويل پيش فروش سكه‌هاي ثبت‌نامي سير صعودي به خود گرفت. اين در حالي است كه از روز گذشته بانك مركزي اعلام كرده بانك ملي بازخريد سكه‌هاي پيش فروش شده را مي‌تواند با قيمت 636 هزار تومان از سر بگيرد. همچنين وضعيت بازار نقدي با نوسان رو به بالايي پيگيري شد نوسانات بازار ارز نيز در دامنه كمتري نسبت به هفته گذشته دنبال مي‌شود.
كارشناسان معتقدند با اعلام روش‌هاي جايگزين پيش فروش‌ها از سوي بانك مركزي همچون اوراق گواهي سپرده با سود سالانه 24 درصد، اوراق بهادار (پته) يا بازخريد سكه‌ها كه در پي آن كاهش عرضه بيشتر سكه به بازار را به دنبال دارد، مبادلات با سير صعودي پي گرفته شد. 
براساس گفته آنان با سياست‌ها و تصميمات در نظر گرفته بانك مركزي، قصد بر اين است از ورود حجم زيادي از سكه به بازار جلوگيري و با انجام روش‌هاي جايگزين انسجام بازار ارز و سكه حفظ شود. 
تحليلگران براين باورند در شرايط فعلي سود سالانه به صورت تقريبي براي سررسيد مردادماه 19 درصد، سررسيد تيرماه 14 درصد، سررسيد خردادماه 13 درصد و سررسيد ارديبهشت‌ماه 10 درصد است. اين در شرايطي است كه اگر درصد سود سالانه در همين محدوده باشد ريسك بازار پايين و فرصت مناسبي براي خريداران است كه تصميمات منطقي‌تري بگيرند؛ اما اگر ميزان سود سالانه به بالاي 40 درصد برسد (در سال گذشته اين رقم بارها براي هر يك از سررسيدها تكرار شد) ريسك بازار بيشتر و شرايط براي خريد اندكي سخت مي‌شود. در مجموع در دادوستدهاي ديروز تا دو ساعت مانده به پايان معاملات، سررسيدهاي نزديك شاهد رشد قيمت بودند و سررسيدهاي دور نوسان نرخ داشتند؛ قيمت سكه در سررسيد ارديبهشت ماه با 04/2 درصد رشد در محدوده 700 تا 712 هزار تومان، سررسيد خردادماه با 88/1 درصد رشد در بعد از ظهر و 09/0 درصد افت در صبح در محدوده 711 تا 725 هزار تومان، سررسيد تيرماه با 63/2 درصد رشد در بعد از ظهر و 50/1 درصد افت در صبح در محدوده 710 تا 739 هزار تومان و سررسيد مردادماه با 02/3 درصد رشد در بعد از ظهر و 46/1 درصد افت در صبح در محدوده 726 تا 759 هزار تومان قرار گرفت. 
كارشناسان روند مبادلات بازار آتي را موكول به تصميمات اتخاذ شده بانك مركزي در قبال روش‌هاي جايگزين تحويل سكه‌هاي پيش فروش شده و استقبال مردم از اين روش‌ها مي‌دانند و معتقدند استراتژي بانك مركزي به عنوان تنها عرضه‌كننده سكه در كشور مي‌تواند تاثير محسوسي روي روند مبادلات بگذارد. اين در حالي است كه قيمت طلا در بازارهاي جهاني نيز مي‌تواند بازار را تحت تاثير قرار دهد. به گزارش شركت كارگزاري بانك ملي به نقل از «كامرز بانك» يك حالت ريسك گريز بين سرمايه‌گذاران طلا ايجاد شده كه ممكن است قيمت طلا را به زير يك هزار و 600 دلار به ازاي هر اونس برساند. در ادامه اين گزارش آمده درعين حال، به دليل جذابيت و همچنين وجود تورم، قيمت طلا مي‌تواند دوباره به سطح يك هزار و 900 دلار به ازاي هر اونس برسد.

 




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 دنیای اقتصاد-فصل بهار یکی از بهترین فرصت‌ها برای آن دسته از مستاجرانی است که در بازار اجاره واحدهای مسکونی به دنبال رهن کامل هستند، زیرا بسیاری از خریدارانی که با کمک رهن می‌توانند واحد مورد نظر خود را خریداری كنند در 3 ماه اول سال پا به بازار خرید می‌گذارند تا به کمک معرفی واحدشان به بازار رهن، خرید موفقی از بازار مسکن را به عمل آورده باشند. مستاجران در بازار اجاره هر روز با معضل جدیدی روبه‌رو می‌شوند تا جایی که شاید مجبور باشند قرارداد اجاره سال گذشته خود را با نرخ بیشتری تمدید کنند تا از جابه‌جا شدن خلاص شوند.

 

در بازار رهن و اجاره واحدهای مسکونی برخی از مستاجران که از بابت مبلغ رهن برای محله‌ای که به عنوان سکونت انتخاب کرده‌اند، مشکل ندارند و تصمیم دارند بنا به ارزش بودجه خود بهترین و با کیفیت ترین واحد مسکونی را اجاره کنند ‌این روزها با مشکل روبه‌رو شده‌اند.
معمولا بسیاری از خریداران در بازار مسکن که از قدرت مالی اندک برای خرید برخوردارند سعی می‌کنند در اوایل سال یعنی 3 ماه اول واحد مورد نظر خود را خریداری کنند؛ زیرا آنها بر این باورند که کمبود نقدینگی خود را می‌توانند از طریق مستاجران فصل اجاره (مستاجران تابستانی) برآورده کنند.به همین خاطر از اردیبهشت ماه فایل واحدهای رهنی در بازار اجاره مسکن افزایش پیدا می‌کند، اما مشکلی که باعث عدم عقد قراردادهای اجاره می‌شود عجله مالکان برای دریافت پول نقد از مستاجران، آن هم در قالب رهن است.
اغلب مستاجران حداقل زمانی که شروع به جست‌وجوی واحد مورد نظر خود می‌کنند یک ماه یا شاید 40 روز قبل از اتمام تمدید قراردادشان است زیرا آنها ‌این مدت زمان را برای شانس بیشتر برای پیدا کردن واحد ارزنده‌تر در نظر می‌گیرند.
اکنون یکی از بزرگ‌ترین مشکلاتی که ‌این روزها برخی از متقاضیان واحدهای رهن کامل با آن دست و پنجه نرم می‌کنند‌ این موضوع است که مالکی که به دلیل کمبود نقدینگی واحد خود را به بازار اجاره معرفی کرده است نمی‌خواهد منتظر باشد تا قرارداد مستاجر به پایان برسد تا مبلغی که دست مالک قبلی دارد را دریافت کند.
مالک جدید انتظار دارد که مستاجرش به هر نحوی که شده در زمانی که او تعیین می‌کند مبلغ تعیین شده را پرداخت کند در غیر‌این صورت مالک از اجاره واحدش به مستاجر شرمنده خواهد شد.
عده‌ای از بنگاهداران فعال در بازار مسکن در‌ این باره به «دنیای اقتصاد» اظهار کردند: وجود ‌این دسته از مستاجران که مدت زمانی را هزینه کرده اند تا واحد مورد نظر خود را پیدا کنند، اما با چنین مشکلاتی مواجه می‌شوند و مالکان جدید هم بر سر تاریخ دریافت مبلغ رهن با مستاجران به تفاهم نمی‌رسند باعث شده تا تعدادی از ‌این متقاضیان هر چند به تعداد انگشت شمار از جست‌وجو پشیمان شده و واحد فعلی خود را با افزودن مبلغ رهن دوباره تمدید کنند.

 




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

دنياي اقتصاد-  بورس در فروردين از رقبا پيشي گرفت

در شرايطي كه بورس تهران در سال گذشته با ثبت بازدهي 2/11 درصدي نتوانست كارنامه قابل‌قبولي را از خود بر جاي بگذارد، بررسي عملكرد اين بازار در نخستين ماه سال از ثبت بازدهي 2/5 درصدي حكايت دارد، اتفاقي كه روايتگر ركوردشكني بورس در كنار بازارهاي رقيبي همچون سكه، طلا، ارز و مسكن است. سال گذشته بورس بعد از طي فروردين رويايي توام با بازدهي 7/13 درصدي، در خلال حوادث مختلف سياسي و اقتصادي از بازارهاي رقيب خود عقب افتاده بود، اما مقايسه آماري وضعيت بورس با اين بازارها نشان مي‌دهد كه بورس تهران تنها بازار مثبت نخستين ماه سال بوده است و به تعبيري واضح‌تر فعالان اقتصادي و سرمايه‌گذاران با تغيير ذائقه 180 درجه‌اي، سال 91 را با تمركز بر بازار سهام آغاز كردند. اما در نهايت براي اين روند صعودي بورس ترديدهايي در ميان كارشناسان وجود دارد و تداوم روند موجود از ديدگاه غالب تا حدودي به نوسانات بازارهاي موازي نسبت داده مي‌شود. افزون‌بر اين، بررسي عملكرد بورس تهران در فروردين‌ماه از پيشتازي گروه كانه‌هاي فلزي، شيميايي‌ها و فلزات اساسي در اين ماه حكايت دارد، گروه‌هايي كه به ترتيب 1/14 درصد، 6/13 درصد و 2/9 درصد سود عايد سرمايه‌گذاران خود كرده‌اند، در شرايطي كه گروه قندي كه در سال 90 با ثبت بازدهي 311 درصدي پربازده‌ترين گروه بازار بود، در رده‌بندي جديد با ثبت بازدهي 9/10- درصدي در قعر جدول قرار دارد.
 

 

گروه كانه‌هاي فلزي، شيميايي و فلزات اساسي پربازده‌ترين گروه‌هاي بورس در فروردين بودند
«بورس» پربازده‌ترين بازار فروردين 91 شناخته شد
گروه بورس- عليرضا باغاني: «چرخش 180 درجه‌اي بورس در سال 91» اين اتفاقي است كه اين روزها فعالان بازار سرمايه ايران با يكديگر زمزمه مي‌كنند تا بدين ترتيب بتوانند در لابه‌لاي گپ و گفت‌هاي روزانه دلايلي متقن براي صعودي شدن بازار سرمايه در سال جاري و ادامه اين روند پررونق پيدا كنند.
بورس تهران نخستين ماه سال جاري را در شرايطي سپري كرد كه ريسك‌هاي سيستماتيك دست‌بردار اين بازار نبود و از همان روزهاي آغازين سال انتشار خبر آغاز قريب‌الوقوع فاز دوم هدفمندي، در كنار انتظارها براي برگزاري نشست با 1+5 و همچنين كشاكش دولت و مجلس بر سر رياست صندوق تامين اجتماعي، شاخص‌هاي بازار سرمايه ايران را تحت تاثير قرار داد. اما با اين حال بورس توانست در ماه گذشته و در واقع نخستين ماه سال 91، پيش‌روي سرمايه‌گذاران خود، رو سفيد باشد.
تا جايي كه هرچند تا اين لحظه گزارش رسمي از اوضاع بورس در فروردين 91 منتشر نشده، اما بررسي‌هاي دنياي اقتصاد حاكي از ثبت بازدهي 2/5 درصدي اين بازار در اين ماه است و اين اتفاق از چرخش 180 درجه‌اي اوضاع بورس در فروردين‌ماه نسبت به كل سال 90 حكايت دارد.
اين گزارش حاكي از آن است كه شاخص بورس از آخر سال 90 كه در ارتفاع 25 هزار و 906 سير مي‌كرده توانسته در آخر فروردين 91 با 22/5 درصد رشد به سطح 27 هزار و 260 واحدي برسد.
فروردين همه چيز صعودي بود 
هرچند شاخص بورس به دليل آنكه دربرگيرنده سود تقسيمي شركت‌ها در مجامع است، نمي‌تواند ملاكي متقن براي تشخيص شرايط بازار باشد، اما در حال حاضر تنها ملاك موجود براي بررسي روند كلي بازار به شمار مي‌رود.
اما با اين حال شاخص بورس در فروردين‌ماه هزار و 354 واحد رشد را تجربه نموده است.
افزون بر اين، بالاترين رشد شاخص مربوط است به روز 27 فروردين‌ماه سال جاري كه دماسنج بورس توانسته صعود تاريخي به ارتفاع 27 هزار و 281 واحدي را تجربه كند، روزي كه 384 واحد رشد يعني 5/1 درصد صعود براي دماسنج بورس ثبت شد.
همچنين در فروردين‌ماه ارزش بازار بورس با 7 هزار ميليارد تومان رشد يعني معادل 5 درصد توانسته از 128 هزار ميليارد تومان به 135 هزار ميليارد تومان برسد. اما ارزش معاملات اين ماه پررونق در 18 روز كاري هزار و 125 ميليارد تومان بوده، در حالي كه در اسفندماه و در 20 روز كاري ارزش معاملاتي معادل 2 هزار و 902 ميليارد تومان براي بورس تهران ثبت شده است. 
معرفي برترين‌هاي فروردين 
اما در ادامه اين بررسي به سراغ گروه‌هاي برتر و پيش‌روي بازار مي‌رويم. بررسي آخرين وضعيت گروه‌هاي برتر و همچنين كم‌بازده بورس در اين مدت حاكي از آن است كه گروه كانه‌هاي فلزي توانسته با 1/14 درصد رشد ركوردشكن بورس 91 بوده و پربازده‌ترين گروه بورس نوروزي لقب بگيرد. بعد از آن پتروشيمي‌ها ركوردشكن بوده‌اند و 6/13 درصد بازدهي عايد سرمايه‌گذاران كرده‌‌اند و مقام سوم پربازده‌ترين گروه‌هاي بازار به فلزات اساسي اختصاص دارد كه شاخص اين گروه حاكي از رشد 2/9 درصدي است.
اما گروه فرآورده‌هاي نفتي كه شركت‌هاي پالايش نفت و نفتي را در دل خود جاي داده است، توانسته 1/8 درصد سود عايد معامله‌گران خود كرده و گروه چند رشته‌اي‌هاي پرطرفدار هم با 5/6 درصدي بازدهي پنجمين گروه پرطرفدار فروردين 91 بورس شناخته شده است.


قندي‌ها اين بار از آخر، اول شدند 
اما ركوردهاي منفي بازار فروردين نيز حاكي از چرخش رويكرد معامله‌گران نسبت به سهام كوچك است، تا جايي كه قندي‌هايي كه سال گذشته با ثبت 311 درصد بازدهي پربازده‌ترين گروه بازار شناخته شده بودند، در فروردين 91 در قعر جدول بازدهي بورس قرار گرفته‌اند. در واقع سهامداران اين گروه در فروردين ماه نه تنها سودي عايدشان نشده، بلكه 9/10 درصد هم زيان شناسايي كرده‌اند.
در همين حال، گروه كوچك كاشي و سراميك هم با افت 4/7- درصدي بازدهي، دومين گروه منفي بازار شناخته شده و گروه بيمه هم با 9/2- درصد بازدهي در سكوي سومين گروه منفي فروردين 91 بورس خودنمايي مي‌كند.افزون بر اين، بررسي عملكرد بورس در مقايسه با بازارهاي موازي هم حاكي از بازگشت رونق به بازار سرمايه در مقايسه با ديگر بازارهاي رقيب است.
بورس تهران روسفيد شد 
بر این اساس، بورس تنها بازار مثبت فروردين 91 شناخته شده است و بازار سكه كه در سال 90 بازدهي 100 درصدي را به ثبت رسانده بود، در فروردين ماه افت 4/8 درصدي را نسبت به پايان 90 نشان مي‌دهد.
افزون بر اين، دلار به عنوان ملاك بازدهي بازار ارز افت 4/3 درصدي را در فروردين 91 نسبت به پايان اسفند 90 نشان مي‌دهد، اين در حالي است كه دلار در سال 90 حدود 72 درصد رشد قيمت داشت. در اين حال طلاي 18 عيار ايراني هم كه در سال 90 حدود 100 درصد رشد قيمت را تجربه كرده بود، در فروردين 91 با افت 2/6 درصدی مواجه شده است.
در اين بين ظاهرا اونس جهاني طلا از همه خوش‌شانس‌تر بوده و تنها يك درصد افت قيمت را در فروردين 91 نسبت به پايان سال 90 تجربه كرده است. ضمن اينكه بازار مسكن هم كه هنوز آمار رسمي و شفافي در مورد آن وجود دارد، در فروردين ماه شاهد ركود در معاملات خريد و فروش بوده، اما در سال 90 تنها يك آمار رشد 17 درصدي از قيمت مسكن آن هم در 10 ماهه منتهي به پايان دي‌ماه منتشر شده است، ضمن اينكه اين آمار رشد 17 درصدي قيمت مسكن تنها مربوط به پايتخت است.
با اين وصف بورس در نخستين ماه 
سال 91 توانسته با ثبت 2/5 درصد بازدهي به حدود نيمي از بازدهي 2/11 درصدي كل سال گذشته خود دست يابد، در حالي كه اين عملكرد به نظر خوب در مقايسه با بازدهي 7/13 درصدي بورس در فروردين گذشته، از تفاوت قابل توجه عملكرد بورس نسبت به روند تاريخي خود حكايت دارد.




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 

برای دومین روز متوالی در سال 91 رکورد قراردادهای آتی سکه طلا در بورس کالای ایران شکسته شد.
 
 

برای دومین روز متوالی در سال 91 رکورد قراردادهای آتی سکه طلا در بورس کالای ایران شکسته شد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بازار سرمایه (سنا)، بورس کالای ایران، در روز سه شنبه 19 هزار و 277 قرارداد سکه طلا در بورس کالای ایران به ثبت رسید که ارزش این حجم از معاملات را به یک هزار و 349 میلیارد ریال رساند.

براساس این گزارش، فعالان بازار آتی دیروز 14 هزار و 359 قرارداد سکه طلا را برای تحویل در تیرماه مورد معامله قرار دادند. علاوه بر این تعداد 4 هزار و 291 قرارداد نیز برای تحویل در مرداد توسط معامله گران دادوستد شد.

ضمن اینکه حجم قراردادهای آتی تحویل اردیبهشت و خرداد نیز به ترتیب به 508 و 119 مورد بالغ گردید.




ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 با سلام خدمت دوستان عزیز.در مدتی که وبلاگ راه اندازی شده است دوستان زیادی ضمن بازدید از وبلاگ ، ما را مورد لطف خود قرار داده اند و پیشنهادات و انتقاداتی نیز مطرح کردند.تعداد کمی از دوستان اظهار می داشتند که شما از روزنامه ها بعضا مطالب را در وبلاگ خود منتشر می کنید. خدمت این دسته از دوستان عرض می شود که اخبار و رویدادهای اقتصادی و پیگیری و دنبال کردن آنها هم بحث آموزشی است و هم  از پارامترهای تاثیر گذار بر وضعیت بازار می باشد.

لذا برای دوستانی که شاید پراکندگی اخبار مجالی برای دنبال کردن آنها نمی دهد هم در قسمت پائین صفحه اصلی وبلاگ و بعضا موارد بسیار مهم و جالب در صفحه اصلی وبلاگ قرار می گیرد.امیدوارم مورد توجه قرار گیرد.

قرار دادن مطالب مفید و آموزشی جهت آگاهی و یادگیری دوستان در حال تنظیم می باشد که به تدریج در وبلاگ قرار خواهد گرفت. با تشکر




تاریخ: شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:سرمایه گذاری,میلیاردر,ثروتمند شدن,برندینگ,
ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

 

دنیای اقتصاد:هدایت یک کسب‌وکار کوچک می‌تواند گیج‌کننده باشد. بسياري از صاحبان کسب‌وکار تنها به قدری موفق هستند که کسب‌وکارشان را به‌کل رها نکنند و ضرر ندهند. مسیر پیش روی کسب‌وکارهای کوچک مبهم و پرخطر است. آیا کسب‌وکارتان را باید به امید‌ آینده باز نگه دارید یا‌اینکه باید همین حالا از آن دست بکشید؟

 

چه زمان درخواهید یافت که موفق بوده‌اید یا نه؟ در‌این مقاله 12 نشانه را پیش رویتان می‌گذاریم که به شما می‌گوید کسب‌وکارتان تنها نبردی برای ادامه‌ بقا است یا توانسته‌اید فراتر از آن حرکت کنید.

1. وقتی به تعطیلات رفته‌اید، باز هم شرکت‌تان درآمد کسب می‌کند.
وقتی به تعطیلات می‌روید و شرکت‌تان همچنان پولساز است، یعنی شما واقعا يك شرکت به راه انداخته‌اید و فقط صاحب شغل نیستید. پریگ آرنوف‌ـ‌فن از شرکت ماونز و موگولز می‌گوید: «من شرکت خودم را ده‌سال قبل شروع کردم. من و شوهرم در جشن تولد چهل‌سالگی‌ام یک ماه به تعطیلات 
رفتیم. 
من واقعا نمی‌دانستم که وقتی پس از یک ماه بازگردم،‌ آیا هنوز کسب‌وکاری برایم باقی مانده است یا نه. اما وقتی بازگشتم، دیدم نه تنها شرکت در غیاب من باقی مانده، بلکه حتی پیشرفت هم کرده است.»

2. در صدر نتایج جست‌وجو هستید.
شاهراه‌های اصلی عصر دیجیتال موتورهای جست‌وجویی همچون بینگ، گوگل و یاهو هستند. برخی از صاحبان کسب‌وکار احساس می‌کنند وقتی در صدر نتایج جست و جوی موتور جست‌وجوی محبوبشان ظاهر شوند، دیگر کارشان ردیف شده است. بیل ادوارد از شرکت کستل‌اینکز می‌گوید: «وقتی اسم شرکت به اولین صفحه‌ جست‌وجوی گوگل رفت، فهمیدم که دیگر کسب‌وکارم موفق خواهد شد.»

3. شما زندگی مشتریان را تغییر می‌دهید.
اغلب کسب‌وکارهای کوچک در جست‌وجوی‌این هستند که با کسب‌وکارشان در جهان تغییر‌ایجاد کنند. وقتی یک مشتری برایتان نامه می‌نویسد و از تغییراتی که در زندگی‌اش داده‌اید، سخن می‌گوید، می‌توانید مطمئن باشید که تغییری در جهان‌ایجاد کرده‌اید.
دکتر گرگ ماگور از شرکت ریوجنریتیو می‌گوید: «بعد از آنکه محصول قطره‌ چشمی خود را برای رفع خشکی چشم ارائه دادیم، یکی از مشتریان به من زنگ زد تا بابت ارائه‌‌این محصول از ما تشکر کند. او گفت که محصول ما زندگی‌اش را تغییر داده است.»

4. مشتریان شما را به راحتی پیدا می‌کنند.
آدم‌هایی که نمی‌شناسید و هرگز با شما ارتباطی نداشته‌اند، اکنون در حال خرید محصولات شما هستند. شاون، از شرکت استراتوس پرپ می‌گوید: «وقتی برای اولین بار دیدم کسی در سایت ما ثبت نام کرده و از خدمات ما استفاده می‌کند که هیچ یک از اعضای تیم وی را نمی‌شناختند، فهمیدم بالاخره به لحظه‌ موعود نزدیک شده‌ایم.‌ این‌ایده که کسی که بدون دانش پیشینی نسبت به شرکت قانع شده باشد کار ما خوب است و روی آن سرمایه‌گذاری کند، بسیار عالی است.»

5. می‌دانید که تنها نیستید.
این یعنی، وقتی دست آخر بفهمید که بسیاری از صاحبان کسب‌وکار با همان مشکلاتی دست و پنجه‌نرم می‌کنند که شما. 
ژیل سالزمن، از شرکت فاوندیگ مامز می‌گوید: «200 نفر از زنان تنها شش ماه پس از به کار انداختن شرکت به جمع مادران کارآفرین ما اضافه شدند. داشتم لیست عضویت‌ها را چک می‌کردم و ابتدا امیدوار بودم هفت هشت تایی سر و کله‌شان پیدا شود، اما در آن لحظه که عدد 200 را دیدم، می‌دانستم که دارم حقیقتا به جایی می‌رسم.»

6. مشتریان به شما ارجاع می‌دهند.
بزرگ‌ترین تعریف و تمجید وقتی است که یکی از مشتریان‌تان شخص دیگری را به شما و کسب‌وکارتان ارجاع دهد. توکر روبسون از شرکت سی.دی.ال هلپرز می‌گوید: «وقتی نخستین مشتری عمده‌ مدیر ارشد اجرایی شرکت به من گفت که ما در کسب‌وکارمان بهترین هستیم و هر کمکی از دستش برمی‌آید خواهد کرد تا مشتریان جدیدی پیدا کنیم، فهمیدم موفق شده‌ایم.»

7. شما دوباره به مسیر اصلی بازمی‌گردید.
این یعنی، وقتی دوران بدی را پشت سر بگذارید و بار دیگر، به مسیر اصلی موفقیت بازگردید.
لوران برجر، از شرمت‌اینترن کوئین می‌گوید: «می‌دانستم بعد از‌اینکه اوضاع کسب‌وکارم به شدت خراب شد، باز هم می‌توانم از اعماق به سطح بیایم و‌این کار را هم کردم. اکنون کسب‌وکارم از هر زمان دیگری سالم‌تر است.»

8. در اخبار رسانه‌ها نامتان می‌آید. 
فرض کنید یک مقاله در روزنامه‌ای منتشر می‌شود و از شرکت شما به خوبی یاد می‌کند. 
بونی، از شرکت کالیکو دیزاینز می‌نویسد: «در اواخر سال 2002 کسب‌وکاری را برای ساختن جواهرات دست‌ساز با سنگ‌های قیمتی آغاز کردم. در اوایل سال 2004 و پس از آنکه جواهرات ما در مجله‌ ملی مد منتشر شد، کسب‌وکارم به شدت رونق گرفت. و ظرف دو ماه آنقدر پول درآوردم که ظرف یک‌سال قبل درنیاورده بودم.»

9. برخی از مشتریان‌تان را رها می‌کنید.
وقتی کسب‌وکارتان به حد کافی موفق باشد، می‌توانید از شر چندتا از مشتریان‌تان خلاص شوید، یعنی از شر آنهایی که برایتان سودآوری نداشته‌اند.
جفری واین‌استوک، از شرمت رودز و واین‌استوک می‌گوید: «سه ماه پس از آنکه شرکت‌مان را آغاز کردیم، با مشتری جدیدی کار می‌کردیم که انتظارات زیادی از ما داشت. بار اول زنگ زد و به دنبال یک منشی می‌گشت. زنگ زد و گفت: «یادم رفت بگویم. لطفا داوطلبانی که برایم می‌فرستید، همه زنان جوان باشند.» من وکیل هستم و به او گفتم که چرا نمی‌تواند چنین درخواستی داشته باشد. او هم معذرت خواست. 
یک ماه بعد آنها دنبال مدیر ارتباطات می‌گشتند. دوباره کسی از شرکت آنها زنگ زد و درخواست مشابهي را مطرح كرد. آنجا بود که تصمیم گرفتيم بی‌درنگ از شر ‌این مشتری خلاص شویم.»

10. شما به جریان نقدی مثبت رسیده‌اید.
این مرحله به شما امکان می‌دهد تا موفق شوید و سود خود را برای رشد آینده شرکت سرمایه‌گذاری کنید. 
مایک اسکانلین از شرکت بورن تو سل می‌گوید: «ما کسب‌وکارمان را سال 2009 راه انداختیم. تقریبا 18 ماه طول کشید تا محصولمان را بسازیم و آن را در جولای 2010 ارائه کردیم. چهار ماه بعد، آنقدر مشتری داشتیم که جریان نقدی‌مان مثبت شد و به سودآوری رسیدیم.»

11. ناشران از شما می‌خواهند کتاب بنویسید
حتی در عصر دیجیتال هم وقتی یک کتاب بنویسید، فورا پرستیژ شرکت خودتان را بالا برده‌اید.
جیم اسمیت از شرکت بلارنی‌استون می‌گوید: «وقتی یک ناشر به من گفت تا کتابی بنویسم و تجربه‌ام در زمینه‌ هدایت کسب‌وکار طراحی وب را به اشتراک بگذارم، برادر بزرگترم گفت: «وقتی از تو می‌خواهند در زمینه‌ کسب‌وکارت کتابی بنویسی، یعنی بدل به یک نخبه در‌این کسب‌وکار شده‌ای.»

12. اولین مشتری پول محصول شما را پرداخت می‌کند.
وقتی کسی به خاطر محصول یا خدمات‌تان به شما پول پرداخت می‌کند، بهترین لحظه‌ زندگی را تجربه می‌کنید.
دیوید گرینبرگ، از شرکت پارلمان تیوترز می‌گوید: «بهترین لحظه برای من لحظه‌ای بود که نخستین دانشجو در موسسه ثبت‌نام کرد. ما اکنون در بیش از 20‌ ایالت و 80 شهر حدود 500 کارآموز داریم.»
و حالا شما بگویید: بهترین لحظه کسب‌وکارتان، لحظه‌ای که از کسب‌وکارتان مطمئن شدید، چه زمانی بوده است؟ 

 



ارسال توسط میلیاردر جوان( برند)

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 63
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 167
بازدید ماه : 167
بازدید کل : 5582
تعداد مطالب : 122
تعداد نظرات : 20
تعداد آنلاین : 1





Powered by WebGozar

نرخ طلا و ارزتغییر
انس جهانی به دلار
مثقال طلا در بازار
گرم طلای 18 در بازار
سکه بهار آزادی
سکه امامی
سکه نیم
سکه ربع
سکه گرمی
دلار آزاد
یورو آزاد
پوند آزاد
درهم امارات آزاد
دلار کانادا آزاد
یوان چین آزاد
لیره ترکیه آزاد
ین ژاپن آزاد
دلار استرالیا آزاد
فرانک سوئیس آزاد
نرخ طلا و ارزتغییر
انس جهانی به دلار
مثقال طلا در بازار
گرم طلای 18 در بازار
سکه بهار آزادی
سکه امامی
سکه نیم
سکه ربع
سکه گرمی
دلار آزاد
یورو آزاد
پوند آزاد
درهم امارات آزاد
دلار کانادا آزاد
یوان چین آزاد
لیره ترکیه آزاد
ین ژاپن آزاد
دلار استرالیا آزاد
فرانک سوئیس آزاد